مکاتب اهل سنت
اکثر اهلسنت هنگام درود فرستادن پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) چه در قول و چه در کتابت آن را به صورت ابتر ادا میکنند، یعنی تنها بر پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اکتفا کرده و یادی از آل او نمیکنند. بر خلاف شیعۀ امامیه که آل پیامبر را نیز در درودهایشان شریک میسازند. اینک بر آنیم که به این مسئله پرداخته و استجابت صلوات و کیفیت آن را تبیین کنیم.
بخاري در صحيحش از نبي مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:«يؤخذ برجال من أصحابي ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابي، فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم». فرداي قيامت صحابه من را، راست و چپ ميگيرند و من عرضه ميدارم كه اينها صحابه من هستند، گفته ميشود از روزي كه تو از آنها مفارقت كردي، اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند.
جماعت بسیاری از اهلسنت بر این باورند که پدر و مادر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اجداد او کافر بودهاند، حتی برخی از آنان در اثبات این موضوع کتاب و رساله نیز تألیف کردهاند همانند ابراهیم حلبی و علی القاری. فخر رازی میگوید: « اصحاب ما بر این گمانند که پدر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) کافر بوده است ». که در این مقاله به بررسی این شبهه میپردازیم.
عومل ظهور و بروز شیعه و یا به تعبیری جدایی شیعه از عامه که در روایات ما به آن اشاره شده را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد؛ الف: وحود روایات فراوان بر امامت و ولایت اهلبیت. ب: وجود روایات فراوان دربارۀ فضایل و مناقب اهلبیت. ج: وجود روایات فراوان دربارۀ مرجعیت دینی اهلبیت. د: وجود روایات فراوان در مدح شیعه و پیروان اهلبیت (علیهم السّلام).
شیعۀ امامیه معتقد است تنها راه اثبات امامت و خلافت بر مردم از راه نصّ از جانب خداوند متعال و ابلاغ رسول ( صلی الله علیه و آله و سلم ) یا امام منصوص و منصوب قبل است. در مقابل، اهلسنت از آنجا که در مقابل عمل انجام شدهای قرار گرفتهاند، که همان خلافت ابوبکر است، به همین جهت گاهی به اجماع امت تمسک میکنند و آن را دلیل مستقلی بر مشروعیت حکومت میدانند. که در این مقاله به بررسی این مسأله میپردازیم.
عوامل ظهور و بروز شیعه و یا به تعبیری دیگر جدایی شیعه از عامه که در قرآن به آن اشاره شده است را میتوان به سه دسته تقسیم کرد؛ الف: وجود آیات فراوان بر امامت و ولایت اهلبیت ( علیهم السّلام ) ب: وجود آیات فراوان در مورد فضائل و مناقب اهلبیت ( علیهم السّلام ) ج: وجود آیات فراوان دربارۀ مرجعیّت دینی اهلبیت ( علیهم السّلام ).
از دیگر شبهاتی که اهلسنت در مبحث امامت به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که چرا علی ( علیه السّلام ) را وصیّ پیامبر میدانید؛ در این مقاله به بررسی این شبهه میپردازیم به این نحو که وصی بودن امام در عصر رسالت و پس از آن، از شهرت بسیار بالایی برخوردار بود، تا آنجا که شاعران عصر نخست، « وصیّ » را یکی از القاب امام میدانستند.
تراویح لغتی عربی است و به نمازهایی اطلاق میشود که مسلمانان سنی در شبهای ماه رمضان به جماعت میخوانند. این نماز پس از نماز عشاء خوانده میشود. در بین اهل سنت رسم است که هر شب یک جزء قرآن را در این نمازها تلاوت کنند تا در پایان ماه رمضان، قرآن ختم شود. نماز تراویح بیست رکعت است اما پس از هر دو رکعت سلام داده میشود...
از دیگر شبهاتی که اهلسنت به شیعه وارد میکنند این شبهه میباشد که اگر شیعه حق است، چرا در اقلیت میباشد و اکثریت، مذهب تسنن را پذیرفتن، آیا اقلیت نشانه بطلان و اکثریت نشانه حقانیت نیست؟ که در این مقاله به بررسی این شبهه میپردازیم به این نحو که اکثریت، نشانه حقانیت نیست؛ زمانی که اکثر مردم بر این عقیده بودند که خورشید دور زمین میچرخد، آیا این عقیده موجب شد که واقعا خورشید دور زمین میچرخد؟
امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنا بر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم.طبق تفاسیر علمای شیعه و سنی و روایات متواتری، روز اکمال دین، روز غدیر خم است,همان روزی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به عنوان امام به مردم معرفی کرد.
واقعا به شرط انصاف، قضاوت یک سنی با مطالعه در مورد این دو حدیث، در دو کتاب صحیح بخاری و مسلم خودشان چه خواهد بود؟! اگر سب صحابه موجب هدر بودن و کفر باشد آیا این فقط در مورد شیخین(ابوبکر و عمر) صادق است؟!فارغ از هر قضاوتی اما در هرحال این مظلومیت علی است که در سطر به سطر تاریخ اسلام موج میزند!
واقعه غدیر هفتاد روز پیش از رحلت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) رخ داد و گفته میشود که در آن روز حدود یک صد هزار تن حضور داشتند. با این حال هنوز پیکر پاک آن حضرت دفن نشده بود که مردم در خرد شمردن جایگاه علی (علیه السلام) بر یکدیگر سبقت جستند و در پایمال کردن حق او چنان پیش تاختند که گویا پیرامون منزلت علی علیه السلام کمترین سخنی از هیچ کس نشنیدهاند.
کسانی که به نهج البلاغه برای اثبات عدم علم غیب امام استناد می کنند چرا به قسمت های دیگر نهج البلاغه درباره پیشگویی ها و علم غیب امام دقت نمی کنند. در چندین قسمت نهج البلاغه امام به علم غیب خود اشاره می کند. پس از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید، سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، نمی پرسید از چیزی که میان شما تا روز قیامت می گذرد و نه از گروهی که صد نفر را هدایت یا گمراه سازد،....
همسر عزيز مصر، تصميم بر كامجويى از يوسف داشت و نهايت كوشش خود را در اين راه به كار برد، يوسف هم به مقتضاى طبع بشرى و اينكه جوانى نوخواسته بود، و هنوز همسرى نداشت، و در برابر هيجانانگيزترين صحنههاى جنسى قرار گرفته بود. چنين تصميمى را مىگرفت هر گاه برهان پروردگار يعنى روح ايمان و تقوى و تربيت نفس و بالآخره مقام "عصمت" در اين وسط حائل نمىشد