رویکردهای متناقض برقعی

  • 1400/09/17 - 14:00
ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاه‌های خاصی دارد و در برخی از آثار متأخر خود، به اهل سنت و گاه به وهابیت متمایل شده بود.او در آخر کتاب شعر و موسیقی، جملات قصاری می‌آورد که هر کدام یکی از عقاید حقه مذهب امامیه است که به اعتقاد وی هر کس یکی از این عقاید را انکار کند، از مذهب و طریقه جعفری خارج شده و اهل نجات نیست.
تناقض در افکار و دیدگاه ابوالفضل برقعی

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ابوالفضل برقعی از عالمان معاصر شیعه ایران است که دیدگاه‌های خاصی دارد و در برخی از آثار متأخر خود، به اهل سنت و گاه به وهابیت متمایل شده بود. این شخصیت در آثارش خود را علامه برقعی معرفی می‌کند. وی دارای تألیفات فراوانی در زمینه تفسیر قرآن، عقاید و کلام، فقه، رجال و ... است که برخی از آنان در ایران چاپ شده و برخی به دلیل همسویی فراوان با عقاید وهابیت، در عربستان سعودی نیز به چاپ رسیده است.

مطالعه آثار باقیمانده از ابوالفضل برقعی دو بخشی بودن حیات فکری او را تأیید می‌کند. با مطالعه این دو بخش، نه تنها تغییر زاویه در افکار او دیده می‌شود، بلکه تضاد و رویارویی فاحشی میان اعتقادات قدیم و جدید او یافت می‌شود که نشان از یک تحول فکری عمیق در او دارد. او در کتب قبلی، خودرا  یک شیعه معتقد و پایبند به عقاید شیعی دیده می‌شود، اما در آثار بعدی، تا حد انکار ضروریات تشیع پیشرفته است.

برقعی آخر کتاب شعر و موسیقی، جملات قصاری می‌آورد که هر کدام یکی از عقاید حقه مذهب امامیه است که به اعتقاد وی هر کس یکی از این عقاید را انکار کند، از مذهب و طریقه جعفری خارج شده و اهل نجات نیست که بسیاری از این عقاید که توسط برقعی نیز ضروری مذهب اعلام شده بود، در آثار دیگرش نفی و باطل گردیده است.[1]

دو رویکرد متناقض برقعی در مواجهه با اعتقاد «حسبنا کتاب الله» و قرآن بسندگی:

برقعی در جلد دوم کتاب عقل و دین می‌نویسد: «... و اما دلیل نقلی بر اینکه قرآن به تنهایی کافی نیست و احتیاج به معلم و مفسر دارد، آیات قرآن است، از آن جمله «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُو عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَیزَكِّیهِمْ وَیعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ.[جمعه/2] اوست خدایی که میان عرب امّی (یعنی قومی که خواندن و نوشتن نمی‌دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان مردم برانگیخت که بر آنان آیات وحی خدا تلاوت می‌کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک می‌سازد و شریعت و احکام کتاب سماوی و حکمت الهی می‌آموزد و همانا پیش از این همه در ورطه جهالت و گمراهی آشکار بودند.» پس آن کسیکه گفته (حسبنا کتاب الله) اشتباه کرده و برخلاف قرآن سخن گفته است.»[2]

اما وی در جای دیگری قرآن را برای هدایت بشر کافی دانسته و از گفته خلیفه دوم دفاع می‌کند؛ «اگر کسی بگوید قرآن به تنهایی کافی است، بعضی از بی‌خبران فوری او را به بهانه اینکه «عمر» گفته حسبنا کتاب الله، می‌کوبند و به این بهانه از سخن حق اعراض می‌کنند. در صورتی که خدا و رسول و أئمه هدی تماماً قرآن را برای امت اسلامی کافی دانسته‌اند.»[3]

پی‎‌نوشت:
[1]. ابوالفضل برقعی، شعر و موسیقی، ص133-136.
[2]. ابوالفضل برقعی، عقل و دین، ج2، ص96و97.
[3]. ابوالفضل برقعی، تابشی از قرآن، ج1، ص37، چاپ عربستان.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.