ماسون و بهائیت دو حزب در ایران

  • 1391/09/16 - 21:46
در دوران فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار، ایران مورد هجوم کشورهای استعمارگر بود و همواره به وسیله جنگ قسمتی از خاک ایران را از ایران می ربودند.انگلستان و روسیه که دو کشور قدرتمند استعمارگر بودند، برای آنکه بتوانند ایران را راحت تر خرد کرده و تصاحب کنند به این فکر افتادند که بین ایرانیان تفرقه بیاندازند و تفرقه در ایرانیان میسر نبود الا اینکه فرقه ای رواج پیدا کند. در این صورت بابیت و بهائیت به دست روسیه در ایران بنا نهاده شد و فراماسون هم به وسیله انگلستان تغذیه می شد.

در دوره ی فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه قاجار، ایران بسیار مورد هجوم بیگانگان قرار می گرفت.کشورهایی که آن زمان ایران را مورد هجوم خود قرار می دادند انگلیس و روسیه بودند که هم بوسیله جنگ سخت و هم بوسیله جنگ نرم اهداف خود را پیش می بردند.جنگ سخت که همان توپ و تفنگ و غشون کشی بود که در آن پیروز میدان بودند اما کافی نبود و آنها باید کاری می کردند که بتوانند در عمق ایران رخنه کنند بخاطر همین جنگ نرم را هم در ایران براه انداختند. چون مخالف اصلی آنها در واقع اسلام بود،پس به این نتیجه رسیدند که دین جعلی و احزاب سیاسی در ایران پرورش دهند که بین مردم چند دستگی ایجاد کنند و بوسیله آن اسلام را تضعیف کنند. ماسون که قبلا درغرب تشکیل شده بود شعبه دیگر خود را در ایران بعنوان حزب سیاسی راه اندازی کرد و بابیت هم توسط روسها بعنوان دین در ایران جعل شد.
تمام فرقه ها و احزاب بدلیل اینکه اهدافشان یکی است لذا مشترکاتی هم دارند که ما در این مقاله فقط به مشترکات ایندو حزب وفرقه(ماسون و بهائیت) خواهیم پرداخت:
1-نقش بیگانگان در کاشت وبرداشت آنها:
هر دو تشکیلات به تحریک بیگانگان در ایران بالیده و از حمایتشان برخوردارند.
تاسیس یا دست کم بسط و گسترش بابیت و بهائیت با مداخلات مستقیم روس و نقشه انگلیس صورت گرفت و تاسیس فراماسونری نیز توسط سر گور اوزلی سفیر انگلیس در زمان فتحعلی شاه و سپس مانکجی افسر اطلاعاتی انگلیس در ایران در بحرانی ترین شرایط حاکم بر کشورما در نبرد با بیگانگان و نقاهت شدید ناشی از آن انجام شد.
2-ساخنار شکنی سیاسی:
هر دو تشکیلات در ایران به منظور سرنگونی حکومت مرکزی ایران و ایجاد تغییرات گسترده سیاسی ایجاد شد:بابیت با راه اندازی جنگ مسلحانه و طرح ترور دولتمردان و شاه قاجار،و انجمن ماسونی با ترویج تفکرات سیاسی غرب و هدایت لژهای آن دیار.
3-ساختار شکنی فرهنگی_دینی:
هر دو تشکل با اساس اسلام در ایران مشکل داشتند و استراتژی بر اندازی فرهنگ اسلامی را تعقیب می کردند.
اعلام بابیت،مهدویت،نبوت والوهیت،و نسخ اسلام و قرآن و کلیه احکام شرعی از سوی باب و اتباع بابی و بهایی اش و جعل برخی احکام و مقررات به عنوان دین توسط آنها و متقابلا ترویج مذهب انسانیت(امانیسم)و حذف ادیان و حیانی اصیل ترویج یهودیت و مسیحیت مسخ شده و عنود با اسلام که در نهایت منجر به بیزاری از عنوان دین نزد اعضا شده و آنان را به بی دینی مطلق سوق می دهد در فراماسونری حرکتی بود در راستای شکستن ساختارها و هنجارهای فرهنگی.
4-طرد هر دو جریان توسط جوامع اسلامی:
انزجار مسلمانان از هر دو تشکیلات بابی_بهایی و ماسونی و تکفیر آنان توسط مراکز و مجامع اسلامی شیعه و سنی دیگر ویژگی مشترک این دو حزب سیاسی است که شرحش مجالی دیگر میطلبد.
پس می توانیم با اندکی مطالعه ی تاریخی در رابطه با بابیت و بهائیت،و اندکی تامل بفهمیم که بهائیت دینی است الهی و یا حزبی است سیاسی که در پس پرده صرفا اهداف سیاسی خود را پرورش میدهد.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.