برقعی
قلمداران، از سران قرآنیون که منکر امامت شده است، مینویسد: «در میان خاندان رسول خدا (ص) هرگز چنین ادعائی نشده که علی (ع) از طرف خدا و رسول، برای امامت بر امت نصب شده است. این ادعا از جانب وی در حالی مطرح شده است که روایات زیادی در منابع معتبر فریقین، بر این امر وجود دارد.
قلمداران، از قرآنیون شیعه ایران، تنها با اشاره به برخی از احادیث و کنار گذاشتن سایر روایات، ادعا میکند که رسول خدا (ص) از زیارت قبور نهی فرموده است؛ این در حالی است که این برداشت قلمداران از روایات، خلاف برداشت علمای اسلام است.
قلمداران با الهام از وهابیت مینویسد که آیه 82 سوره توبه «وَلَا تَقُمْ عَلَى قَبْرِهِ»، بر جواز زیارت قبور دلالت ندارد؛ این در حالی است که غالب مفسرین شیعه و اهلسنت، خلاف آنچه قلمداران ادعا کرده است را مطرح کردهاند؛ به عنوان مثال، ابنکثیر معتقد است، این آیه نه تنها زیارت قبور را مشروع، بلکه آن را مستحب میداند.
قلمداران از قرآنیون شیعه ایران، تنها با استناد به برخی از احادیث و کنار گذاشتن سایر روایات ادعا میکند که رسول خدا (ص) از زیارت قبور نهی فرموده است؛ این درحالی است که روایات مختلفی در زمینه جواز زیارت قبور، از رسول خدا (ص) نقل شده است.
قلمداران، از بزرگان قرآنیون، مینویسد: «ائمه اثنیعشر که امامیه قائل به عصمت و امامت ایشاناند، هر کدام اعمالی مخصوص داشتهاند که با عمل امام دیگر آشکارا مخالف بود؛ مانند صلح امام حسن و جنگ امام حسین و سکوت و اعتزال ائمه دیگر» که در پاسخ باید گفت، هر حادثه تاریخی، اعم از قیام و عدم قیام را باید با توجه به شرایط و اوضاع سیاسی زمان خودش بررسی کرد.
قلمداران، از چهرههای شاخص قرآنیون، ادعا میکند که در ماجرای تعیین امامت اسماعیل، فرزند امام صادق (ع) بسیاری از شیعیان نص صریح از امام صادق (ع) شنیده بودند و معتقد شدند که پس از آن حضرت جانشین او، اسماعیل خواهد بود و چون وی قبل از حضرت صادق (ع) درگذشت و پیشبینی آن حضرت محقق نشد که در پاسخ باید گفت طرح این ادعا توسط قلمداران صرفاً یک ادعا است و هیچ نص صریحی در این زمینه وجود ندارد.
«حیدرعلی قلمداران» از سران قرآنیون که منکر امامت شده است، مینویسد: اگر هزاران صحابی شاهد ماجرای غدیر بودند، چرا به هنگام غصب خلافت توسط ابوبکر سکوت کردند؟ باید گفت، همه صحابه در برابر غصب خلافت، سکوت نکردند؛ چنانکه در سقیفه تعدادی از صحابه، حضرت علی علیهالسلام را شایسته خلافت معرفی کردند.
«حیدرعلی قلمداران»، از چهرههای شاخص قرآنیون، معتقد است که اگر دلالت حدیث غدیر بر ولایت و سرپرستی علی (ع) را قبول کنیم، لازم میآید که در یک زمان، دو سرپرست برای مسلمانان وجود داشته باشد؛ در پاسخ باید گفت دارا بودن ولایت، ملازمهای با اعمال ولایت ندارد؛ این ولایت، ولایت بالقوه بوده که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.
قلمداران، از چهرههای شاخص قرآنیون، معتقد است احادیثی چون حدیث غدیر که در امامت منصوصه حضرت علی (ع)، بدان استناد میشود، در نظر اصحاب رسول خدا (ص)، به قدری از این مطلب دور بوده که کسی نمیتوانست از آن برای نص بر امامت استناد و از آن در این مقصود استفاده کند؛ این ادعا، خلاف واقع است؛ در کتب معتبر بزرگان فریقین، موارد بیشماری وجود دارد که اصحاب به حدیث غدیر استناد کردهاند.
قلمداران یکی از سران قرآنیون است که منکر مسئله امامت بوده و در این زمینه مینویسد: «اگر مسئله امامت به این اهمیت بود که شیعیان مدعیاند باید رسول خدا (ص) آن را به طور صریح و روشن در ملأعام اعلان میکرد، نه اینکه آن را با حدیثی چون حدیث غدیر بیان فرماید». در پاسخ میگوییم که رسول خدا (ص) در مکان و زمانهای مختلف، حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین و امام بعد از خود معرفی کردند.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی مینویسد: عالم برزخ، عالم خاموشی، مدهوشی و بیخبری از دنیا و حیاتی غیرکامل و بیجنبش است. کسی که از دنیا رفته، هیچ اطلاعی از این دنیا ندارد؛ در حالی که در قرآن آمده است: «نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زندهاند (به حیات ابدی و) در نزد خدا متنعّم خواهند بود».
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی، مینویسد: عالم برزخ، عالم خاموشی، مدهوشی و بیخبری از دنیا و حیاتی غیرکامل و بیجنبش است. کسی که از دنیا رفته، هیچ اطلاعی از این دنیا ندارد، این سخنان در حالی است که آیات قرآن، خلاف این ادعای برقعی را نشان میدهند.
برقعی یکی از چهرههای شاخص قرآنیون است که منکر بسیاری از ضروریات شیعه از جمله مسئله توسل شده است و برای اثبات ادعای خود مینویسد: شنیدن صدا توسط اموات (اهلبیت (ع)) مخالف با عقل است؛ زیرا راه شنیدن، گوش است و با از دنیا رفتن، گوش نمیشنود و به خاک تبدیل میشود. این ادعای برقعی صحیح نیست؛ زیرا انسان، دو بعد دارد؛ بعد مادی و غیر مادی که همان روح است و با از بین رفتن جسم، روح از بین نمیرود.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.