مکاتب اهل سنت
سفیان روایت میکند: به امام صادق علیه السلام گفتم: فدایتان شوم، شخصی از نزد شما میآید که به کذب و دروغگویی معروف است و از شما حدیث روایت میکند و ما نسبت به او کراهت داریم. پس امام صادق علیه السلام فرمود: آیا میگوید که من گفتهام شب روز است و یا روز شب است؟ گفتم: خیر. فرمود: حتی اگر گفت که من آن را گفتهام، آن را تکذیب نکن که اگر تکذیب کنی بدرستی که مرا تکذیب کردهای...
عبدالله فرزند احمد بن حنبل ميگويد : براي پدرم حديث « سفينه » را نقل كردم و از او سئوال كردم : نظرت راجع به فضيلت اصحاب بعد از پيامبر چيست ؟ او گفت: در رابطه با خلافت در مرحله اول ، فضيلت با ابوبكر و بعد از او با عمر و بعد با عثمان است ؛ گفتم : پس [حضرت ] علي [ عليه السلام ] چه ميشود ؟
در طول تاریخ افراد یا گروههایی بودهاند که در حقّ پیامبران و اولیای الهی غلوّ کردهاند و این امکان ناپذیر است، ولی مع الأسف در مواردی در کلمات مغرضان و معاندان و جاهلان میبینیم که این عنوان را به شیعۀ امامیه نسبت دادهاند؛ برای نمونه احمد امین مصری مینویسد: « غالیان شیعه در حقّ علی به این اکتفا نکردند که او افضل خلق بعد از پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و معصوم است، بلکه برخی از آنان قائل به الوهیت او شدهاند ».
چگونه ممکن است که حضرت یعقوب از كنار چاهی كه یوسف در آن بود بگذرد و متوجه وجود فرزندش در چاه نشود اما وقتی برای زیارت یوسف به مصر نزدیك شد گفت: من بوی یوسف را استشمام میكنم؟ این مطلب که حضرت یعقوب بوی حضرت یوسف را را استشمام کرد صحیح است، و در قرآن به این مطلب تصریح شده است اما در هیچ آیه و یا روایتی نیامده كه حضرت یعقوب از كنار چاه عبور كرد و متوجه فرزندش نشد.
وقتي مردم به عثمان فشار آوردند ايشان وارد خانه علي ـ عليه السلام ـ شده و به او گفت: شما نزد مردم اعتبار داريد و قول شما را قبول دارند، سپس علي ـ عليه السلام ـ همراه با 30 سوار به سوي مردم كه بر عثمان هجوم آورده بودند رفتند و آنها را آرام كردند و خود عثمان با مردم صحبت كرد و وعده هايي به ايشان داد و.... بعد از اينكه مردم فهميدند عثمان باز خلف وعده كرده.....
به گواه تاریخ ابوبکر برای عمر جهت جانشینی بعد از خود بیعت گرفت. در اینجا شیعیان سوالی مطرح کردهاند که علی القاعده باید اهل سنت را به حقیقت رهنمون سازد و در این میان پاسخهای علمای سنی به گونهای است که موجب میگردد هرچه بیشتر متقاعد شوید حق با شیعیان است؛ چراکه پاسخهای داده شده، حرفهای خندهداری است، که نشانه بی پاسخی است.
اهلسنت یکی از راههای مشروعیت بخشیدن به خلافت و امامت شخص را اجماع مسلمین میدانند. ولی از آنجا که با اشکالهای متعددی مواجه شدند، از جمله حاصل نشدن اجماع و نبود میل و رغبت بر خلافت ابوبکر، لذا در صدد برآمدند تا دایرۀ آن را ضیق کنند، لذا به اتفاق اهل حل و عقد، یا پایینتر از آن به اتفاق چهل یا شش یا پنج یا چهار یا سه، یا دو و حتی یک نفر بسنده کردند، تا کاری را که با ناحق انجام گرفته توجیه نمایند.
در مذهب شیعه گذشته از اینکه عقل در استنباط مسائل فقهی یکی از منابع چهارگانه در کنار قرآن، سنت و اجماع است ضمنا در مسائل اعتقادی جایگاهی اصیل دارد تا این مذهب در ورطه دور که دیگران گرفتار آنند، نیافتد لذا در مذهب جعفری بر غیر تقلیدی بودن اصول اعتقادی تاکید میشود. با اعتقاد به عصمت نیز میتوان همراهی مستمر عقل و شرع را ادعا کرد.
خداوند به بندهاى از بندگان يا فرشتهاى از فرشتگان خود توانايى دهد كه عوالمى را بيافريند؛ يا از صفحه هستى محو كند؛ به يقين اين امر محالى نيست؛ چرا كه خداوند قادر بر همه چيز است و هر گونه توانايى را مىتواند به هر كس بدهد. ولى آيات قرآن در همه جا نشان مىدهد كه آفرينش عالم هستى و سماوات و... همه به قدرت پروردگار انجام گرفته، نه به وسيله بندگان خاصى يا فرشتگانش، و لذا همه جا نسبت خلقت به او داده شده
وهابیت سعی میکند انتساب کتاب «الامامه و السیاسه» را به ابن قتیبه مخدوش و آن را از درجه اعتبار ساقط کنند. به همین جهت ایشان که برای ادعای سست و بی اساس خود دلیل قانع کنندهای در دست ندارتد، به سخنان مستشرقان و یا برخی اقوال ضعیف متاخرین رو آوردند. اینک به موردی از این سخنان اشاره نموده و در ادامه به پاسخ آن میپردازیم.
جاحظ نقل كرده است كه عمار در وسط مسجد مدينه ايستاد و گفت: ما عثمان را در حالى كه كافر شده بود، كشتيم. او از دفن عثمان در قبرستانهاى مسلمانان و اين كه در مصلاهاى مسلمانان بر او نماز بخوانند جلوگيرى مىكرد. تا اين كه سه روز در محل جمع آورى زباله ماند و دفن نشد و پسر زبير او را مخفيانه در چاهى در حش كوكب دفن كرد.
اکثر اهلسنت هنگام درود فرستادن پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) چه در قول و چه در کتابت آن را به صورت ابتر ادا میکنند، یعنی تنها بر پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اکتفا کرده و یادی از آل او نمیکنند. بر خلاف شیعۀ امامیه که آل پیامبر را نیز در درودهایشان شریک میسازند. اینک بر آنیم که به این مسئله پرداخته و استجابت صلوات و کیفیت آن را تبیین کنیم.
بخاري در صحيحش از نبي مكرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل ميكند:«يؤخذ برجال من أصحابي ذات اليمين و ذات الشمال فأقول أصحابي، فيقال أنهم لم يزالوا مرتدين علي أعقابهم منذ فارقتهم». فرداي قيامت صحابه من را، راست و چپ ميگيرند و من عرضه ميدارم كه اينها صحابه من هستند، گفته ميشود از روزي كه تو از آنها مفارقت كردي، اينها به ارتداد و دوران جاهليت برگشتند.
جماعت بسیاری از اهلسنت بر این باورند که پدر و مادر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و اجداد او کافر بودهاند، حتی برخی از آنان در اثبات این موضوع کتاب و رساله نیز تألیف کردهاند همانند ابراهیم حلبی و علی القاری. فخر رازی میگوید: « اصحاب ما بر این گمانند که پدر پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) کافر بوده است ». که در این مقاله به بررسی این شبهه میپردازیم.