مباحث کلامی
علم غیب یکی از علوم شگرف الهی است که خداوند در وجود پیامبران و جانشینان آن پیامبر و برخی از افراد صالح و خاصی قرار داده است تا به وسیله آن بتوانند راه گشای برخی امورات مبهم و پیچیده زندگی روزمره مردم جامعه باشند و نسبت به ایشان متمایز گردند و این علوم هم به پیامبر اسلام و خلفای بر حق آن حضرت و همچنین برخی از صحابه به مانند سلمان فارسی نهاده شده است
مخافین مذهب تشیع خصوصاً وهابیت خبیث و همقطارانشان زیارت قبور را نوعی بدعت و شرک میدانند و مذهب تشیع را مورد آماج طعنه و ناسزا قرار میدهند که اینان به جای خداوند عالم قبر می پرستند و کافر و مشرک هستند لذا خون آنها مباح است و این در حالی است که بزرگان سلف ایشان و همچنین از تابعین و صحابه و شخص پیامبر به این عمل مشروع شرعی مبادرت می ورزیدند
در دین اسلام نبش قبر مسلمان جایز نیست مگر این که دلیل خاصی صورت گرفته باشد که آن هم با اجازه از حاکم شرع و یا نمایندگان ایشان این امر صورت می پذیرد. لذا مخالفین مدهب تشیع بدون آن که تحقیق کنند و اطلاع کافی از کم و کیف موضوع داشته باشند، شیعه را در معرض اتهام قرار میدهند که که اینان این عمل حرام را انجام میدهند و حال اینکه بزرگانشان به این موضوع اذعان دارند
این تیمیه (متوفای 728 هجری) است که دارای کتب و تالیفاتی است و اگر هر خوانندهای به کتب او مراجعه کند خواهد فهمید که افکار پوچ و باطل او به جز افراطی گری در دین اسلام چیز دیگری نیست و خصوصاً نسبت به عقائد و افکار مذهب تشیع خالی الذهن است و فقط قلم فرسایی کرده و در کتاب منهاج السنه مطالبی را به عنوان تهمت و افترا و دروغ بر علیه شیعه نگاشته است
ازدواج موقت یکی از سنتهای مشروع دین اسلام بوده است که در زمان پیامبر و بعد از آن مرسوم بوده است اما در زمان خلافت خلیفه دوم از این عمل مشروع نهی شد و کسانی که مرتکب آن می شدند به شدت مورد باز خواست قرار می گرفتند هر چند که بسیاری از صحابه توجه ای به آن نمیکردند اما در سده های بعدی این عمل بدعتی که عمر بن خطاب بنیان نهاد مورد توجه بیشتر قرار گرفت
در هر امتی محدث وجود داشته و این افراد بدون اینکه نبیّ باشند ملائکه با ایشان سخن می گفتند و قادر بودند که صورت فرشته را ببینند و یا به صورت مکاشفه از مبداء بالا مطالب در قلب ایشان قرار می گرفت. در میان شیعه و اهل سنت این محدث بودن مورد اختلاف است چون شیعه معتقد است که فقط در حضرت علی و امامان شیعه نهاده شد اما اهل سنت عمر بن خطاب را هم محدث میدانند
بعد از رحلت پیامبر جعل حدیث و نسبت دادن آن به پیامبر چنان داغ گردید که ساحت مقدس پیامبر را مورد خدشه قرار دادند، و بعضاً احادیث حقیقی پیامبر را با توضیح و تفسیر کذایی از معنای اصلی خود به بیراهه کشانند و برای منافع خود در هر مناسبتی استفاده کنند، لذا باعث شدند که احادیث وارونه جلوه دهند ولو اینکه به دروغ جعل شده باشد
ابن عبد ربه یکی از بزرگان اهل سنت است که کتابی دارد به نام -عقدالفرید- که از مسائل گوناگونی مانند قرآن و احادیث و تاریخ و... در این کتاب بحث به میان آورده است. از جمله مباحث مطروحه در این کتاب مباحث مذهبی و اعتقادی است و در تبیین این گونه مطالب وقتی به مذهب تشیع میرسد بلافاصله دروغ و تهمت و سخنان غیر واقعی را بیان میکند
ابن عبدربه یکی از علمای بزرگ اهل سنت است. او کتابی به نام عقدالفرید دارد که حاوی مطالبی مانند تفسیر برخی از آیات و مباحث اعتقادی و ... میباشد. البته نظر ایشان به مذهب تشیع مانند دیگر همقطارانش منفی است، اما آنچه حائز اهمیت است این است که یک عالم بزرگ هر مطلبی را که خوشش آید و مطابق طبعش باشد، اگر خلاف عقل باشد نباید بیاورد.
یکی از کتب ضاله و گمراه کننده وهابیت کتاب منهاج السنه است که بهتر است این کتاب را منهاج البدعه بنامیم چرا که مولف آن شخصی به نام ابن تیمیه است که با دروغ و اراجیف فراوان خود باعث گردیده که دیگر مذاهب اسلامی را نسبت به مذهب تشیع که پیرو اهل بیت پیامبر هستند را به شک و تردید و بعضا به صورت دشمن سرسخت در بیاورند.
علمای بزرگ اهلسنت با قبول شهادت فِرق اسلامی، مخالفت خود را با تکفیر مسلمانان اعلام کردهاند. از جمله شافعی، شهادت تمامی فِرق به جز خطابیه را پذیرفته است. ابوحنیفه نیز اسلام تمامی فِرق را پذیرفته و اشعری پس از ذکر اختلاف مسلمانان و تفرقه آنان، تمامی فِرق را مسلمان دانسته و اسلام را وجه جمع و نقطه مشترکشان معرفی میکند.
ما دو نوع علم غیب داریم: 1- علم غیب بالذات مخصوص خداوند است 2- علم غیب بالغیر، وابسته به اراده و اجازه خداوند است و شامل غیر خدا میباشد. بر این اساس خداوند رسولان خود را بر امورى غيبى آگاه مىكند لكن چنين نيست كه آنان مجاز باشند از آن علم همه جا استفاده نمايند بلكه مورد استفادهى آن را خداوند متعال تعيين مىكند و اجازه میدهد.
فخر رازی آیات سوره لیل را دلیلی بر افضلیت ابوبکر میداند. این استدلال متوقف است بر اینکه شأن نزول این آیات در مورد ابوبکر و انفاق او باشد، در حالیکه این امر حتی در بین مفسرین اهل سنت اختلافی است، و دو قول دیگر در شأن نزول آیات بیان کردهاند؛ پس اجماعی در بین مفسرین اهل سنت در شأن نزول آیه وجود ندارد.
در تفاسیر اهل سنت آوردهاند که آیات سوره لیل در شأن ابوبکر نازل شده، و دلیلی بر افضلیت اوست، در صورتیکه این استدلال با دلایل شیعه بر عصمت و افضلیت امیرالمؤمنین نقض میشود و اگر دو استدلال را ثابت بدانیم، با هم تعارض کرده و هر دو از اعتبار ساقط میشود و پس از آن در آیات دلیلی بر فضیلت ابوبکر باقی نمیماند.