ارزشمندتر بودن فتوحات عمر یا شجاعت امیرالمؤمنین ؟

  • 1395/06/23 - 12:22
در زمان خلافت عمر بن خطاب بود که فتح سرزمین‌ها و کشورگشایی صورت گرفت، غافل از این‌که این فتوحات، نه تنها ارزشمند نبود، بلکه خطا بود و نتایج معکوس در برداشت، چرا که مردم آن سرزمین‌ها در مقابل اسلام صف‌آرایی کرده و جنگیدند؛ ایجاد اسلام با رحمت پیامبر صورت پذیرفت، که همه رغبت به آن پیدا کردند و بقاء و دوام آن با شجاعت حضرت علی بود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به اعتقاد علمای اهل سنت، اگر خلیفه دوم هیچ فضیلت و ارزشی نداشته باشد، فضل او همین بس، که در زمان خلافت او بود، که فتح سرزمین‌ها و کشور گشایی و گسترش مملکت اسلامی، صورت گرفت، غافل از این‌که فتوحات عمر بن خطاب نه‌تنها ارزشمند نبود، بلکه خطاء و اشتباه بود و نتایج معکوسی در برداشت، چرا که مردم سرزمین‌های دور، اسلام را نمی‌پسندیدند و می‌گفتند: اسلام دین شمشیر و زور است، نه آئین منطق و نرمش، و این امر مهم از دیدگاه آنان باعث افزایش دشمنی با اسلام گردید، به طوری‌که در مقابل دین رحمت، آشکارا سلاح به‌دست گرفته و در مقابل آن صف‌آرایی کرده و جنگیدند و در این راه چه خون‌هایی که ریخته نشد. ما در این نوشتار مختصر، نگاهی اجمالی به فتوحات این دو صحابه پیامبر می‌اندازیم و ارزشمند بودن هر دو فتوحات را مورد بررسی قرار می‌دهیم، که کدام‌یک به نفع اسلام و کدام‌یک آثار سوء به همراه داشت.
برای بیان شاهد مثال‌های تاریخی، در جواب کسانی‌که معتقدند در زمان عمر بن خطاب بود که کشورگشایی و گسترش ممالک اسلامی صورت گرفت، این‌طور می‌گوییم، که: این سخن اهل سنت و جماعت با اشکال و سؤال‌های فراوانی روبه‌رو است، که به چند مورد آن بسنده می‌کنیم:
اولاً: حاکمان و پادشاهان، فتح بلاد و کشورگشایی می‌کنند، تا اراضی تحت سیطره و سلطنت خود را گسترش دهند. آیا این کار، فضیلت و بزرگواری و ارزش محسوب می‌شود؟
ثانیاً: این‌که اگر قبول کنیم این فتوحات، برایش فضیلت است، آیا این فتوحات او را از این‌که خلافت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را غصب کرده، تبرئه و تنزیه می‌کند؟ و این در حالی است که رسول خدا او را جانشین خود قرار نداد و علمای اهل سنت جریان غدیر را در کتب خود متذکر شده‌اند،[1] و صریح برخی آیات قرآن بر خلافت حضرت علی (علیه السلام) دلالت دارد.
ثالثاً: فتوحات عمر بن خطاب قطعاً اشتباه بوده، چرا که پیامبر اسلام، هیچ‌گاه برای کشورگشایی جنگ نکرد، بلکه جنگ‌های آن حضرت، همیشه دفاعی بوده، که یا در مقابل مهاجمین می‌ایستادند و یا بعضاً حضرت، پیش دستی می‌کرد و با اطلاعاتی که از دشمنان به‌دست می‌آورد، توطئه‌گران را غافل‌گیر می‌نمود؛ لذا به‌همین خاطر بود، که مردم رغبت و تمایل زیادی به مسلمان شدن و اختیار نمودن دین اسلام پیدا می‌کردند، چرا که می‌دانستند اسلام دین صلح و سلامت و مسالمت، و دین منطق است، و اجباری در پذیرفتن این دین نیست، اما عمر بن خطاب چه کرد؟ جهت اطلاع، فقط کافی است، نگاهی گذرا به کتب تاریخی بیندازیم، تا ببینیم سپاه اسلام در زمان عمر بن خطاب مرتکب چه فجایع و جنایاتی شدند، که به‌خاطر آن مردم از این دین منزجر و گریزان شدند، و برخی از شهرها که ابتدا خود تسلیم مسلمانان شده بودند، قیام کرده و مسلمانان مجبور به فتح چند باره‌ی یک شهر می‌شدند.[2]
رابعاً: جای تعجب است که اهل سنت و جماعت اصل و ریشه را رها کرده و به فرع قضیه چسبیده‌اند، چرا که آنان فتوحات عمر بن خطاب را با افتخار ذکر می‌کنند، اما شجاعت حضرت علی (علیه السلام) را در جنگ‌های صدر اسلام و اثرات آن بر تقویت اسلام فراموش کرده‌اند، شجاعتی که در سرتاسر تاریخ اسلام، مانند خورشیدی می‌درخشد، که عبارتند از: جنگ بدر، خیبر، حنین، احد، خندق، و غیر این‌ها که کافی است، به کتب تاریخی رجوع کنیم.[3]
خامساً: اگر شجاعت حضرت علی (علیه السلام) در این جنگ‌ها نبود، که مسلمین و حتی پیامبر اکرم به پشتوانه شجاعت آن حضرت دل‌گرم بودند، نه اسلام و ایمانی بود و نه خلفایی، خصوصاً عمر بن خطابی وجود نداشت که خلیفه مسلمین شود، و دلیل این سخن گفتار معروف پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگ خندق است که فرمود: «برز الایمان کلّه الی الشرک کلّه.[4] تمام ایمان در برابر تمام شرک ایستاده است.» یعنی اگر علی (علیه السلام) کشته شود، مشرکین جرات کشتن من و همه مسلمانان را نیز پیدا خواهند کرد، و هم‌چنین پیامبر فرمود: «ضربة علی یوم الخندق، افضل من عباده الثقلین.[5] ضربه‌ای که علی (علیه السلام) در روز خندق بر عمر بن عبدود زد، از عبادت جن و انس برتر است.»
بنابراین ماحصل این نوشتار این شد که بگوییم ایجاد اسلام با پیامبر رحمت و مهربانی، به مصداق آیه قرآن بوده «رحمة للعالمین» نه گشورگشایی عمر بن خطاب، و بقاء و دوام آن با حضرت علی (علیه السلام) بود؛ پس فتح اسلام در اثر شجاعت حضرت علی در جنگ‌ها بسیار با ارزش‌تر و مهم‌تر از فتوحات زمان عمر بن خطاب بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. سنن ترمذی، ترمذی، دارالفکر، بیروت، لبنان، ج12 ص175.
[2]. تاریخ طبری، طبری، نشر اساطیر، تهران، ایران، (1362ق)، ج5 ص2116.
[3]. مروج الذهب، مسعودی، دارالهجره، قم، ایران، (1409ق)، ج2 ص280.
[4]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، مکتبه آیه الله المرعشی نجفی، قم، ایران، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، ج13 ص261.
[5]. نهایه العقول، فخر رازی، نشر سیواس، ترکیه، استامبول، طبعه الاولی، (1413ق)، تحقیق عبدالله باقتیر، ص104.
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1417ق)، ج3 ص19.
تاریخ آل محمد، بهجت افندی، نشر فردوسی، مشهد، ایران، (1362ق)، ترجمه مهدی ادیب، ص57.
مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفه، بیروت، لبنان، (1418ق)، تصحیح محمد غلّوش، ج3 ص32.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام علیکم. اجرتون با امیرالمومنین ع. امام صادق ع دیدند شخصی نان دزدید و نان دزدی را بین فقری داد!! امام صادق ع از دزد پرسید امروز از تو چیز عجیبی دیدم خودت سر آن را بگو. دزد گفت: خداوند یک خطا را یک خطا ثبت میکند و یک ثواب را ده برابر اجر میدهد!! من یک نان دزدیم و یک خطا کردم ولی آن را به نیازمند دادم و ده ثواب کردم، یک خطا را از ده ثوابم کم کنی میماند 9 ثواب، پس من برد کردم. امام صادق ع فرمود: این گونه نیست، تو نان دزدی را بخشیدی و در بخشش نان دزدی ثواب که نکردی هیچ گناه دیگری هم مرتکب شدی!!! دزد گفت: چه گناهی؟؟ امام فرمود: گناه این که لقمه حرام به شخصی خوراندی و لقمه حرام اثرات مخربی داد چه دانسته بخوری و چه ندانسته. عمر لعنه الله منصب خلافت را از امیرالمومنین علی ابن ابیطالب ع دزدی است، حالا در این دزدی و به ناحق نشستن بر مسند ولی خدا هر کاری هم بکند چون ریشه اولیه کارش غاصبانه و ظالمانه است ثواب که ندارد هیچ گناه هم به پایش نوشته خواهد شد. عمر لعنه الله هر ثانیه ای که بر مسند امیرالمومنین ع نشسته گناه به پایش مینویسند، اونوقت گناهان عمر لعنه الله را با خدمات امیرالمومنین ع به اسلام میخواهند برابر کنند!!!!!!

سلام به همه دوستان ومخصوصا صاحب وبلاگ بنده بعنوان کوچکترین فردی از حامیان دین اسلام برخودلازم دانستم که نکاتی چندرا عرض خواهم کرد الف)علت لشکر کشی به ایران جسارتهای ساسانیان به مسلمانان بود که اول پیامبر نامه نوشت خسرو پرویز نامه پیامبر را پاره کرد وپیک ها را اسیر کرد یعنی نامه رسان ها را ساسانیان به مرزهای اسلامی حملات مکرری داشتن که اصلا دست بردار نبودن مجدد خلیفه اول ابوبکر صدیق رضی الله عنه نامه فرستاد شاه ایران نامه راپاره ونامه رسان را کشت خلیفه دوم مجدد به یزدگردسوم نامه نوشت واورا به اسلام فراخواند اما یزدگردباگستاخی تمام جواب داد حضرت عمر دستور لشکر کشی به ایران داد فرمانده مسلمانان رو به فرماندهان ایرانی نمود وگفت نه ما برای مال اومدیم نه برای جنگ نع برای گرفتن قلمرو ما سربازان محمدپیامبر خدا هستیم ومامور هستیم دین خدارا به همه جهاتیان برسانیم ازتوحید ویکتاپرستی میگویند اما ایرانیان میگن عجب ببینیدکه اعراب سوسمارخواروحافی(پالخت) میخوان ما دین خودمونو رهاکنیم وبه دبن اونها برویم سرجنگ برمیدارند سپاه مسلمانان هزار نفر وسپاه ایرانیان پنج هزار نفر بوده ایرانیان شکست میخورن در شرق ایران بلوچها زندگی میکردن که یزدگرد به سردار بلوچها که اسمش سیاه سوار بوده نامه میفرسته به کمک ما برس اعراب مارا تباه کردن سیاه سوار فردی زیرک بوده خودشو به میدان میرساند ومیگه خودم تحقیقاتی از این جماعت بکنم میره با فرمانده مسلمانان گفتگو میکنه ودرجا اسلام وقرآن را قبول میکنه خوب ببینید همه مخاطبای عزیز آیا ایرانیانی که تااین حد خاطی وخیانت کار بودن چکارشون میبایست کرد استارت اول هم خود ایرانیا زدن تاکه حمله بهشون شد اگه راقعا انگیزه عمرفاروق اعلای کلمة الله نمیبود پیروز نمیشد (هرگاه حق بیاد باطل نابود میشود همانا باطل نابوط شدنی هست) داخل پرانتز حرف من یا عالم سنی نیست بلکه ترجمه آیه قرآن هست شامات وفلسطین وبقیه مناطق بدون خونریزی فتح شدن

خیلی توجیح مسخره و سطحی بود

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.