اعتقادات
برای شناخت یک سنی از وهابی، راههای زیادی وجود دارد؛ یکی از این راهها این است که از آن شخص پرسیده شود که آیا در مسأله اسماء و صفات الهی که در صورت اثبات آنان، خداوند همچون انسان دارای دست و پا میشود، قائل به تأویل است یا خیر؟! اگر قائل نبود، او وهابی و یا وهابیزده است!
برای شناخت یک شخص اهلسنت از یک وهابی، کافی است که از او در مورد تقلید سؤال شود؛ اگر خود را پایبند به یکی از مذاهب حنفی، مالکی، شافعی و یا حنبلی دانست، او اهلسنت است و اگر گفت که ما تابع کتاب و سنت هستیم؛ او وهابی و یا دستکم، وهابی زده است.
یک شخص وهابی از اهلسنت، با شاخصههایی همچون انکار توسل، استغاثه، استشفاع، بنای بر قبور، احتفال (جشن) پیامبر (ص)، نامگذاری به عبدالنبی، نذر و ذبح برای غیر خداوند، شد رحال و ...، قابل شناسایی است.
رسول مکرم اسلام (صلیاللهعلیهوآله) همواره جایگاه والایی در میان مسلمانان دارند. این امر باعث شده است تا مسلمانان هنگام درخواست حاجات خود، نه تنها ایشان را واسطه در محضر پروردگار بدانند، بلکه ایشان را مجرای فیض الهی بدانند و از شخص پیامبر درخواست برطرف شدن مشکلاتشان را بکنند.
بنعثیمین از بزرگان مطرح وهابیت که در مواضع متعددی با مقوله تاویل، بهشدت مخالفت کرده است، در مقام عمل، دست به تاویل ادله برده است؛ بهعنوان نمونه، برای اینکه دلالت روایت عثمان بن حنیف بر مشروعیت توسل به ذات را نپذیرد، دست به تاویل این روایت میبَرد.
از جمله مواردی که وهابیان در مورد آن با نظر شیعه و اهل سنت مخالف است، مسالهی تبرک جستن به قبور و خاک قبر اولیاء الهی است. لذا شرطههای سعودی از تبرک زائران به قبر پیامبر (ص) جلوگیری میکنند، در حالیکه سمهودی میگوید مسلمانان اجماع دارند بر این مساله که میتوان به خاک قبر حضرت حمزه تبرک جست، چه رسد به قبر پیامبر(ص).
برخلاف آنچه وهابیون مطرح کردهاند، در کتب محدثین مطرح شیعه، روایاتی مبنی بر جواز استغاثه از اولیاء الهی، نقل شده است. از همین رو، متن دعای فرج را که توسط بسیاری از علمای شیعه، بیان شده است را میتوان بعنوان دلیلی مناسب بر مشروعیت استغاثه از صالحین، تلقی کرد.
روایت عثمان بن حنیف، یکی از روایاتی است که بر مشروعیت توسل به ذات اولیاء الهی دلالت میکند؛ با توجه به اینکه بسیاری از حدیث شناسان مطرح اهل سنت، چون حاکم نیشابوری، ابن حبان، ابن خزیمه و احمد بن صدیق غماری به صحت سند این روایت تصریح کردهاند؛ ادعای بن عثیمین مبنی بر ضعف سند این روایت، مردود و ناصواب است.
وهابیان معاصر، این شبهه را مطرح کردهاند که امام علی (علیهالسلام) برای طلب امامت قیام نکرد، ولی حضرت فاطمه (علیهاالسلام) برای طلب فدک خروج کرد و این نشانه وجود تعارض در رفتار آنها است؛ درحالیکه آن دو وجود سراسر نور، در رویارویی و مقابله با غاصبان خلافت، رفتار برابر و یکسانی داشتهاند.
برخی از وهابیان معتقدند که علم غیب مربوط به آینده مخصوص خداوند متعال است در حالی که در روایات بخاری آمده که پیامبر اخبار از غیب دادهاند همانند نزول حضرت عیسی در زمان ظهور امام الزمان است.
برخلاف عقیده وهابیت، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دارای علم غیب هستند و روایات فراوانی در صحیح مسلم، مؤید این ادعاست که از جمله، خبر دادن از قتل عمار، توسط فرقه باغیه و ... است.
استغاثه به بزرگان اسلام، از باورهای مسلمانان است که هموار بر آن تأکید داشتهاند؛ اهلسنت مالکی نیز با پایبندی به مبانی اسلامی، افزون بر مهر صحت بر استغاثه، به شدت در مقابل فرقه وهابیت ایستاده و این گروه را که منکر استغاثه است، خوارج خواندهاند.
متاسفانه، وهابیت در پرتوی اسم اهلسنت و جماعت، به دنبال انکار استغاثه و مشروعیت آن است؛ این در حالی است که علمای اهلسنت شافعی، همچون علامه قسطلانی، نووی و ... بر استغاثه، مهر صحت زده و بر آن تأکید دارند.
استغاثه به پیامبر (ص) و بزرگان دین، به عنوان عملی مرسوم در میان مسلمانان از جایگاه ویژهای برخوردار است که از سوی مسلمانان به ویژه علمای اهلسنت حنفی مورد تایید قرار گرفته است. این در حالی است که وهابیت منکر این اصل بوده و آن را کاری مشرکانه میپندارد.