شیعه

امروز مهم ترین وظیفه مسلمانان پرهیز از تفرقه و اختلاف است. زیرا دشمنان اسلام، تفرقه افکنی را برای گرفتن توان و قدرت امت اسلام، در دستور کار خود قرار داده و در این راستا سناریوهای گوناگونی را تنظیم کردهاند که نمونه بارز آن سخنان اختلاف برانگیز مولوی گرگیج علیه اهل بیت (ع) است.

شیعیان بر اساس ایمان و اعتقاد به مقام شامخ امیرالمومنین (علیهالسلام)، همواره به دنبال ابراز پایبندی خود به ساحت مقدس حضرت بوده و هستند. اما یک سؤال پیش میآید که چرا با وجود بیان مقام الهی امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، نام ایشان در نماز نیامده است؟ در پاسخ گفته میشود که نماز، عبادتی توقیفی است و تمام ارکان و اجزای واجب آن از جانب شارع مقدس وضع شده است.

شمر بن ذی الجوشن اگر چه با اهداف شخصی خود مانند حب جاه و مقام و هوای نفس در لشکر امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) حاضر شد، اما در انتها نتوانست جلوی اظهار دشمنی خود را بگیرد و با فرار به سمت معاویه، نام خود را در لیست یاران او ثبت و ضبط کرد.

محمد اسماعیل صلاحی که خود را امام حاضر و ظاهر معرفی کرده بود، برای اثبات این ادعای خود نسبت دروغ و ناروایی را متوجه مذهب تشیع کرد. وی ادعا کرد که مقام و جایگاه امامت به دوازده نفر ختم نمی شود و روایات در این مورد فقط در اهل سنت و به خلفای آنها اطلاق شده و سالها و قرنها بعد جزء عقاید شیعه قرار گرفته است.

کشورهایی چون آمریکا، اسرائیل و انگلیس همواره در صدد ایجاد فضای تنشی میان مسلمانان جهان هستند و با دست زدن به فعالیتهایی در زمینه های مختلف در صدد تضعیف قدرت مسلمانان جهان از طریق تفرقه افکنی و ایجاد دشمنی بین مذاهب اسلامی هستند.

قرآن و حديث از مهمترين منابع فهم اسلام هستند که غالب شیعیان و اهل سنت، حجیت آن دو را قبول دارند. آيات و احاديث زيادی بر حجیت آن دو، به همراه هم تأکید دارند و آن دو با هم را مايه سعادت مسلمانان میدانند. اما افراط برخی از مسلمانها در قرآن و در حديث، سبب به وجود آمدن جريانهايی خاص شد.

امام صادق (علیهالسلام) را میتوان بهترین شاخصۀ تقریب مذاهب اسلامی در شـیعه به شمار آورد که به لحاظ ارتباط فکری و فرهنگی کامل و ممتاز خود با فرقههای اهل سنت، بسیار مورد تأیید و توجه آنان بوده است.

قائل شدن به این مطلب که شیعیان، امام حسین (علیهالسلام) را به شهادت رساندهاند دارای تناقض و تضادی آشکار است. چرا که شیعه به یار و انصار و پیرو و نیز دوستدار یک شخص گویند، اما اینکه به قاتل و دشمنی که در صف و سپاه مقابل قرار گیرد نیز شیعه بگویند، کلامی واضح البطلان است.

لفظ شیعه در زمان حیات پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بر چهار تن از صحابه اطلاق میشد که عبارت بودند از: سلمان، مقداد، ابوذر و عمار یاسر. این افراد از جمله کسانی هستند که در مسئله خلافت و امامت، حضرت علی (علیهالسلام) را خلیفه بلافصل پیامبر میدانستند با این وصف، و با توجه به این که نظریه شیعه در مسئله امامت به نصوص کتاب و سنت مستند گردیده است

به نظر میرسد تکيه به رای بزرگانی مانند امام خمينی(رحمة الله عليه) و مقام معظم رهبری و ديگر عرفای معاصر بر شيعه و عارف بودن جناب حافظ، رأی و نظری محکم است و نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت. حتی در افرادی که چنين روشی را نمیپسندند، رأی اين بزرگان میبايست ايشان را محتاط کند، که به راحتی نظر به سنی بودن و يا صوفی و درويش بودن جناب حافظ ندهند.

امام هادی امام دهم ما شیعیان، شخصیتی است که متأسفانه به علت محدویتهای زمانی و مکانی که از سوی دشمنان برای ایشان ایجاد شده بود، کمتر مورد شناخت واقع شدهاند این در حالی است که ایشان از نظر علمی و عملی سرآمد روزگار خویش بودهاند و به مانند اجداد مطهر خود نوری فروزان در شبستان روزگار سیاه ظلمت و تباهی بودند و به تشنگان هدایت...

در شبههی ابن تیمیه آمده که نذر برای قبر و یا برای مجاورین قبر، شرعا جایز نیست و چنین نذری معصیت است؛ در پاسخ میگوییم مگر شیعیان نذر را برای قبر یا مجاورین و یا هر کس دیگری انجام میدهند؟ آری، ما هم میگوییم نذر برای غیر خدا باطل و حرام است. اساسا نزد علمای شیعه نذری که برای غیر خداوند صورت گیرد، هیچگونه ارزشی نداشته و ادای چنین نذری...

در بین صوفیان سلطان علیشاهی نعمت اللهی، مرسوم است که خود را از شیعیان دانسته و امامان اثنی عشری را به امامت قبول دارند، ولی سران این صوفیان، که آنان را در سلسله خودشان جای دادهاند، مذهبی غیر شیعه داشتهاند. بنابراین بین صوفیان اختلاف شده که چه مذهبی را قبول کنند و این شیعهگری صوفیان فقط در ظاهر بوده و در عمل هیچ تناسبی با شیعه واقعی ندارند.

خداوند گنهکاران را به سوی حق دعوت میکند و نوید زندگی خوب، سوای اعمال گذشتهای که داشتند، به آنها میدهد؛ نمونه تاریخی آن، اسلام آوردن «وحشی»، قاتل حمزه سیدالشهداء، است که میترسید توبهاش پذیرفته نشود، آیهای نازل شد و در رحمت به روی او گشوده شد، ولی برخی علمای اهل سنت، نسبت به شیعه، چنین روشی ندارند، و در مواردی که رفتار آنها را خلاف تشخیص میدهند، حکم به عدم قبول توبه و قتل را صادر میکنند.