بررسی علت سوزاندن احادیث نبوی توسط شیخین

  • 1400/08/19 - 10:32
بعد از شهادت نبی مکرم اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، ابوبکر و عمر بن خطاب با سوزاندن احادیث نبوی و هر آنچه که از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده بود، ضربه سهمگینی بر پیکره اسلام وارد کردند. این عمل سبب شد تا به امروز گمراهی و دوگانگی در جامعه اسلامی و در میان مسلمانان دیده شود.
بررسی علت سوزاندن احادیث نبوی توسط شیخین

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در منابع معتبر اهل سنت با اشاره به واقعیت اسف‌بار سوزاندن احادیث نبوی، روایاتی بیان شده که جای تأمل فراوان دارد. ذهبی عالم مشهور اهل سنت، به نقل از عایشه می‌نویسد که او گفت: «پدرم تمام احادیثی که از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) موجود بود را جمع کرد که تعداد آن احادیث به پانصد حدیث می‌رسد. آن شب، پدرم تا صبح منقلب بود و خوابش نمی‌برد.» عایشه می‌گوید: «به پدرم گفتم از این حال تو محزون و غمگین شده‌ام. آیا درد و کسالتی داری که این‌ چنین در بستر خود غلت می‌زنی؟! هنگامیکه صبح فرا رسید، پدرم به من گفت، هر آنچه احادیث نزد خود داری، برای من بیاور.» عایشه در ادامه می‌گوید: «آن احادیث را برای پدرم آوردم و او تمامی آن احادیث را به آتش کشید.»[1]

علاوه بر ابوبکر، عمر بن خطاب نیز اهتمام به سوزاندن احادیث داشت. سیره شیخین در زمینه سوزاندن کلام وحی که فرمایشات رسول گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، بیان کننده تصمیم جدی آنان بر حذف احادیث نبوی و یا ایجاد سلسله احادیث جدید بر اساس اهداف و مصالح و خطوط قرمز آنان بوده است.

اما اگر درباره آتش سوزی احادیث در منابع معتبر اهل سنت بررسی شود، دلیل این اتفاق را، جلوگیری از ورود احادیث نبوی به قرآن کریم و تحریف کتاب خدا بیان می‌کنند.
ذهبی با اذعان به این ادعا و تأیید آن در این باره می‌نویسد: «انتشار احادیث نبوی در زمان عمر بن خطاب شدت پیدا کرد. عمر مردم را قسم داد، هر آن‌چه روایت که در نزدشان موجود است را برایش بیاورند. هنگامیکه احادیث نزدش جمع شد، دستور به سوزاندن و آتش زدن آنان داد. سپس رو به مردم کرد و گفت آیا دوست دارید همانند اهل کتاب شوید.[یعنی قرآن شما تحریف شود.]»[2]

عمر بن خطاب علاوه بر ممانعت از نقل حدیث، در مقابل صحابه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز ایستاد. صحابه‌ای که از نظر اهل سنت، اهل بهشت و اهل بیعت با رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده‌ و در شأن آنان آیات و فضائل فراوانی بیان شده است، اگر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل حدیث کنند مورد ضرب و جرح خلیفه قرار می‌گیرند و به آنان توهین خواهد شد.

ذهبی هر چند بغض خاصی نسبت به اهل بیت (علیهم‌السلام) دارد و در مقابل، همواره در حال توجیه افعال ناشایست بعضی از صحابه بوده، این بار با بیان ضرب و جرح صحابه به دست عمر، پرده از مراودات و دوستی‌های ناب اصحاب با یکدیگر بر می‌دارد و در کتاب خود می‌نویسد: «ابن عجلان نقل می‌کند که با ابوهریره هم کلام شدم. او به من می‌گفت، اگر در زمان عمر بن خطاب از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حدیث نقل می‌کردم، سر خود را از دست می‌دادم. ابن عجلان می‌گوید: از او پرسیدم چرا عمر این کار [ممانعت از انتشار احادیث] را انجام می‌داد؟ در پاسخ گفت، عمر به ما می‌گفت: کمتر از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حدیث نقل کنید. او با این سیاست، بسیاری از صحابه را به خاطر نقل احادیث از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مؤاخذه و شکنجه می‌کرد. این اعتقاد عمر و دیگر پیروانش بود.»[3]

توجیه کردن عمل قبیح و حرامی که از خلفای اهل سنت سرزده، بدترین نوع بی‌پروایی از جانب محدثین و علمای اهل سنت بوده که ریشه در عدم امانتداری بعضی از آنان دارد.
حال یک سؤال در این‌جا مطرح می‌شود؛ آیا امکان تحریف در آیات و یا ورود روایات و احادیث به متن قرآن وجود دارد؟! آیا این کلام عمر بن خطاب که گفت «آیا دوست دارید همانند اهل کتاب شوید»، صحیح است و چنین امکانی در تحریف قرآن وجود دارد؟!

فرض می‌کنیم اگر شخصی که دین ندارد، به روخوانی ساده قرآن مشغول شود، به اعجاز کلامی قرآن پی خواهد برد. حال چگونه ممکن است خلیفه اهل سنت که عده‌ای او را جزء اصحاب خاص می‌شمارند و به زعم بعضی دیگر برتر از او در میان اصحاب وجود نداشته، به تحدی قرآن در مورد آوردن آیات یا سوره‌ای شبیه به آیات کتاب خدا، آگاهی نداشته است؟!

قرآن در این باره می‌فرماید: «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ.[يونس/38] آیا آنها می‌گویند: «او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هر کس را می‌توانید (به یاری) طلبید.» در مقایسه روایات و احادیث نبی اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با کلام وحی، تغییر نوع ادبیات و سبک بیان الفاظ آن، کاملاً مشهود است.

نکته‌ی بعدی اینکه اگر کسی مسلمان باشد، قطعاً به تک تک آیات و حتی کلمات قرآن، ایمان کامل دارد. خدای رحمان در مورد حفظ قرآن کریم در کتاب خود می‌فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ.[حجر/9] ما قرآن را نازل کردیم و ما محافظ آن هستیم.» از ظاهر این آیه فهمیده می‌شود که محافظ قرآن، پروردگار عالم هستی است. پس چگونه ممکن است که خداوند از کتاب خود محافظت نکند؟

در پایان می‌توان نتیجه گرفت، ممانعت ابوبکر و عمر بن خطاب از نشر احادیث نبوی و آتش زدن آن مطالب، یا به خاطر آن بوده که آنها از آیات قرآن آگاهی نداشتند و نمی‌دانستند که چه مطالبی در قرآن بیان شده است و یا آنکه در روایات و احادیث، مطالبی از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیان شده که مخالف مصلحت شخصی آنان بوده و هر چه زودتر باید کلام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حذف می‌شد، تا از روشن‌گری و هدایت مسلمانان جلوگیری شود.

پی‌نوشت:

[1]. شمس الدین ذهبی، طبقات الحفاظ، دار الكتب العلمية بيروت- لبنان، چاپ اول 1419هـ، ج1، ص10؛ «قالت عائشة: جمع أبي الحديث ... فدعا بنا فحرقها.»
[2]. شمس الدین ذهبی، سير أعلام النبلاء، موسسه الرسالة، چاپ سوم 1405هـ، ج5، ص59؛ «إِنَّ الأَحَادِيْثَ كَثُرَتْ عَلَى عَهْدِ عُمَرَ، فَنَاشَدَ النَّاسَ أَنْ يَأْتُوْهُ بِهَا، فَلَمَّا أَتَوْهُ بِهَا، أَمَرَ بِتَحْرِيْقِهَا، ثُمَّ قَالَ: مَثْنَاةَ كَمَثْنَاةِ أَهْلِ الكِتَابِ.»
[3]. سير أعلام النبلاء، ج2، ص601؛ «عَنِ ابْنِ عَجْلاَنَ: أَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ كَانَ يَقُوْلُ: ... وَزَجَرَ غَيْرَ وَاحِدٍ مِنَ الصَّحَابَةِ.»

محمدجواد مهریار

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.