افزودن نظر جدید

خسته نباشید مطالب شما را در بخشهای مختلف مرور کردم. بعضی جا خوب نوشتید، اما بعضی جا انصاف را پیشی نگرفتید و صغری کبری را ماهرانه چیدید... باز هم از مطالب ارائه نموده تشکر دارم. علت اینکه در دوران صفویه قلع و قمع صوفیان صورت گرفت ، چنین است: 1-علمای که از جبل آمل و ... آمده بودند، علیه تصوف بودند. 2-حفظ قدرت حکومت صفویه علتی بود که حاکمان صفویه علیه صوفیان دیگر بایستند و موضع گیری نمایند. 3-از طرفی فقهای علیه صوفیه و حکومت صفویه نیز زمینه را مناسب دیدند، و بر علیه صوفیان تاختند و بیشتر آنان را کشتند (به جرم اعتقاد به تصوف که حکم آن از جیب فقهای آن زمان=شیخ الاسلام ها، مجانی صادر میشد. همانند که در قم و ... دیگر جاها به تبلیغات دروغین، خانقاه نعمت اللهیه را به تخریب کشیدند و گفتند که مردم فهیم این کار را کردند، در حالیکه در لباس شخصی ... ... ... همه بلکه خودتان شاید بهتر آگاهی دارید دیگه...) بالآخره این کشتارها دامن خود حکومت صفویه را هم گرفت... اما... آنچه ملاحظه می کنیم، تصوف و اندیشه آن در افکار عمومی مردم ایرانیان به وضوح دیده میشود. راستی، حافظ، مولوی از صوفیه هستند.../؟ اگه آره... پس باز هم چرا از اینها یاد و تکریم می شود، البته در رسانه و محافل سطح دولتی و کشوری... راستی، چرا امام راحل از ابن عربی تعریف می کند...؟ (مراجعه کنید به نامه امام به گرباچوف) ... عزیزان! من به هیچ وجه دکان های صوفیان را تایید نمیکنم. تصوف و قطب های آن در بیشتر فرقه ها از محور شریعت بدور رفتنه اند. در تصوف اصل شریعت است؛ اما امروزه متأسفانه ملاحظه میشود که طریقت یا حقیقت را بنام کرده، برشریعت مقدم میدارند. البته چنین مقدم داشتن یعنی آن طریقت و حقیقت ، حقیقی نبوده و کاذب است. اما منظور این نیست که فرقه ای یا عده ای خلاف مرتکب شدند یا از شریعت تخطی کردند، پس تصوف غلط است، نه خیر، البته که چنین نیست. اگر روحانی که ملبس باشد و پاسداری شریعت نکند، این نیست که روحانی ها غلط باشند. با کمال معذرت...
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.