اذن واراده خداوند در علم غیب بالغیر

  • 1396/07/16 - 23:26
ما دو نوع علم غیب داریم: 1- علم غیب بالذات مخصوص خداوند است 2- علم غیب بالغیر، وابسته به اراده و اجازه خداوند است و شامل غیر خدا می‌باشد. بر این اساس خداوند رسولان خود را بر امورى غيبى آگاه مى‌كند لكن چنين نيست كه آنان مجاز باشند از آن علم همه جا استفاده نمايند بلكه مورد استفاده‌ى آن را خداوند متعال تعيين مى‌كند و اجازه می‌دهد.

سوال: چرا حضرت یعقوب که علم غیب داشت و براساس علم غیبش بوی پیراهن یوسف را از هشتاد فرسخی استشمام کرد، ولی صدای حضرت یوسف در چاه نزدیک خودش را نشنید؟
جواب: در واقع علم غیب دو نوع است 1- علم غیب بالذات، که مخصوص خداوند است؛ 2- علم غیب بالغیر، وابسته به اراده و اجازه خداوند است که شامل دیگران می‌شود.
انبيا و ائمه  در روش زندگى و معاشرت و برخوردهاى خود با مردم، غالباً بر اساس علوم عادى عمل مى‏‌كردند و جز در موارد خاص و استثنايى بر اساس علم غيب عمل نمى‏‌كردند. به همين جهت از راه علم غيب خود به دفع خطر و فقر و امراض و ابتلائات خويش نمى‏‎پرداختند.
نتیجه این‌که علم غيب و حدود علم پيامبر و امامان نسبت به امور غيبى متكى به علم و اراده پروردگار است و آن‌جا كه خدا بخواهد، آن‏‌ها مى‏‌دانند گاهی خدا می‌خواهد که یعقوب بوی پیراهن یوسف را از هشتاد فرسخی استشمام کند و گاهی خداوند اراده کرده است که یعقوب صدای یوسف در چاه نزدیک خود را نشنود.

 

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ سوال: چرا حضرت یعقوب که علم غیب داشت و براساس علم غیبش بوی پیراهن یوسف را از هشتاد فرسخی استشمام کرد ولی صدای حضرت یوسف در چاه نزدیک خودش را نشنید؟
جواب شبهه: خداوند متعال می‌فرماید: «عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً.[جن/26-27] داناى غيب اوست و هيچ كس را بر اسرار غيبش آگاه نمی‌سازد، مگر رسولانى كه آنان را برگزيده و مراقبينى از پيش رو و پشت سر براى آن‌ها قرار مى‌‏دهد.»
اين آيه گواه روشنى است بر اين‌كه خداوند متعال رسولان خود را بر امورى غيبى آگاه مى‌كند، لكن چنين نيست كه آنان مجاز باشند از آن علم همه‌جا استفاده نمايند، بلكه مورد استفاده‌ى آن را خداوند متعال تعيين مى‌كند و تا خداوند حكيم اجازه نداده انبياء الهى حقّ ندارد علم غيب خود را اظهار نمايند. در واقع علم غیب دو نوع است: 1- علم بالغیب بالذات، که مخصوص خداوند است؛ 2- علم غیب بالغیر، وابسته به اراده و اجازه خداوند است که شامل دیگران می‌شود.[1]

نکته طلایی و زیبا از علم غیب بالغیر
انبيا و ائمه در روش زندگى و معاشرت و برخوردهاى خود با مردم، غالباً براساس علوم عادى عمل مى‏‌كردند و جز در موارد خاص و استثنايى براساس علم غيب عمل نمى‌‏كردند، به همين جهت از راه علم غيب خود به دفع خطر و فقر و امراض و ابتلائات خويش نمى‌‏پرداختند. چون آنان الگوى بشريت‏ند و اگر در مسير زندگى و حركت‏‌هاى اجتماعى، غیر عادی عمل کنند ديگر جنبه اسوه بودن خود را از دست خواهند داد و جهانيان به بهانه آن‌كه آنان با علم الهی عمل مى‏‌كرده‏‌اند، از حركت‏‌هاى سازنده، انقلابى و اصلاحى باز خواهند ايستاد.
نتیجه آن‌چه كه در زمينه علم غيب و حدود علم پيامبر و امامان گفته شد، چندان پيچيده نيست؛ چرا كه علم آن‌ها نسبت به امور غيبى متكى به علم و اراده پروردگار است و آن‌جا كه خدا بخواهد آن‏‌ها مى‌‏دانند گاهی خدا می‌خواهد که یعقوب بوی پیراهن یوسف را از هشتاد فرسخی استشمام کند و گاهی خداوند اراده کرده است که یعقوب صدای یوسف در چاه نزدیک خود را نشنود.

پی‌نوشت:

[1]. ترور کور، پایگاه تخصصی نقد وهابیت، پاسخ به شبهه علم غیب ائمه (علیهم السلام)

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.