قلب انسان متصل به شیطان می‌باشد!

  • 1393/06/06 - 00:33
پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) یك خطی در جلوی اصحاب كشید و فرمود: اصحاب من! این خط، خطی است كه شما را به حقیقت، واقعیت و معرفت متصل می‌كند. بعد در كنار آن خط خطوطی كشید و فرمود: این خطوط، خطوط شیطانی است. بعد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) این آیه را خواند: « وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ ‌» [ انعام ۱۵۳ ] « و این، راه مستقیم من است. پس، از آن پیروی كنید و از راه‌ها [ ی پراكنده و انحرافی ] پیروی نكنید...! ».

پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) یك خطی در جلوی اصحاب كشید و فرمود: اصحاب من! این خط، خطی است كه شما را به حقیقت، واقعیت و معرفت متصل می‌كند. بعد در كنار آن خط خطوطی كشید و فرمود: این خطوط، خطوط شیطانی است. بعد رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) این آیه را خواند: « وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ ‌» [ انعام ۱۵۳ ] « و این، راه مستقیم من است. پس، از آن پیروی كنید و از راه‌ها [ ی پراكنده و انحرافی ] پیروی نكنید...! ».

و فرمود كه این صراط، راه واقعی است؛ امّا راه‌های دیگر، شیطانی است و شیطان می‌خواهد به صراط مستقیم متصل شود و شما را از صراط مستقیم منحرف كند.

چرا كه خداوند از زبان شیطان نقل می‌كند: « فَبِما اَغْوَیتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقیمَ ‌» [ اعراف ۱۶ ] « [ شیطان گفت كه ] چون تو مرا گمراه كردی، من نیز بر سر راه راست تو در برابر بندگانت كمین می‌كنم ».

شیطان خدا را تهدید كرد كه: « فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعینَ‌ » [ ص، ۸۲ ] « به عزتت قسم! تمام بندگانت را اغوا و گمراه می‌كنم ».

در این آیه لام تأكید، نون تأكید و كلمه أجمعین تأكید است.

و ادامه داد: « إِلاَّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ‌ » [ ص، ۸۳ ] « مگر بندگان مخلَصت از میان آن‌ها ». « مخلِص ‌» نه، بلكه « مخلَص ‌»؛ یعنی خالص شده در راه خدا؛ چون، روایت داریم كه شیطان در مورد مخلِص هم سهمی دارد؛ یعنی اینكه می‌تواند مخلِصین را اغوا كند.

و نیز تهدید كرد: « ثُمَّ لآَتِینَّهُمْ مِنْ بَینِ أَیدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرینَ‌ »؛ [ اعراف ۱۷ ] « سپس از پیش رو و از پشت سر و از طرف راست و چپ به سراغشان می‌روم [ تا بتوانم قلوب بندگان تو را قبضه كنم ] و بیشتر آن‌ها را شكرگزار نخواهی یافت ».

خدا نكند قلب آدمی در قبضه شیطان بیفتد! خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرمود: « إِنَّكَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ یهْدی مَنْ یشاءُ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدینَ ‌» [ قصص ۵۶ ] « تو نمی‌توانی كسی را كه دوست داری، هدایت كنی؛ ولی خداوند هركس را بخواهد هدایت می‌كند و او به هدایت یافتگان آگاه‌تر است ». و فرمود: « لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ یكُونُوا مُؤْمِنینَ‌ » [ شعراء ۳ ] « [ ای پیامبر! ] گویی می‌خواهی جان خود را از [ شدّت اندوه از ] دست بدهی به خاطر اینكه آن‌ها ایمان نمی‌آورند! ‌» یعنی خیلی تو دوست داری كه تمام بندگان من راحت‌تر متوجّه حق شوند.

قلب انسان از یك طرف متصل به رحمان است و از یك طرف متصل به شیطان می‌باشد؛ پس میدان مبارزه است.

نقل قول می‌كنند از امام خمینی ( رحمه الله ) كه می‌فرمود: « خدا نكند انسان مهذّب نشود و این دنیا به او روی بیاورد. آن عالم قزوینی در آخرین لحظه زندگی‌اش گفت: خداوند ظلمی كه به من كرد، به احدی نكرده است. چرا؟ گفت: الآن موقع استفاده من است. تاكنون من رنج بردم، درس خواندم، امّا الآن می‌خواهم استفاده ببرم؛ امّا عزرائیل آمده است من را ببرد ».

این قلب را شیطان در برگرفته است. فقط اولیای خدا می‌توانند این زنجیر را پاره كنند. مرحوم آخوند كاشانی در اصفهان وقتی كه نیمه شب بلند می‌شد و « سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوح ‌» می‌گفت، در و دیوار مدرسه با او هم آواز می‌شدند و « سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ ‌» می‌گفتند.

چنین قلبی را نه شهرت، نه القاب و نه شهوت می‌تواند در آن كوچك‌ترین تأثیر را بگذارد. این‌ها مردان بزرگ الهی‌اند.

تو را ز كنگره عرش می‌زنند صفیر ندانمت در این دامگه چه افتاده است

وقتی كه آخوند ملافتح علی سلطان آبادی وارد درس مرحوم میرزای شیرازی ( میرزای دوم ) شد، دیدند كه میرزا بلند شد و احترام كرد. چند سؤال را مطرح كرد و آخوند جواب داد. بعد آخوند، نگاهی به شیخ عبدالكریم حائری كرد و به میرزای شیرازی فرمود: آقا را معرفی كنید! میرزا گفت: ایشان شیخ عبدالكریم حائری هستند. آخوند گفت: « ایشان ایران می‌روند و زمام مرجعیت را در دست می‌گیرند و دل‌ها را به طرف خود متوجّه می‌كنند ». و شخص دیگری را نظاره كرد ( شیخ فضل اللّه نوری را ) و فرمود كه: شما را در ایران به خاطر حق گفتن، به دار می‌آویزند ».

به عزم مرحله عشق پیش نِه قدمی كه سودها از این سفر توانی كرد

باید خودسازی كرد و جلوی شیطان را گرفت تا خداوند حجاب را از جلوی چشمان بردارد.

پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) فرمود: « شیطان در عروق انسان مثل خون جریان دارد » بنابراین، نفس مطمئنه می‌خواهد تا از شرّ شیطان در امان بماند.

شیخ مرتضی انصاری ( رحمه الله ) برای سید العلماء مازندرانی می‌نویسد: « آقا سید العلماء! من در آنجا كه بحث می‌كردیم، شما را خوش فهم‌تر از خود یافتم. آمده‌اند و به من می‌گویند كه مرجعیت را در دست گیرم. شما بیایید كه سزاوارترید ». سید العلماء نوشت: « من دیگر در اینجا از درس و بحث فاصله گرفته‌ام و شما آنجا مانده اید. الآن قوه فكر و قدرت شما بیشتر است؛ قبول بفرمایید ».

بعد از فوت آخوند [ خراسانی ] سه نفر مطرح بودند، سه بزرگ: مرحوم آیة اللّه سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم حاج آقا حسین بروجردی و مرحوم حاج آقا حسین قمی. هر كدام برای قبول نكردن مرجعیت جوابی را دادند.

به كدام رو سفیدی طمع بهشت بندم من كه در جریده چندین ورق سیاه دارم

سید داماد به صدرالمتألهین گفت: « صدر المتألهین! می‌خواهی حكمت متعالیه بیاموزی، بدان كه حكمت دو بال و دو استوانه دارد: حكمت متعالیه و حكمت عملیه كه اخلاق عملی است. برو دنبال اخلاق عملی و ببین شما را چه كسی می‌تواند با عمل تربیت كند ».

قرآن می‌فرماید: « وَ أَمَّا مَنْ أُوتِی كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیقُولُ یا لَیتَنی لَمْ أُوتَ كِتابِیهْ وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیه یا لَیتَها كانَتِ الْقاضِیة ما أَغْنی عَنِّی مالِیهْ هَلَكَ عَنِّی سُلْطانِیهْ‌ » [ حاقه ۲۵ - ۲۹ ] « و اما كسی كه كتاب عملش را به دست چپش دهند، گوید: ‌ای كاش هرگز نامه من به من داده نمی‌شد و نمی‌دانستم حساب من چیست!‌ ای كاش مرگم فرا می‌رسید. مال و ثروتم [ امروز ] به فریاد من نرسید و همه قدرت و حشمتم محو و نابود گردید ».

امّا درباره آنان كه نفس‌های مطمئنه دارند، می‌فرماید: « فَأَمَّا مَنْ أُوتِی كِتابَهُ بِیمینِهِ فَیقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِیهْ ‌» [ همان ۱۹ ] « پس كسی‌كه نامه عملش را به دست راستش دهند، [ از شدّت شادی ] می گوید: [ ای اهل محشر! ] كتاب مرا [ بگیرید و ] بخوانید!‌ » « إِنِّی ظَنَنْتُ أَنِّی مُلاقٍ حِسابِیهْ ‌» [ همان ۲۰ ] « من می‌دانستم كه [ قیامتی در كار است و ] به حساب اعمالم می‌رسم ».

« ظن‌ » در این آیه به معنای علم است؛ یعنی علم داشتم و به روز حساب، اعتقاد داشتم كه چنین روزی هم هست و زبانم را از گناه، از دروغ و تهمت و غیبت محافظت كردم.

این‌كه « شیطان همیشه در كنار قلب، گردش می‌كند ». همیشه تكیه كلام علامه طباطبایی رحمه الله بود. به راستی چه كسی می‌تواند دست ردّ به سینه شیطان بزند؟ قرآن می‌فرماید: « إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَكَّرُوا‌ » [ اعراف ۲۰۱ ] « پرهیزگاران هنگامی كه گرفتار [ وسوسه‌های ] گروهی از شیطان شوند، به یاد [ خدا و پاداش و كیفر او ] می‌افتند ».

بنابراین، وقتی شیطان به سراغت آمد، به یاد خدا باش و دست ردّ به سینه شیطان بزن!

تولیدی

دیدگاه‌ها

بسیار مطلب زیبایی بود

سلام محسن. تشکر از ارتباط شما با «مجموعه ادیان نت».

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.