نگاهی به اسامی ماه‌ها و روزهای هفته در بهائیت !

  • 1397/12/06 - 09:49
پیشوایان بابیت و بهائیت با تقسیم سال به 19 ماه و هر ماه 19 روز، تقویمی به ظاهر جدید و مطابق با تقویم شمسی ابداع کرده و اسامی عربی جدیدی برای روزهای هفته انتخاب کرده‌اند! اما اگر این اسامی اینقدر بیهوده و غیرقابل استفاده‌اند که حتی بهائیان هم از آن‌ها استفاده نمی‌کنند، پس چرا تشکیلات بهائیت هنوز هم از آن‌ها تمجید بیهوده می‌کند؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از احکام ابتکاری مدعی پیامبری بابیت که بعدها توسط مدعی پیامبری بهائیت نیز تصویب شد، تقسیم سال به 19 ماه و هر ماه به 19 روز است.[1] اسامی ماه‌های نوزده‌گانه‌ی بهائی به این شرح است: «1. شهر البهاء 2. شهر الجلال 3. شهر الجمال 4. شهر العظمة 5. شهر النور 6. شهر الرحمة 7. شهر الکلمات 8. شهر الاسماء 9. شهر الکمال 10. شهر العزة 11. شهر المشیة 12. شهر العلم 13. شهر القدرة 14. شهر القول 15. شهر المسائل 16. شهر الشرف 17. شهر السلطان 18. شهر الملک 19. شهر العلما».
همچنین جالب است بدانیم، پیشوایان این فرقه حداکثر نبوغ خود را به خرج داده و اسامی جدیدی نیز برای روزهای هفته انتخاب کرده‌اند: «شنبه: یوم الجلال، یکشنبه: یوم الجمال، دوشنبه: یوم الکمال، سه‌شنبه: یوم الفضال، چهارشنبه: یوم العدل، پنجشنبه: یوم الاستحلال، جمعه: یوم الاستقلال».
اما در نقد و بررسی تعداد و اسامی ماه‌ها و روزهای هفته‌ی بهائی، ذکر نکاتی را لازم می‌دانیم:
اول: مبنای تقویم بابیت و بهائیت بر اساس سال شمسی بوده اما طبق تقویم ساختگی بهائیت، چون هر سال، نوزده ماه و هر ماه نوزده روز حساب می‌شود، جمعاً سیصد و شصت و یک روز خواهد شد و چهار الی پنج روز از سال اضافه خواهد آمد! این در حالیست که بر اساس نظام آفرينش هر ماه 30 روز و سال 12 ماه دارد و لذا خدای تعالی در قرآنی که بهائیان نیز (به ظاهر) قبول دارند، فرموده است: «إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنا عَشَرَ شَهْراً في‏ کِتابِ اللَّهِ يَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ... [توبه/36]؛ تعداد ماه‌ها نزد خداوند در کتاب الهی، از آن روز که آسمان‌ها و زمین را آفریده، دوازده ماه است». با این حال آیا می‌توان توجیه بهائیت را پذیرفت که چون ما می‌خواهيم عدد 19 را مقدس بشماريم، بر خلاف قانون طبیعت و نظام آفرینش، ماه و سال و روزمان نيز بايد بر اساس اين عدد تنظيم شود؟!
دوم: خداوند متعال در قرآن کریم، سخن گفتن پیامبران به زبان قوم و ملّت‌شان را یکی از ویژگی‌های پیامبران الهی بیان داشته است: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ [ابراهیم/4]؛ ما هیچ پیامبری را جز به زبان قومش، نفرستادیم». با این حال چگونه مدعیان پیامبری ایرانی بابیت و بهائیت، از اسامی عربی برای ماه‌ها و روزهای خود استفاده کرده‌اند؟! به راستی چه ضرورتی برای تغییر نام ماه‌ها و روزها، آن هم به قیمت مخالفت با سنت الهی وجود داشته است؟!
سوم: آیا تشکیلات بهائیت و بهائیان از این تقویم و اسامی ماه‌ها و روزها در مراودات خود استفاده می‌کنند؟! آیا تا با حال دیده‌اید که مثلاً یک بهائی به جای سه‌شنبه از واژه‌ی یوم الفضال یا نهاد رهبری بیت العدل در یکی از پیام‌هایش، به جای استفاده از تاریخ میلادی، از تقویم بی‌پایه و اساس بهائی استفاده کند؟! پس اگر این اسامی اینقدر بیهوده و غیرقابل استفاده‌اند، پس چرا تشکیلات بهائیت هنوز هم از آن تمجید بیهوده می‌کند: «گزينش تقويمی جديد در دوره‌ی هر پيامبر، نمادی از قدرت ظهور الهی برای ايجاد تحول در درک انسان از حقايق مادی، اجتماعی و روحانی است و از اين طريق لحظات و ايام مقدس مبرز می‌گردد، جايگاه نوع بشر در زمان و مكان بازانديشی می‌شود و روند زندگی از نو شكل می‎گيرد».[2]
چهارم: نکته‌ی آخر آن‌که چرا فرقه‌ی بهائیت با داشتن تقویمی (به ظاهر) مستقل و مطابق با تقویم شمسی، برای مناسبت‌های خود نظیر تولد باب و بهاء معادل‌سازی نمی‌کند و جشن‌هایش را در تاریخ قمری و ابتدای ماه محرم الحرام (ماه عزای شیعیان) برگزار می‌کند؟!

پی‌نوشت:
[1]. ر.ک: حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 119.
[2]. نهاد بیت العدل، پیام مورخ: 10 ژوئيه 2014، خطاب به محافل روحانی ملّی.

تولیدی

دیدگاه‌ها

در کجای کتابهای بهایی خوانده اید که بهاییان از گاه شمار خود استفاده نمیکنند و آن را بی معنی معرفی میکنید. کدام فرمان بهاالله خلاف اخلاق ، خلاف انسانیت یا خلاف گفتار خداوند در کتب پیامبران قبل است ؟ ای کاش دنباله روی اجداد کم دان خود را نمیکردیم ، فریب دروغها و اتهامات ناروای آخوند ها را نمیخوردیم و حقیقت ادیان را خودمان تحقیق و تحری میکردیم. این چه خصمی است که در دوران جهالیت با موسی ص ، بعد با عیسی ص و بعد با محمد ص با انبیای خداون و باورمندان آنها کردن ولی امروز که نوع انسان به بلوغ فکری رسبده است و تمام ابزار کسب اطلاعات و جستجوی حقیقت را در اختیار دارد ولی همچنان مانند انسانهای عصر جاهلییت با دشمنی ، خصومت و پیشقضاوتی همچنان به دیگران باوران ظلم میکنید و هم خودرا از هدایت بی مثال خداوند محروم میکنند. شما را بخدا قسم با خداوند و مظهر ظهور او و پیروان پاک آن ظلم نکنید و خود را از این موهبت الهی محروم نکنید.

پیام شما حاوی شبهاتی بود که به ترتیب پاسخ می‌دهم: 1. نه تنها در کتاب‌های بهائی، بلکه پیام‌های بیت العدل و حتی روزمرگری بهائیان از اسامی ساختگی برای روزهای هفته و یا ماه‌های سال استفاده نمی‌شود، بلکه پیشوایان بابی بهائی خود در مکاتباتشان از تاریخ قمری یا شمسی و امروزه نهاد بیت العدل از تاریخ میلادی استفاده می‌کنند. چرا که خودشون هم میدونستن که مثلا این اختراع ماه‌های نوزده‌گانه‌شون، خلاف نظام طبیعته. 2. گفتید کدام فرمان بهاء خلاف اخلاق و انسانیت هست: تأیید مکتب داعشی بابیت و حکمش به قتل عام مخالفینش که اسنادش در این سایت ثبت شده. گفتید کدوم گفتارش بر خلاف گفتار پیامبران قبل است: نقض خاتمیتی که خودش هم بهش اعتراف کرده و به جاش خدا دونستن خودش 3. حرف از تحری حقیقت میزنید اما گویا با سیاست چماق و هویج بهائیت آشنایی ندارید، گویا نمی‌دونید فرزندان بهائی با شستشوی مغزی و تهدیدهای اجتماعی، راهی جز بهائی شدن ندارند و حتی در بزرگسالی نه میتونن از بهائیت برگردن و نه حتی کمترین اعتراضی به تشکیلات بهائی کنن، چرا که اگر روزی کمترین اعتراضی به بیت العدل داشته باشن، به اعتراف عبدالبهاء، مجازات بدتر از مرگ در انتظارشونه. 4. خصومت بدون منطق با حق و حقیقت پذیرفته نیست، ولی جناب باب و بهاء چه دلیلی بر حقانیت دین استعمارسازشون داشتن؟! 5. فرمودید ابزارهای کسب اطلاعات، بله دسترسی داریم و بخاطر همین دسترسی هم با استناد به کتاب‌های بهائیت، این فرقه‌ی ساختگی و پوچ رو نقد می‌کنیم، اما پیشوایان و تشکیلات بهائیت در مقابل چکار کردن؟! اعضاشون رو مرتب تهدید کردن که سمت منتقدین نرن، حتی اگر به تمام آیات الهی استدلال کنن. 6. آیا اثبات پوچی فرقه بهائیت به معنای ظلم کردن بهائیان هست یا نجاتشون از تباهی؟! 7. بر خلاف ادعای شما، ما با نقد بهائیت مسیر هدایت بهائیان رو هموار می‌کنیم و پیشوایان بهائی با نهی پیروانشون از حقیقت طلبی و تشبیه منتقدین به جذامی‌های واگیر دار، بهائیان رو از هدایت محروم می‌کنن. اسناد این مطالب همگی در سایت موجود هست، دعوت می‌کنم با کنار گذاشتن عینک تعصب، از سایر مطالب ما هم بازدید کنید.

آقای عزیز لطف کنید که به این منابع رجواع کنید: ۱-آیاتی از سوره مدثر در خصوص عدد نوزده ۲-همان قرآنی که به ظاهر قبول دارید می فرماید«ان عده الشهور اثنی عشر شهرا» ۳- تاریخ نبیل زرندی در خصوص ادعای باب ۴-تورات که میفرماید:«یهوه از سینا آمد و از سعیر بهر ما طلوع کرد و از کوه فاران برای ما درخشان گردید» ما نامی از شیراز و بغداد نمیبینیم. ۵- قرآن که میفرماید پیامبر صلی‌الله علیه و آله«کافه للناس» است. کافه یعنی کفایت. دیگر لازم نیست که بعد از کفایت دین دیگری بیاورد. ۶- خود میرزا حسینعلی نوری شارعتان که میگوید:«لا اله الا انا المسجون الفرید». ۷- مناظرات باب با علمای تبریز اما اینکه کجای سخنان حسینعلی نوری با خدا و پیامبران راستین و حقیقیش همانند حضرت رسول خاتم صلی الله علیه و آله تناقض دارد این است که: ۱-ادتای خدایی دارد و من دو نمونه از آن را دیده‌ام. ۲-ازدواج فقط با همسران پدر جایز نیست که سخن خود نوری است. ۳- اینکه خوردن نجسات حرام نیست. ۴- تحریف قرآن را در کتاب ایقان انجام داده است. اما در خصوص باب باید گفت به قول علمای تبریز که ما اگر منتظر امامی باشیم منتظر آن حضرتی هستیم که نامش محمد و نام پدرش حسن(ع) و نام مادرش نرجس(رض) و از اولاد فاطمه زهرا علیهالسلام است و در سال ۲۵۰ هجری متولد شده است و محیی الشریعه است یعنی مفسر درست شریعت است. ما کی انتظار علی مححمد شیرازی پسر میرزا رضا بزاز و فاطمه بیگم بوده‌ایم که در شیراز دویست سال پیش متولد شده و از آنجا ظهور می کند و ما کی منتظر ناسخ اسلام بوده‌ایم؟! حتما مماظرات باب و علمای تبریز به صورت کامل که تقریبا پنجاه تا صد صفحه دارد را مطالعه کنید. پیشگویی های غلط هر دوی آنها هم به جای خود. من هم امیدوارم که به دین سرور همه کائنات در بیایید و خود را ازین موهبت بزرگ محروم نکنید. اگر یک تحقیقی در نقد بهائیت بکنید،صدها دلیل میاورند که فقط انسان عاقل آن‌ها را میپذیرد. به قول حضرت علی علیه السلام:«یا رب صل علی رسولک الخاتم»

در دین اسلام و در تشیع هیچ نهی نشده که کتب آسمانی یگر رو نخونید و با افرادی از ادیان دیگه مباحثه و گفت و گو نکنید ولی این موضوع در فرقه بهائیت بشدت نهی شده چون بهائیان از طریق مباحثه با افرادی از ادیان دیگه ممکن هست که پی به قلابی بودن به اصلاح دینشون میبرن اگر دلیلشو این نیست پس چه دلیلی داره؟ و این که میگن حضرت محمد و دین اسلام رو قبول دارن پس چرا خیلی از مسائل دین مثل ازدواج با محارم و خیلی چیزای دیگه رو عوض و تحریف کردن. اگر هم بگفته ی خودشوش بهالله پیامبر هست هر پیامبر باید دین پیامبر قبل از خودش رو کاملتر کنه نه این که بعضی مسائل دینی رو دقيقأ برعکس دین قبلی اعلام کنه و خیلی دلایل دیگه برای باطل اعلام کردن فرقه ی بهائیت که یک کتاب میشه نوشت و در اینجا نمیگنجه... یا علی

یک انسان تا به معرفت نرسه نمیتونه راهش رو انتخاب کنه و معرفت با هجمه و هجوم ایجاد نمیشه .به نظر من هر انسانی در طول زندگیش هر چقدر توسط آموزه های دیگران و القائات ذهنی محاصره بشه ،باز هم با توجه به رخدادها و پیشامدهاش به درک از دنیای فانی و باقی میرسه .پس سعی کنیم به جای تاختن به همدیگه و آیه و دلیل آوردن در اثبات خودمون و نفی مخالفان ،در عمل نشون بدیم که برتری از آن مکتب ماست .

چند نکته اول اینکه من شیعه اثنی عشری هستم و اشکالات زیادی بر این فرقه دارم اما: 1- سند ازدواج با محارم در بهاییت دقیقا در کجاست؟ به جای شعار سند و آدرس دقیق بدهید. 2- کجا مؤسس این فرقه ایرانی است، او سید است و تبار عربی دارد! 3- و جادلهم باللتی هی احسن را فراموش نکنید، بحث ها فوری به تندی و ناسزاگویی نباید کشید، فرض کنید نعوذ بالله در نقش پیامبری هستید و باید جاذبه داشته باشید. 4- بخش زیادی از اهل جماعت داعشیان و طالبان و القاعده را قبول دارند این ملاک نیست!

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.