ترک تعصب، تعلیمی که زمینه را برای خیانت هموار می‌سازد

  • 1400/09/15 - 15:06
بهائیان بهائی با تشبیه عالم به مریضی لاعلاج، درمان آن را کنار گذاشتن تمامی تعصبات، از جمله تعصبات دینی، جنسی و وطنی عنوان می‌کنند! این در حالیست که نه تمام تعصبات مذموم است و نه بهائیان در اعتقاد خود بی‌تعصبند.
ترک تعصب دوازده تعالیم حضرت بهاءالله خیانت چگونه بهایی شویم بهائی

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از کانال‌های بهائی با تشبیه عالم به مریضی لاعلاج، درمان آن را کنار گذاشتن تمامی تعصبات، از جمله تعصبات دینی، جنسی و وطنی عنوان کرد. وی به نقل از عبدالبهاء آورده است: «عالم بشر به مرض تعصب مبتلا شده و این مرض مزمن است که سبب هالک است. جمیع اختلافات و جنگ ها و نزاع ها و خون ریزی‌ها سببش این تعصب است. هر جنگی که می‌بینید یا منبعث از تعصب دینی است یا منبعث از تعصب جنسی یا منبعث از تعصب وطنی یا منبعث از سیاسی ست. تا این تعصبات موجود، عالم انسانی آسایش نیابد. لهذا... این تعصب هادم بنیان انسانی است».[1]

اما رویکرد تعصب ستیزی بهائیت را لازم است از دو جهت مورد بررسی قرار دهیم:

اول: بر خلاف جلوه بهائیت، نه تنها تمامی تعصبات مذموم نیست بلکه برخی تعصبات پسندیده هم است. به طور مثال، تعصب وطنی، باعث برانگیختن حس دفاع در برابر حمله متجاوزان زیاده‌خواه می‌شود. تعصب جنسی است که باعث حفظ کیان خانواده و پیشگیری از بسیاری مفاسد می‌گردد. کما اینکه حضرت علی (علیه السلام)، کنار گذاردن برخی تعصبات را به مرگ انسانیت تشبیه فرموده‌اند: «به من خبر رسیده که مردی از لشکر شام به خانه زنی مسلمان و زنی غیرمسلمان که در پناه حکومت اسلام بوده وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره‌های آن‌ها را به غارت برده، در حالی که هیچ وسیله‌ای برای دفاع، جز گریه و التماس کردن، نداشته‌اند. لشکریان شام با غنیمت فراوان رفتند بدون این‌که حتی یک نفر آنان، زخمی بردارد و یا قطره خونی از او ریخته شود. اگر برای این حادثه تلخ، مسلمانی از روی تأسف بمیرد، ملامت نخواهد شد و از نظر من سزاوار است...».[2]

اما در مقابل، گماشته‌های استعمار و دین‌سازان دروغین بهائی، با ناپسند دانستن تمامی تعصبات دستور می‌دادند: «زخم ستمکاران را مرهم نهید و درد ظالمان را درمان شوید. اگر زهر دهند، شهد دهید. اگر شمشیر دهند، شکر و شیر بخشید. اگر اهانت کنند، اعانت نمایید»![3] دست قاتل و متجاوز را ببوسید![4]

دوم: حتی اگر به قول پیشوایان بهائی، بپذیریم که تمامی تعصبات ناپسند است، پس چرا پیشوایان بهائی پیروان خود را به سمت تعصب گرایی سوق داده‌اند؟! به راستی اگر تعصب بد است، چرا پیامبرخوانده بهائی (در حکمی متعصبانه) از هم‌نشینی پیروان با مخالفینش، با جدّیت نهی کرده است: «لا تُعاشروا مَعَ الَّذین هم کفروا بالله و آیاتِه ثُم اجتنبوا عَن مثلِ هؤلاء [5] با کسانی که به خدا و آیاتش کافر شدند (بخوانید غیربهائیان) معاشرت نکنید و از مثل آن‌ها دوری کنید».

اگر تعصب ناپسند است، چرا پیشوای بهائیت منطق مخالفینش را سَمّ مهلک دانسته است: «پس ای اهل رضوان من، خود را از سموم انفس خبیثه و اریاح عقیمه که معاشرت با مشرکین و غافلین است، حفظ نمائید».[6] آیا این چیزی فرای تعصب کور، در پیروی از بهائیت است؟!

پی‌نوشت:
[1]. به نقل از کانال‌های تبلیغی تشکیلات بهائیت.
[2]. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خطبه 27، ص 77.
[3]. فاضل مازندرانی، رساله امر و خلق، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، 1986 م، ج 3، ص 228.
[4]. ر.ک: عباس افندی، مکاتیب، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، 1921 م، چاپ اول، ج 3، ص 124-123.
[5]. اشراق خاوری، مائده آسمانی، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 129 بدیع، ج 8، ص 39.
[6]. همان.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.