مدعیان دروغین

هرچند بزرگان شیخیه تلاش دارند تا مسیر خود را از جریان بابیت جدا نشان دهند، اما ناگزیر وجود عقایدی نظیر رکن رابع و تأویل ماهیت معاد جسمانی، زمینهساز شکلگیری فرقهی بابی و بهائی شد. این زمینهسازیها سبب شد تا پیشوایان بابی و بهائی به نیکی از پیشوایان شیخیه یاد کنند و علیمحمد شیرازی، آنان را فرستادگان امام زمان و مبشران ظهور بخواند.

پیشوایان شیخیهی کرمان معتقدند که در عصر غیبت کبری، نایبان خاصی برای امام زمان وجود دارند. این ادعا در حالیست که: امام زمان صراحتاً هرگونه ادعای نیابت خاص را در زمان غیبت کبری رد فرموده و مردم را به نایبان عام خود مراجعه دادهاند. بعلاوه، این ادعای بیدلیل پیشوایان شیخی مسلک، زمینه را برای مدعیان دروغین نیابت و مهدویت فراهم ساخت.

پیشوایان بهائی که به دلیل عدم حقانیتشان، قادر به پاسخ درخواست معجزهی مردم نبودند، روی به انکار دلیلیت معجزه آورده و آن را مخالف عقل پنداشتند. این در حالیست که فطرت انسانی اقتضا دارد، شخص مدعی نبوت، توان ارائهی دلیلی بر اثبات حقانیت خود داشته باشد تا از این طریق، مدعیان دروغین از فرستادگان الهی، تمییز داده شوند.

بین مفهوم سلف و سلفیه تفاوت معنایی و ماهوی وجود دارد. از این رو در اطلاق سلف و سلفیه باید دقت کرد. واژه سلف در نزد اهل سنت واژهای مقدس است، بر خلاف واژه سلفیه که در قرن اخیر جنایات زیادی انجام داده است.

اهل سنت بر این باورند که خلفای غاصب پیامبر عالمان و دانشمندان امت اسلامی هستند و این در حالی است که خودشان معترفند که با وجود حضرت علی(علیه السلام) هیچ جایگاه علمی و... ندارند اما چه میتوان گفت درباره آن کسانی که مانند کبک سر خود را در زیر برف کرده اند و این سخنان آنها را نمیخواهند بشنوند و علم و دانش بیکران حضرت علی را بدانند

مبلّغ بهائی با استدلال به گفتهی پیامبرخواندهی بهائیان مدعی شد: مخالفت انسانها با مدعی پیامبری، دلیل بر حقانیت او میباشد. این در حالیست که مدعیان پیامبری بسیاری در طول تاریخ آمده، مخالفین بسیاری پیدا کرده و حتی بهائیان نیز به عنوان پیامبری آنان را قبول ندارند. اما بیشک ارائهی چنین دلایل سبکی، تنها از مدعیان دروغین برمیآید.

از جمله وقایعی که در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به دست ایشان رقم میخورد، حاکمیت و جهانی نمودن دین اسلام است. این در حالیست که جناب علیمحمد شیرازی (مدعی دروغین مهدویت بهائیان)، نه تنها تلاشی در جهت احیاء و جهانی نمودن دین اسلام از خود بروز نداد، بلکه در مدت کمتر از شش سال، ادعای نسخ اسلام را نیز مطرح کرد!