سوگند «عمر» برای به آتش کشیدن خانه‌ی فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیها

  • 1393/02/17 - 22:44
جلال الدین سیوطی (911 ه ق) مفسر، ادیب و عالم مشهور اهل سنت، در کتاب خود چنین آورده است: «هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی (علیه السلام) و زبیر نزد فاطمه سلام الله علیها آمده و با او مشورت نمودند و چون خبر به عمر رسید، او درب خانه‌ فاطمه آمد و گفت: ای دختر پیامبر، پس از پدرت، کسی گرامی‌تر از تو، نزد ما نیست؛ اما این محبت، مانع از آن نخواهد شد که اگر این افراد در خانه‌ تو جمع شوند، من دستور ندهم این خانه را بر اهل آن به آتش کشند»

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قبل از ورود به بحث، از باب مقدمه باید نکاتی را پیرامون «قسم» یادآور شویم. قسم خورن در دین مبین اسلام احکامی دارد؛ کسی که مبادرت به انجام آن می‌کند، در واقع تعهدات و تکالیف دینی مخصوص به آن را بر گردن خود می‌نهد. در دین مبین اسلام قسم خوردن سفارش نشده مگر در موارد معدودی که برای احقاق حق و مسائل اینچنینی که تشخیص موارد آن نیز به حاکم شرع است، جایز دانسته شده است. بنابراین دین اسلام مردم را در مسیر قسم قرار نداده، بلکه در امور کم ارزش و حتی در مواردی که مورد قسم برای مجری آن مسلّّم است را امری مکروه دانسته است.[1]

اما متاسفانه آنچه بین مردم رواج یافته قسم خوردن، آن هم به لفظ جلاله‌ الله است، که آن هم غالبا برای موارد بسیار ناچیز و کم ارزش و عموما مسائل دنیایی است؛ چه خوب است ، همه‌ متعهد شویم از قسم بی جا و بی مورد، پرهیز نماییم و برای امور دنیایی پای مقدسات را به میان نیاوریم.

حال ببینیم جناب عمر که اهل سنت، او را خلیفه و جانشین رسول الله می‌دانند، چگونه و در کجا این مسئله فقهی را رقم زده است و خود را ملزم به رعایت آن نمود.

اجازه بدهید یک مقدمه کوتاه دیگر را هم به مناسبت و برای آشنایی ذهن خوانندگان محترم ذکر نمایم؛ که در ارتباط با موضوع مورد بحث است. و آن اینکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طبق احادیث معروف و مشهوری که لازم به ذکر سند آن نیست، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را پاره‌ تن خود معرفی فرمود و هر روز بر اهل خانه‌ او سلام می‌کرد و خلاصه اینکه حرمت و احترام نمایانی را برای او و اهل خانه‌اش به وضوح ابراز می‌داشت.

با توجه به دو مقدمه بالا، ببینیم برخورد جناب عمر، اندکی پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به این خانه و افراد و پناهندگان به آن چگونه بوده است.

جلال الدین سیوطی (911 ه ق) مفسر، ادیب و عالم مشهور اهل سنت، در کتاب خود چنین آورده است: « هنگامی که مردم با ابوبکر بیعت کردند، علی (علیه السلام) و زبیر نزد فاطمه سلام الله علیها آمده و با او مشورت نمودند و چون خبر به عمر رسید، او درب خانه‌ فاطمه آمد و گفت: ای دختر پیامبر، پس از پدرت، کسی گرامی‌تر از تو، نزد ما نیست؛ اما این محبت، مانع از آن نخواهد شد که اگر این افراد در خانه‌ تو جمع شوند، من دستور ندهم این خانه را بر اهل آن به آتش کشند. عمر این جمله را گفت و بیرون رفت. هنگامی که علی (علیه السلام) و زبیر به خانه باز گشتند، دخت گرامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، به علی (علیه السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و «سوگند» یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شما به آتش کشد. به خدا سوگند! او، آن چه را که سوگند خورده، انجام می‌دهد.»[2]

با توجه به موارد فوق، جای این سوال وجود دارد که جناب عمر، برای چه امر مهمی قسم یاد کرد؟ آیا مسئله از امور آخرتی بود یا دنیایی؟ آیا قسم را با شناخت به مورد و جایگاه آن استفاده کرد یا همچون افراد ناآشنا به مسائل دینی قسم می خورد؟ آیا جناب عمر شخصی بود که به قسمش پایبند بود یا فردی بود که حرفش اساس نداشت و قسمش نیز قابل اعتنا نبود؟ آیا جناب عمر این قسمش را عملی کرد؟ اجتماع صحابی چون امیر المومنین علی (علیه السلام) به چه منظور بود ؟ 

 

 

منابع:

[1]. رجوع شود به رساله های عملیه, باب قسم
[2]. جامع الاحادیث, ج13, ص 267, الحافظ جلال الدین عبد الرحمن السیوطی

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

http://www.cloob.com/c/adyannet110/103966664 کتیبه با وجود این همه فضیلت آن همه توهین چرا ؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.