مکاتب اهل سنت
اینان که به گواه تاریخ اساسا از داشتن دختر، شرم داشتند و آن را مایه ننگ و عار خود میپنداشتند، از کدام غیرت سخن میگویند؟ آنان که طفل تازه به دنیا آمده خود را زنده زنده به داخل گور میفرستادند، چگونه است که غیرت عربی را مانع ظلم به زنان میدانند؟
کدورت فاطمه سلام الله علیها از شیخین در حد یک مسئله و مشاجره لفظی کوتاه و ناچیز نبوده است و شدت آن در حدی بود که ایشان حتی راضی نشدند که پس از مرگشان نیز آن افراد در تشیع جنازهشان حاضر شوند؛ بنابراین به مولا امیرالمومنین علیه السلام وصیت نمودند که او را شبانه و بدون حضور آن افراد به خاک بسپارند.
امام (علیه السلام) هرگز در مساله خلافت و امامت با خلفا مصالحه نکرده و پیوسته از مظلومیت و حق غصب شده خود میگفت و نسل را از حقایق آگاه میساخت.
جلال الدین سیوطی (911 ه ق) مفسر، ادیب و عالم مشهور اهل سنت، در کتاب خود چنین آورده است: «هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی (علیه السلام) و زبیر نزد فاطمه سلام الله علیها آمده و با او مشورت نمودند و چون خبر به عمر رسید، او درب خانه فاطمه آمد و گفت: ای دختر پیامبر، پس از پدرت، کسی گرامیتر از تو، نزد ما نیست؛ اما این محبت، مانع از آن نخواهد شد که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند، من دستور ندهم این خانه را بر اهل آن به آتش کشند»
صحاح سته از رواتی روایت قبول میکنند که هتک حرمت آشکار داشته و شارب الخمر هستند. و از آن طرف اگر یک راوی حبّ امیرالمومنین و یا فرزندان آن را داشته باشد، به راحتی روایتش را ضعیف دانسته و از درجه اعتبار ساقط میدانند.
افرادی که از هر نظر صحابی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را عاری از خطا میپندارند، بعضا از کنار مولی علی (علیه السلام) به راحتی می گذرند و حتی ناجوانمردانی که به ایشان سبّ و دشنام میدادند را مورد وثوق قرار دادهاند. به راستی چرا؟
پاسخ به شبه ی برخی از اهلسنت که آیا خبر یورش به خانه حضرت زهرا ( علیها السّلام ) صحیح است؟
یکی از مواردی را که در بحث و مواجهه با اهل سنت به آن بر میخوریم، وثوق و یا عدم وثوق روات شیعی است. اگر راوی، روایتی را در مدح امیرالمومنین علیه السلام بگوید و یا روایتی را در مذمت یکی از خلفاء متذکر شود، روایت وی را مردود و از درجه اعتبار ساقط میدانند؛ اما اگر همین شخص در جایی دیگر سخن از مدح خلفاء داشته باشد یا اینکه مذمتی از آنها به میان نیاورد و کلام و روایتی از مولا علی علیه السلام نگوید، بالاترین القاب را به وی میدهند.
یکی از دلائل اهل سنت و وهابیت جهت اثبات حجیت اقوال و رفتار صحابه، حدیث نجوم میباشد، ایشان میگویند: پیامبر اکرم در حدیثی فرموده است: «اصحابي کالنجوم بأيّهم اقتديتم اهتديتم» اصحاب من، مانند ستارگانند، به هر کدام از آنها که اقتدا کنيد، هدايت مييابيد. در این مقاله به نقد و بررسی این روایت و برخی دیگر از ادله ادعا شده بر عدالت جمیع صحابه میپردازیم
طبق احادیث شیعه ائمه از طرف خودشان چیزی نمیگویند، هر چه میگویند منتسب به پیامبر است. به اعتقاد شیعه هیچ جای شکی نیست که پیامبر نتوانست تمام احکام با جزئیاتش را برای مردم بیان کند و این ائمه بودند که بعد از آن حضرت، احکام دین را برای مردم تفسیر میکردند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- مخالفین شیعه یرای پیشبرد اهداف شوم خود در جهت ضربه زدن به تشیع، همواره در صدد خرافی جلوه دادن این مذهب و مشتمل بودن آن با انواع خرافات و بدعتها هستند تا بتوانند از این طریق تشیع را مذهبی ساختگی معرفی نمایند. لذا اتهاماتی را در قالب ایجاد شبهات و اکاذیب ساخته و به این مذهب نسبت میدهند. در این مقاله به بررسی یکی از اتهامات نسبت داده شده به شیعیان میپردازیم.
درباره فضايل و عظمت بزرگ بانوي اسلام و يگانه دختر باقي مانده از رسول خاتم (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت صديقه اطهر فاطمه زهرا (سلام الله علیها) چه در منابع شيعي و چه در منابع اهل سنت به فراواني سخن گفته شده است و به قدري فضايل آن حضرت زياد است كه جاي كوچكترين ترديد و يا انكاري وجود ندارد. در این مقاله به ذكر برخي از فضايل بيشمار آن حضرت كه در منابع اهل سنت موجود است اشاره ميكنيم.
اگر به کتاب منهاج السنه ابن تیمیه نگاهی شود، قسمت اعظمی از این کتاب حاوی تهمتهایی به شیعه است.ابن تیمیه در این کتاب تمام تلاشش این بوده که شیعیان را با چهرهای مخدوش به دنیا معرفی کند و لذا در این کتاب از هیچ تهمتی بر علیه شیعه کوتاهی نکرده است. در این پست قصد داریم به بررسی یکی از تهمتهایی که علیه شیعه در این کتاب زده شده است بپردازیم
آیا اعتقاد شیعه بر این است که امامت مقامی بالاتر از نبوت است؟ برخی مخالفین تشیع چنین شبهه میکنند که شیعیان معتقدند که امامت، قامی بالاتر از نبوت است، لذا آنها به امامتی معتقدند که نه در قرآن و نه در روایات نامی از آن برده نشده است. در این مقاله به پاسخ این شبهه میپردازیم