حکومت صفویه، مَدخل تصوف به مذهب تشیع
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ یکی از ادعاهای صوفیان در زمان ما اینست که خود را در زمرهی شیعیان به شمار آورده و بر این ادعا پافشاری میکنند. هر انسانی میداند که صِرف ادعا چیزی نیست که محکمهی عقلا آن را بپذیرد و نیاز به اثبات و ارائهی دلیل است.
چون این بحث تاریخی است، لاجرم می بایست دلایل و مدارک نیز از منابع و مدارک تاریخی و از متون آن استخراج شده و عنوان گردد. ایشان هیچگاه گزارشی تاریخی مبنی بر این که شیعه بودن گذشتگانشان را اثبات کند، ارائه نداده و ما نیز در کتابهای آنها این مطلب را نیافتیم و بلکه برعکس، هرچه در اینباره بیشتر فحص و جستجو کردهایم، خلاف ادعای صوفیان روشنتر گردیده است.
اعلام، صاحبنامان، سردمداران و پیشگامان متصوفه، همگی جزء بزرگان عامه یا از شاگردان ایشان بوده و سنی مذهباند. ابوهاشم کوفی یا صوفی که به عنوان اولین صوفی از او یاد میشود، حسن بصری، جنیدبغدادی، حسین بن منصور حلاج، عطار نیشابوری، شبلی، ابوحلمان دمشقی، مولوی، بایزید بسطامی و... همه و همه سنی مذهب بوده و نام بیشتر ایشان در سلسله اقطاب صوفیان ذکر شدهاست.
به گواهی تاریخ تا عصر صفویه اثری از تصوف در بین پیروان مذهب حق نیست و اگر هم موردی نقل شود به علت نادر بودن، کان لم یکن فرض شده و نادیده گرفته میشود و نیز ادعای صوفیان مبنی بر شیعه بودن صوفیان با آن ثابت نمیگردد. اما با روی کار آمدن سلسلهی صفویه در ایران و قدرت گفتن نوادهگان شیخ صفی اردبیلی که صوفی معروفی بود و تمایل شاه اسماعیل صفوی به تصوف، زمینهی این جریان فراهم شد که با شناخته شدن مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی ایران، صوفیان نیز خود را شیعه بنامند. این نهایت سابقهی شیعهگری تعداد قابل توجهی از صوفیان است که در آغاز عصر صفویه رقم میخورد.
دکتر زرین کوب در اینباره مینویسد: صفویه در عین این که تشیع را رکن عمده دولت خويش ساختند، تصوف را رکن دیگر آن تلقی کردند و در نهضت انقلابی آنان بود که تصوف و تشیع به هم امتزاج یافت.[1] مرور صفحات تاریخ به خوبی نشان میدهد که نفوذ عالمان شعیه به دربار صفویه، باعث قلع و قمع صوفیان در زمان شاه عباس صفوی شد و ایشان را از اوج قدرت و نفوذ به زیر کشید و چنان عرصه را برصوفیها تنگ کرد که کسی جرأت نداشت خود را صوفی بنامد. اگر این افسانه واقعیت داشت که تصوف بدنهای از تشیع بودهاست و اقدامات صوفیان در دربار صفویه در راستای اهداف و عقاید شیعه و منویّات اهل بیت علیهم السلام میبود، هرگز این اقدام از جانب علمای بزرگوار بر علیه آنها صورت نمیپذیرفت و جایگاه صوفیان در دربار پرقدرت صفویه حفظ میگشت.
مهمترین سلسلهی صوفی در ایران نعمت اللهیهاند که بنیانگذار آن شاه نعمت الله ولی[2] بوده که مذهب و مرام وی نامشخص است. آنچه از آثار او بدست میآید، نمونهی ضرب المثل یک بام و دو هواست که هم در دفاع از ائمهی هدی علیهمالسلام اشعاری دارد و هم در دفاع و مدح خلفای عامه![3] او همچنین بمدت هفت سال شاگردی عبدالله یافعی از صوفیان قرن هفت و هشت را کرده که او مذهبی شافعی داشت که برخی این مطلب را مؤید سنی بودن نعمت الله ولی دانستهاند. احوال او در تذکرهها نیز این مطلب را تایید میکند که وی شیعه نبوده؛ چنانچه واعظی مینویسد: از جمله آداب نعمت الله ولی این بوده که مریدان پیش از ذکر، شیخ(نعمت الله) را سجده میکردند![4] اینگونه رفتارها از شأن و منزلت یک عارف و عالم شیعی بدور است و اگر او مذهب امامی داشت از اعمال خلاف مریدان جلوگیری میکرد.
منابع:
1- دنبالهی جستجو در تصوف ایران ص 230
2- قرن هشتم (متولد سال 731)
3- دیوان شاه نعمت الله ولی/ مقدمه محمود عباسی ص 484
4- رسالهی واعظی ص 302
دیدگاهها
حسین
1393/01/24 - 17:48
لینک ثابت
خسته نباشید
aseman
1393/02/06 - 21:42
لینک ثابت
با سلام و ادب
امیر
1393/11/17 - 01:36
لینک ثابت
با سلام آیا به نظر شما این
افزودن نظر جدید