بیت العدل

نهاد رهبری بهائیت در پیامی از بهائیان ایران و بهائیانی که در سالهای اخیر به ایران سفر کردهاند خواست تا به اسرائیل سفر نکنند. با نگاهی به گذشته این فرقه در مییابیم که بهائیت برای راضی نگه داشتن مقامات رژیم صهیونیستی، همواره خود و پیروانش را مطیع محض اسرائیل نگاه میدارد.

تشکیلات بهائیت با طراحی سناریوی تبلیغ فردی در بهائیت، در صدد است تا با سرپوش گذاشتن بر فعالیتهای تبلیغی تشکیلاتی خود، بهائیان در ایران را مجبور به تبلیغ کند تا ضمن نادیده گرفتن قوانین حکومتی، به طور غیرمستقیم به معارضه با حکومت بپردازند. سناریویی که هردو صورت آن (سکوت یا برخورد حکومت) را بُرد برای خود تلقی میکند!

بهائیان بیت العدلی که خود را بهائیان راستین میدانند، به حکم روحیه ماکسول، ناقض تدابیر انتصابی ولیامر خود هستند. چرا که در واقع روحیه ماکسول با یک شبه کودتا، نظام رهبری سازمان یافته شده توسط شوقی افندی را از بین برد و میسن ریمی که ریاست جنین بیت العدل را از سوی ولیامر بهائیت و همچنین ادعای جانشینی او را داشت طرد نمود.

عبدالبهاء نظام رهبری بهائیت را بر دو رکن مقام ولایت امر و نهاد بیت العدل استوار دانست. در این میان، نهاد بیت العدل که با عقیم ماندن شوقی افندی، یگانهی نظام رهبری بهائیت گشت، از طرفی تمام قدرت و مسئولیتهای او را به نفع خود مصادره کرد و از طرفی ادعای عصمت و فقدان دست نظارتی بر آن موجب شد تا بدون هیچ بازدارندهای یکه تاز میدان گردد.

عبدالبهاء در سفر خود به غرب، از سکوت در برابر نقض حقوق بشر انتقاد کرده و در خطابهای، از برخورد گزینشی غرب با حقوق انسانها انتقاد کرده است. این در حالیست که نهاد رهبری بهائیت در زمان کنونی، بر خلاف این نطق پیشوای خود، برخورد گزینشی با مسئلهی حقوق بشر را در دستور کار خود قرار داده و گویا تنها بهائیان را انسان میداند!

عبدالبهاء، در عین حالی که بیت العدل را معصوم پنداشته، با طرح صورت امکان گناه و خطای اعضای این نهاد، ولی امر را مسئول اخراج اعضای خاطی دانسته است. اما به راستی چگونه از نهادی معصوم میتواند خطا سر بزند؟! از طرفی، با قطع سلسلهی ولیامرها در بهائیت، چه کسی مسئول رسیدگی به فساد اعضای بیت العدل میباشد؟!

پیشوایان بهائی، در کنار منع پیروان خود از دخالت در سیاست، بالاترین نهاد فرقهی خود را مسئول رسیدگی به امور سیاسی کردند. اما به راستی چگونه پیشوایان بهائی، تنها وظیفهی علمای اسلام را مراقبت از امور دینی برشمرده و دخالت ایشان را در سیاست مذموم دانستند، اما در عین حال، تشکیلات به اصطلاح دینی خود را مأمور دخالت در امور سیاسی نمودند؟!

شوقی افندی، سیستم رهبری و اداری بهائیت را ابداعی جدید و بینظیر خوانده است. اما جالب است بدانیم که بر خلاف این ادعا، عبدالبهاء صراحتاً به الگوگیری بهائیت در تشکیل بیت العدل، به عنوان بالاترین نهاد رهبری این فرقه، از کشورهای اروپایی اعتراف کرده است. با این حال، چگونه میتوان ادعای ابداع نظم نوین رهبری بهائی را مطرح نمود؟!

در شبکههای مجازی تشکیلات بهائی، ضمن بیان وظیفهی اعضای نهاد موسوم به بیتالعدل در بهائیت؛ اعضای آن معصوم و مُلهم به الهامات غیبی شمرده شدند. این در حالیست که گذشته از انتقادات وارده به ساختار این نهاد، حتی بر اساس مبانی بهائیت، بیتالعدل، دارای مشروعیت نبوده، چه رسد به آنکه آن را مُلهم به الهامات غیبی بدانیم.

یکی از شبکههای مجازی وابسته به تشکیلات بهائیت، با اتفاقی خواندن تقارن بهائیت و اسرائیل، منکر هرگونه رابطه میان تشکیلات بهائیت و رژیم غاصب صهیونیستی شد. این در حالیست که هرچند تقارن اتفاقی بهائیت و اسرائیل را بپذیریم اما به راستی که نمیتوان همکاری این دو را برای نابودی اسلام نادیده گرفت.