شبه معنویت های بومی
شیخ مفید (رحمة الله عليه) مینویسد: «بعد از دولت قائم آل محمد (عليهالسلام) برای هيچ کسي دولتی نخواهد بود. مگر اینکه روایتی آمده است مبنی بر قيام فرزند وی که آن هم اگر خدا بخواهد؛ ولی تا بحال بطور قطعی ثابت نشده است! اما بيشتر روایات اهلبيت (علیهمالسلام) دلالت بر این دارد که مهدی (عليهالسلام) این امت را ترک نخواهد کرد جز اینکه چهل روز به قيامت باقی مانده باشد که این ایام هم ایام هرج و سردرگميست.»
کل دعوت احمد بصری بر یک خوابی بند است که در نجف برای حوزه علمیه دیده و بحسب آن برای ایجاد اصلاحات اقتصادی، سیاسی، مذهبی در حوزه قیام کرده بود. آنها وقتی به مقوله خواب و رؤیا میرسند بصورت مطلق دیدن ائمه یا انبیاء در خواب را ضمان و عاصم از سهو بودن خواب دانسته و آن را حجت میشمارند!
موارد عام و فراگیر همیشه دستآویز دجاجله و مدعیان دروغین بوده است تا بتوانند بدین طریق دروغ خود را راست جلوه داده و جذب نیرو بکنند. در بحث استخاره غلام احمد قادیانی یک قرن پیش ادعا کرده بود هر کسی که میخواهد بر صداقت وی مطمئن گشته و او را پیغمبر خدا خطاب کند استخاره کند تا خداوند وی را با الهامات خود یاری کند.
در طی قرون متمادی، از صدر اسلام تاکنون افراد متعددی ادعای مهدویت یا نیابت خاصه و درجه معیّنة از طرف خداوند متعال یا اولیاء الله نمودهاند و این روند تاکنون نیز ادامه داشته و از قرار معلوم ادامهدار خواهد بود! فلذا بصرف ادعای یک شخص و شیرینی القابی که به خود میبندد نمیتوان پی به صداقت وی برده و او را تصدیق کرد.
دجال بصری در یکی از بیانیههایش به دو روایت پیرامون اصحاب امام زمان (علیهالسلام) استدلال کرده است و آنها را مطابقت داده که مصداق آنها خود اوست. روایت اول: از امیرالمؤمنین (علیهالسلام)؛ «... آگاه باشید که اولین آنان از بصره است و آخرینشان از أَبدال.» روایت دوم: از امام صادق (علیهالسلام)؛ «... و از بصره، احمد.»
یکی از مدعیان دروغین مهدویت در عصر جدید شیخ حیدر مُشَتَّت المُنشِداوی میباشد وی قبل از آن جزء پیروان شهید صدر بود و حرکتش در زمان ایشان آغاز شد او دعوتش را فقط برای عدهای خاص ابراز میکرد او ابتدا ادعا کرد که همان قحطانی موعود است و سپس مدعی شد که یمانی است. در نهايت به دست يكی ديگر از مدعيان دروغين كشته شد!
شیطان نمیتواند به صورت معصومین و اولياء الله در آید؛ اما میتواند به ساير صورتهای دلخواه جلوه کرده و به شخص بگوید من فلان معصوم یا فلان مؤمن هستم! پس شخصی که خواب میبیند باید بداند آیا آنچه در خواب دیده با صورت واقعی پیامبر (صلی الله علیه و آله) یا معصومین (علیهم السلام) همسان بوده است یا نه؟
هیچ شکی در وجود رؤیای صادقه [خواب راستین] نیست و آن حجتی شرعی است که در قرآن هم بارها از آن یاد شده است؛ مانند خواب حضرت ابراهیم، حضرت یوسف و خواب پیامبر اسلام (صلوات الله عليهم اجمعين)؛ البته هیچ شکی هم در وجود خوابهای شیطانی و دروغین نداریم که آنان اضغاث احلام (خوابهای بیهوده و باطل) گفته میشود.
ناظم العقیلی، سخنگوی رسمی احمد دجال، چنین نوشته است: در کتاب بشارة الاسلام به نقل از بحار الانوار، در بخشی از یک روایت طولانی از سطیح کاهن چنین آمده است: «فعندها یظهر ابنالمهدی» «در آن زمان پسر مهدی ظهور میکند»؛ و این به صراحت نشاندهنده این است که پسر امام مهدی قبل از قیام امام مهدی (عج) ظهور میکند.
زندگی یکبار بیشتر نیست و عقل هم ما را به همان چیزی راهنمایی میکند که شرع به ما میگوید، پس آنچیزی که ما را به شک میاندازد را باید رها کنیم و چیزی را بپذیریم که بدان شک نداریم؛ یکی دیگر از حیلههای شیطانی دجال بصری، استفاده از خواب است به وسیله آن، جوانان ساده را به دام میاندازند...
جنبش «احمدحسن» که خیال میکرد آن یمانی موعود، خود اوست! سپس ادعای سفارت امام زمان (علیهالسلام) را کرد و پس از آن مدعی شد که فرزند امام زمان (علیهالسلام) است. او در کوفه علیه حکومت عراق قیام کرد و حدود پنجاه نفر از مردم و نیروهای نظامی را شهید کرد. از نیروهای خودش نیز حدود پنجاه نفر کشته شده و عدهای نیز دستگیر شدند؛ خودش نیز به امارات گریخت.
یکی از ویژگیهای امام زمان (علیهالسلام) این است که خداوند متعال، با نیروی وحشت، ایشان را یاری خواهد کرد و در هیچ نبردی شکست نخواهند خورد، چنانچه در روایت آمده است: «با شمشیر و وحشت یاری خواهد شد و هیچگاه شکست نمیخورد.» و این کسی که ادعا میکند فرزند امام زمان (علیهالسلام) و فرستادهی یارانش در جنگ با پلیس بصره شکست خوردند.
مدعی یمانی، شخصی است به نام احمد اسماعیل صالح الحسن از قبیله بوسویلم در بصره که متولد سال 1968 میلادی است. او در سال 1992 در رشته مهندسی شهری از دانشگاه بصره فارغالتحصییل شد و پس از آن به حوزه نجف رفت. احمد حسن، دعوت مردم را به سوی خویش آغاز نمود. او ادعا کرد که وصی و فرستاده امام زمان (علیهالسلام) است.
ضیاء عبدالزهرة القرعاوی (الکرعاوی) از قبیله آل أکرع در استان دیوانیه است. قرعاوی ساکن منطقه زرقاء (18 کیلومتری کوفه) بود؛ خودش و خانوادهاش پیش از آغاز جنبش، اصلا شناخته شده نبودند. قرعاوی یکی از دانشجوهای کلاس موسیقی بود و بنا به گفته استاد او دانشجویی آرام و خوشفکر بود و هیچ علاقهای به دین یا افراطگرایی دینی و مذهبی نداشت.