شیعه ی حقیقی توهین به امهات مومنین نمی کند

  • 1393/03/21 - 07:38
آیا کسی که طبق تصریح قرآن قلبش از حق منحرف شده و طبق شان نزول بر ضد پیامبر اکرم هم پیمان شدند، شایسته این همه مدح و ستایش است؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_

یکی از ایرادهایی که اهل سنت به شیعه می‌گیرد این است که: چرا شیعه نسبت به عایشه فحش و اهانت را جایز می‌داند؟ چرا شیعه نسبت به این بانو بدبین است، و احترامی برایش قائل نیست ؟

پاسخ:

نکته اول: یک شیعه واقعی هیچ‌گاه فحش و ناسزا به زنان پیامبر را امری معقول نمی‌داند، نه تنها به زنان پیامبر بلکه به اعتقاد قرآن، فحش دادن به بت ها هم امری مورد نهی است. وَ لا تَسُبُّوا الَّذينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْم‏ (به معبود) كسانى كه غير خدا را مى‏‌خوانند دشنام ندهيد، مبادا آنها (نيز) از روى (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند![1]

نکته دوم: اما اگر قرآن در سوره احزاب زنان پیامبر را به مادران تشبیه می‌کند، بهتر است برای روشن شدن این تشبیه به تفاسیر رجوع کنیم. طبق تفاسیر اهل سنت، تشبيه آنان به مادران مؤمنين، تشبيه به برخى از آثار مادرى است و شامل همه آثار آن نشده امری هم که در این بین واضح است این است كه كسى نمى‌تواند ادعا كند كه همسران پيامبر با همه مؤمنان محرم هستند و تمام احكام و آثار محرميت بين آن‌ها برقرار است و نيز نمى‌تواند ادعا كند كه مؤمنان از همسران پيامبر ارث مى‌برند و آن‌ها نيز از تمام مؤمنان ارث خواهند برد و... آنچه از تفاسیر اهل سنت استفاده می‌شود این است که منظور از این تشبیه، حرمت ازدواج با خود آن‌ها بعد از رسول خدا صلى الله عليه وآله است و بيشتر از آن از آيه استفاده نمى‌شود.

محمد بن ادريس شافعى در كتاب الأم در اين باره مى‌نويسد: «النبي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ من أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ» وقال: «وما كان لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْوَاجَهُ من بَعْدِهِ أَبَدًا» فَحَرَّمَ نِكَاحَ نِسَائِهِ من بَعْدِهِ على الْعَالَمِينَ ليس هَكَذَا نِسَاءُ أَحَدٍ غَيْرِهِ... فَقَوْلُهُ «أُمَّهَاتُهُمْ» يَعْنِي في مَعْنًى دُونَ مَعْنًى وَذَلِكَ أَنَّهُ لَا يَحِلُّ لهم نِكَاحُهُنَّ بِحَالٍ وَلَا يَحْرُمُ عليهم نِكَاحُ بَنَاتٍ لو كُنَّ لَهُنَّ كما يَحْرُمُ عليهم نِكَاحُ بَنَاتِ أُمَّهَاتِهِمْ اللَّاتِي وَلَدْنَهُمْ أو أَرْضَعْنَهُمْ....

«پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است و همسران او مادران آنها محسوب مى‌‏شوند» و خداوند فرموده: « و شما حق نداريد رسول خدا را آزار دهيد، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآوريد» پس خداوند ازدواج با همسران رسول خدا صلى الله عليه وآله را بعد از آن حضرت بر جهانيان حرام اعلام كرده است و اين حكم شامل زنان ديگران غير از پيامبر نمى‌شود.

اين گفته خداوند كه آن‌ها مادران مؤمنان هستند، شامل همه آثار و معانى «مادر» نمى‌شود و به اين معنا است كه در هيچ حالى ازدواج با آن‌ها حلال نيست؛  اما ازدواج با دختران همسران پيامبر حرام نيست؛ در حالى كه ازدواج با دختر مادران خودشان كه او را به دنيا آورده يا شير داده حرام است.[2]

نکته سوم: ببینیم نظر قرآن درباره زنان پیامبر چیست؟

قرآن در آیه‌ای می‌فرماید: «إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهيرٌ»؛ «اگر شما (همسران پيامبر) از كار خود توبه كنيد (به نفع شماست، زيرا) دلهايتان از حق منحرف گشته؛ و اگر بر ضدّ او دست به دست هم دهيد، (كارى از پيش نخواهيد برد) زيرا خداوند ياور اوست و همچنين جبرئيل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتيبان اويند.»[3]

بخارى در روايتی به نقل از خليفه دوم مى‌نويسد كه آن دو زنى كه بر ضد رسول خدا هم پيمان شده بودند، عائشه و حفصه بودند: «حدثنا عَلِيٌّ حدثنا سُفْيَانُ حدثنا يحيى بن سَعِيدٍ قال سمعت عُبَيْدَ بن حُنَيْنٍ قال سمعت بن عَبَّاسٍ رضي الله عنهما يقول أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَ عُمَرَ فقلت يا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ من الْمَرْأَتَانِ اللَّتَانِ تَظَاهَرَتَا على رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فما أَتْمَمْتُ كَلَامِي حتى قال عَائِشَةُ وَحَفْصَةُ.»؛ «از ابن عباس نقل شده است كه مى‌گفت: مى‌خواستم از عمر سؤال كنم كه اى اميرمؤمنان، آن دو زنى كه بر ضدّ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم‌ پيمان شدند، چه كسانى بودند؟ سخنم را تمام نكرده بودم كه عمر گفت: حفصه و عائشه بودند.»[4]

آیا کسی که طبق تصریح قرآن قلبش از حق منحرف شده و طبق شان نزول بر ضد پیامبر اکرم هم پیمان شدند، شایسته این همه مدح و ستایش است؟ یا حتی درباره عایشه که یکی از مسببان جنگ جمل بود در تاریخ آمده است که:

عايشه هر گاه از جنگ جمل ياد می‌كرد به حدي مي‌گريست كه مقنعه او از اشك هايش تر مي‌گشت و بيهوش مي‌شد و گاهگاهي مي‌گفت: كاش پيش از آنكه به بصره مي‌رفتم بيست سال قبل از آن مرده بودم تا مرتكب چنين عملي نمي‌شدم.[5]

به همین علت ما می‌گوییم فرض می‌کنیم که زنان پیامبر قابل ستایش هستند، ولی عقل حکم می‌کند که این ستایش و مدح تا زمانی است که از اطاعت خدا خارج نشوند.

حضرت علي(ع) مي‌‏فرمايد: «زنان پيامبر(ص) به منزله مادران در حرمت ازدواج، ابدي‏انند،  و مستحقّ تعظيم‌‏اند، مادامي كه طاعت خدا را بكنند»[6]

نکته چهارم: خوب است کسانی که می‌گویند شیعه توهین به عایشه می‌کند، کمی هم به کتاب‌های خودشان نگاه کنند تا ببیند آیا صحابه نسبت به عایشه توهین می‌کرده‌اند یا شیعه؟

ناسزاي زينب بنت جحش همسر رسول خدا (ص) به عائشه: گذشت كه در بخاري و مسلم و سنن ابي داود آمده است كه او به عائشه دشنام داد و عائشه نيز متقابلا به او دشنام داد: فَأَرْسَلْنَ زَيْنَبَ بِنْتَ جَحْشٍ فَأَتَتْهُ فَأَغْلَظَتْ وَقَالَتْ إِنَّ نِسَاءَكَ يَنْشُدْنَكَ اللَّهَ الْعَدْلَ في بِنْتِ بن أبي قُحَافَةَ فَرَفَعَتْ صَوْتَهَا حتى تَنَاوَلَتْ عَائِشَةَ وَهِيَ قَاعِدَةٌ فَسَبَّتْهَا، همسران پيامبر زينب بنت جحش (همسر پيامبر) را فرستادند .[7] او به نزد پيامبر آمده و به درشتي سخن گفت!  و افزود كه زنان تو از تو مي‌خواهند كه عدالت را بين زنان اجرا كني!  و صداي خويش را بالا برد!  و سپس سخن خود را به سوي عائشه متوجه كرده در حالي كه او نشسته بود، به عائشه دشنام داد!

ناسزاي حکيم بن جبلة به عائشه: وكان حكيم بن جبلة فيمن غزا عثمان (رض) وكان يسب عائشة (رض).حکيم بن جبله از کساني بود که با عثمان جنگيد و به عائشه دشنام مي‌داد.[8]

ابن اثير درباره حکیم بن جبله مي‌گويد: أدرك النبي صلى الله عليه وسلم ... وكان رجلا صالحا له دين مطاعا في قومه وهو الذي بعثه عثمان على السند.او رسول خدا ’ را درك كرده است ... شخص صالح ، دين‌دار و از روساي قوم خويش بود و او بود كه عثمان او را والي بر سند كرد.[9]

 

 

 

منابع:

[1] انعام آیه 108
[2] الشافعي، ابوعبد الله محمد بن إدريس (متوفاى 204هـ)، الأم، ج5، ص141، ناشر: دار المعرفة - بيروت، الطبعة: الثانية، 1393هـ.--- الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاى310)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج21، ص122،و...
[3] تحریم، آیه ۴
[4] صحيح البخاري، ج ۴، ص ۱۸۶۸، ح۴۶۳۰
[5] ابن اعثم کوفي، الفتوح، ص441
[6] نهج ‏البلاغه،امام علی، خطبه 118
[7] صحيح البخاري  ج 2   ص 911 ش 2442
[8] مقتل الشهيد عثمان، محمد بن يحيى بن أبي بكر المالقي الأندلسي، ج1 ص228
[9] أسد الغابة  لابن الأثير  ج 2 ص 40 .

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.