مباحث کلامی
به دیدگاههای برخی از علمای اهلسنت در زمينه گريه و نوحه توجه میكنيم تا ببينيم آيا گريه و بكاء برای ميت گناه كبيره و نابخشودنی محسوب میشود؟! برخی از علما با بیان اقوالی این را پسندیدهاند که گریه و بکا برای مردگان و یا عزای ائمه هیچ مشکلی ندارد و یک قول آنها که اجماع همهی اقوال است این است که مطلق گریه هیچ اشکالی ندارد.
ازجمله نقدهایی که بر شیعه وارد میکنند این است که میگویند: «چرا شیعیان برخی از انسانها را مورد لعن خود قرا میدهند، در حالیکه این کار شایسته یک مسلمان نیست؟» بر خلاف ادعای برخی از مخالفان؛ آیات لعن در قرآن بیانگر این مطلب هستند، که لعن یکی از سنتهای خداوند است و خود ایشان هم جواز انجام آن را به انسانها عطا نموده است.
از نظر دین مبین اسلام، اکثریت از آن جهت که اکثریت است، معیار قرار نمیگیرد و ارزشی ندارد. زیرا اسلام دین معیارها و ضوابط راستین است و معیار در پذیرش هر امری، حق بودن است. بنابر روایات متواتر نقل شده از پیامبر (ص) امیرالمومنین علی (ع) معیار حق و باطل است، زیرا پیامبر (ص) فرمود: در هنگام فتنه به علی (ع) مراجعه کنید.
یکی از وقایع تاریخی جهان اسلام، حالات صحابه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده است که همراه با حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) در سختیها و راحتیها، یار و مددکار او بودند، منتها برخی از آنان تابع محض بودند و برخی عصیانگر و سرکش، و پیامبر اسلام از گروه دوم، چه رنجها و ناراحتیهایی که نکشید.
آنچه در آخرالزمان موجب گسترش اسلام در جهان به دست فرزندی از تبار پیامبر اکرم (ص) خواهد شد، همان رفتار و سیرهی مهدوی است که مانند رفتار نیکوی پیامبر (ص) میباشد، که در قرآن کریم در آیات مختلفی به آن اشاره شده است. آنچه حائز اهمیت است، این است که مهدی از فرزندان پیامبر است، که خود تأییدی بر عقائد شیعه اثنی عشری میباشد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که هر روز در مقابل درب منزل دخترش فاطمه (سلام الله علیها)، با صدای بلند آیهی تطهیر میخواند، آیندهای را میدید که روزی مردم چه ظلمهایی را نسبت به اهل بیت او خصوصاً یگانه دخترش میکنند و دخترش فریاد و استغاثه میکند، لذا پیامبر در مناسبتهای مختلف سفارش او را به مردم میکرد.
خلافت و امامت یک منصب الهی است که خداوند آن را برای مردم بعد از پیامبرش قرار داده است، و شامل همه افراد نمیشود و جانشین هر پیامبری باید به مانند خود او عاری از هرگونه رذائل و زشتیهای اخلاقی و... باشد، و این امر مهم در دین اسلام هم پیاده شد، اما این خلافت از محل اصلی خود منحرف شد و به غیر اهلش رسید.
در زمان خلافت عمر بن خطاب بود که فتح سرزمینها و کشورگشایی صورت گرفت، غافل از اینکه این فتوحات، نه تنها ارزشمند نبود، بلکه خطا بود و نتایج معکوس در برداشت، چرا که مردم آن سرزمینها در مقابل اسلام صفآرایی کرده و جنگیدند؛ ایجاد اسلام با رحمت پیامبر صورت پذیرفت، که همه رغبت به آن پیدا کردند و بقاء و دوام آن با شجاعت حضرت علی بود.
اهل سنت بر این باورند که بعد از پیامبر اکرم (ص) کتاب خدا در بین مردم داوری میکند و نیازی به یک انسان معصوم نیست. این در حالی است که همهی اختلافات مسلمین به خاطر تفسیرهای نادرست از قرآن است. تا جایی که گروه تروریستی داعش، با استدلال به قرآن، اهداف تروریستی خویش را پیش میبرد. اکنون آیا میتوان گفت: قرآن ما را کفایت میکند!
پیامبر اکرم (ص) در آخرین حج خود مامور شد تا پیام الهی را که جانشینی حضرت علی (ع) بود، به حاجیانی که از زیارت خانه خدا بر میگشتند، در منطقه غدیر خم ابلاغ کند. لذا در این نقطه حدیث معروف (من کنت مولی...) را برای مردم بیان فرمود، ولی با کارشکنی برخی از صحابه، این اصل مهم، از مسیر خود خارج گردید و خلافت بهدست نااهلان افتاد.
هیچیک از صحابه، حق تشریع در دین را ندارند و نباید بر خلاف سیره و رفتار پیامبر (ص) عمل کنند. اما با این وجود، برخی از صحابه، بدعت در دین ایجاد کردند. مثل اقامهی نماز تراویح به جماعت، توسط خلیفه دوم، که هنوز این بدعت در بین اهل سنت باقی است و جای تعجب است که چرا به جای تأسی به سنت نبوی به بدعت صحابی عمل میشود.
قرآن میفرماید: «هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته است»، و برخی اصحاب، با عمل نکردن به دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مبنی بر تبعیت از قرآن و اهل بیت، بسیاری از مسلمانان را گمراه کرده و از نظر اعتقادی کشتند و این بزرگترین گناه در طول تاریخ بشریت است.
امام محمد غزالی میگوید: سبّ و لعن و شتم صحابه ابداً موجب کفر و فسق نمیشود، حتی سبّ شیخین نیز کفرآور نمیباشد، بههمین دلیل است که در مواردی این دشنام دادن و سبّ کردنها، بین خود صحابه اتفاق افتاده است، ولی ما آنها را کافر نمیخوانیم. مثلاً عمر بن خطاب به پیامبر عرض کرد: یا رسول الله! اجازه بده، گردن حاطب را بزنم. در حالیکه حاطب از اصحاب بدر و مهاجرین بود، پس چرا با دشنام دادن به او، هیچکس عمر بن خطاب را کافر نمیخواند؟
برخی معتقدند که مذهب تشیع وجود خارجی نداشته و یک پدیدهای است که بر جامعه اسلامی عارض شده است و بهتدریج در طول زمان گسترش پیدا کرده است و بهصورت فعلی در آمده است و حال اینکه این گروه در زمان پیامبر وجود داشت، و برخی از صحابه خاص پیامبر دارای این لقب بودهاند و از پیامبر اکرم (ص) در مورد این گروه مطالبی بیان شده است.