نفاق وهابیت در خصوص صحابه!!!

  • 1400/06/07 - 08:19
وهابیت تکفیری به پیروی از محمد بن عبدالوهاب خارجی، ادعا دارند که شیعیان کل صحابه را سب و لعن می‌کنند، در حالی‌که خود محمد بن عبدالوهاب ابوبکر و عمر را جزء ارباب من دون الله می‌آورد وتبعیت از من دون الله را شرک می‌داند؛ از طرف دیگر، ربیع مدخلی تکفیری حب صحابه را جزء اصول دین می‌داند؛ بنابراین باید طبق بیان ربیع مدخلی، محمد بن عبدالوهاب کافر باشد.

خلاصه مقاله
علمای شیعه، بسیاری از صحابه‌ای که مطیع رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بودند را عادل می‌دانند و ائمه (علیهم‌السلام) در ادعیه خودشان بر صحابه رحمت و صلوات فرستادند بر خلاف اهل سنت که صلوات بر صحابه در هیچ‌یک از روایات آن‌ها وارد نشده است و لذا صلوات بر صحابه از منظر آن‌ها باید بدعت باشد؛ اما وهابیت تکفیری مدعی هستند که شیعیان، حب صحابه را ندارند در حالی‌که این تهمتی است که در طول تاریخ بر شیعه وارد ساختند.
وهابیت تکفیری هم‌چون ربیع مدخلی بدعتی را ایجاد کرده که حب صحابه از اصول دین است در حالی‌که نه در آیات و نه در روایات، چنین چیزی وارد نشده است که حب صحابه از اصول دین باشد؛ از طرف دیگر، محمد بن عبدالوهاب، خلیفه اول و دوم را به عنوان ارباب من دون الله ذکر می‌کند.

متن مقاله
با توجه به آیات و روایاتی که در شأن و مقام برخی از صحابه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) وارد شده، باور اهل تسنن و شیعه نسبت به صحابه روشن است، یعنی اهل تسنن با برداشت غلط از آیات، کل صحابه را عادل می‌دانند؛ ولی شیعه با توجه به آیات و سنت، برخی از صحابه را عادل می‌دانند و حتی صلوات بر صحابه در ادعیه و روایات اهل تسنن وارد نشده، ولی در ادعیه و روایات شیعه، صلوات بر صحابه وارد شده است.
متاسفانه وهابیت تکفیری خارجی، با تبلیغ گسترده در فضای رسانه‌ای می‌گویند: شیعه کل صحابه را قبول ندارد و بر آن‌ها سب و لعن می‌فرستند، در حالی‌که یکی از امتیازات شیعه بر اهل تسنن این است که از امام چهارم شیعیان، دعای فراوانی برای آن‌ها نقل شده است.[1] در دعای روز سه‌شنبه، در کتاب «مفاتیح‌الجنان» صلوات بر آن‌ها فرستاده شده است.[2] اما مسئله نفاق وهابیت آن‌ها را دچار یک پارادکس واقعی کرده است:
«ربیع المدخلی» از بزرگان وهابیت تکفیری خارجی، درباره عقیده در مورد صحابه چنین می‌‌نویسد: «نری ان حبهم وولاءهم اصل عظیم من اصول دین‌ الله، وان بعضهم والطعن فی دینهم وعدالتهم کفر... اللهم ان اتقرب الیک بحبک اصحاب محمد صلى الله عليه وسلم ... واتقرب الیک بالبرائه ممن یطعن فیهم، ووفق المسلمین بحقوقک وحقوقهم.[3] اعتقاد ما بر این است که حب و دوست ‌داشتن صحابه، اصلی از اصول دین، و بغض و طعن در دین و عدالت ایشان، موجب کفر است؛ ... پروردگارا! همانا به حب اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و بیزاری از کسانی‌که به صحابه طعن می‌زنند، به تو تقرب می‌جویم؛ به مسلمین توفیق ادای دین خود را به حقوق شما و صحابه عطا کن.»
این یک موضع منافقانه مفتیان وهابیت تکفیری است؛ علاوه بر این‌که هیچ‌یک از علمای اسلام، حب و بغض به صحابه را جزء اصول دین نمی‌دانند، حتی خود بزرگان وهابیت خارجی نیز ملزم به لوازم این سخن نیستند؛ اما مهم، نفاق آن‌ها در ادامه سخن مدخلی است که به حب صحابه و کسانی‌که از بغض صحابه بیزاری می‌جویند، توسل می‌کند؛ در حالی‌که خود محمد بن عبدالوهاب، خلفای اهل تسنن را مصداق اربابا من دون الله معرفی کرده و سنت آن‌ها را مخالف سنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) بیان می‌کند.
محمد بن عبدالوهاب تکفیری در کتاب «التوحید» باب «من أطاع العلماء والأمراء في تحريم ما أحل الله أو تحليل ما حرم الله فقد اتخذهم أربابا من دون الله» در اولین حدیثش می‌نویسد: «وقال ابن عباس: يوشك أن تنْزل عليكم حجارة من السماء أقول قال رسول الله صلى الله عليه وسلم، وتقولون قال أبوبكر وعمر؟[4] نزدیک است سنگ از آسمان بر سرتان ببارد، من می‌گویم رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) چنین فرمود؛ ولی شما می‌گویید ابوبکر وعمر چنین گفتند.»
حال به ربیع مدخلی تکفیری می‌گوییم که اگر ابن عباس شما را می‌دید، چه می‌گفت؟ که اولاً هوای نفس خود را به سخن پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) ترجیح داده‌اید «که می‌گویید حب و بغض به صحابه، جزء اصول دین است؛ در حالی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) چنین سخنی نگفته است و این بدعتی در دین است.»
ثانیاً از طرفی، خود توسل و طلب شفاعت به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را شرک می‌دانید و تبعیت از خلفای اهل تسنن را محمد بن عبدالوهاب تکفیری ارباباً من دون الله می‌پندارد و از طرف دیگر، خود به حب صحابه و کسانی‌که از بغض صحابه بیزاری می‌جویند، توسل می‌کنید؟
آیا از این همه نفاق و تناقض‌گویی، خسته نشده‌اید؟!

پی‌نوشت:

[1]. «اَللَّهُمَّ وَأَصْحَابُ مُحَمَّد خَاصَّةً الَّذِينَ أَحْسَنُوا الصَّحَابَةَ، وَالَّذِينَ أَبْلَوْا الْبَلاَءَ الْحَسَنَ فِي نَصْرِهِ، وَكَانَفُوهُ وَأَسْرَعُوا إلَى وِفَادَتِهِ وَسَابَقُوا إلَى دَعْوَتِهِ واسْتَجَابُوا لَهُ حَيْثُ أَسْمَعَهُمْ حجَّةَ رِسَالاَتِهِ، وَفَارَقُوا الازْوَاجَ وَالاوْلادَ فِي إظْهَارِ كَلِمَتِهِ، وَقَاتَلُوا الاباءَ وَ الابناءَ فِي تَثْبِيتِ نبُوَّتِهِ، وَانْتَصَرُوا بهِ وَمَنْ كَانُوا مُنْطَوِينَ عَلَى مَحبَّتِهِ يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ فِي مَوَدَّتِهِ، وَالّذينَ هَجَرَتْهُمُ العَشَائِرُ إذْ تَعَلَّقُوا بِعُرْوَتِهِ، وَانْتَفَتْ مِنْهُمُ الْقَرَاباتُ إذْ سَكَنُوا فِي ظلِّ قَرَابَتِهِ، فَلاَ تَنْسَ لَهُمُ الّهُمَّ مَا تَرَكُوا لَكَ وَفِيكَ، وَأَرْضِهِمْ مِنْ رِضْوَانِكَ وَبِمَا حَاشُوا الْخَلْقَ عَلَيْكَ، وَكَانُوا مَعَ رَسُولِكَ دُعَاةً لَكَ إلَيْكَ، وَاشكُرْهُمْ عَلَى هَجْرِهِمْ فِيْكَ دِيَارَ قَوْمِهِمْ، وَخُرُوجِهِمْ مِنْ سَعَةِ الْمَعَاشِ إلَى ضِيْقِهِ، وَمَنْ كَثَّرْتَ فِي إعْزَازِ دِيْنِكَ مِنْ مَظْلُومِهِمْ. ألّهُمَّ وَأوْصِلْ إلَى التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإحْسَان الَّذِينَ يَقُولُونَ: رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلاخْوَانِنَا الَّذِيْنَ سَبَقُونَا بِالاِيمَانِ خَيْرَ جَزَائِكَ، الَّذِينَ قَصَدُوا سَمْتَهُمْ، وَتَحَرَّوْا وِجْهَتَهُمْ، وَمَضَوْا عَلى شاكِلَتِهِمْ، لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فِي بَصِيْرَتِهِمْ، وَلَمْ يَخْتَلِجْهُمْ شَكٌّ فِي قَفْوِ آثَارِهِمْ وَالاِئْتِمَامِ بِهِدَايَةِ مَنَارِهِمْ، مُكَانِفِينَ وَمُوَازِرِيْنَ لَهُمْ، يَدِيْنُونَ بِدِيْنِهِمْ، وَيَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ، يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ، وَلاَ يَتَّهِمُونَهُمْ فِيمَا أدَّوْا إلَيْهِمْ. ألَّلهُمَّ وَصَلِّ عَلَى التّابِعِيْنَ مِنْ يَوْمِنَا هَذا إلى يَوْم الدِّينِ، وَعَلَى أزْوَاجِهِمْ، وَعَلَى ذُرِّيَّاتِهِمْ، وَعَلَى مَنْ أَطَاعَكَ مِنْهُمْ صَلاْةً تَعْصِمُهُمْ بِهَامِنْ مَعْصِيَتِكَ، وَتَفْسَحُ لَهُمْ فِي رِيَاضِ جَنَّتِكَ، وَتَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ كَيْدِ الشَيْطَانِ»؛ امام زین العابدین، على بن الحسين (عليه‌السلام)، الصحيفة السجادية، دعای چهارم، ص42 و44.
[2]. «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَتَمَامِ عِدَّةِ الْمُرْسَلِينَ، وَعَلَى آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَأَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِينَ...»؛ شیخ عباس قمی، مفاتیح‌الجنان، ص67 و 68، مترجم: الهی قمشه‌ای، انتشارات اسوه، بی‌چا، بی‌تا.
[3]. مدخلی، ربیع بن هادی، نظرة سيد قطب إلى أصحاب رسول الله، ص2 و 3، بی جا، بی تا.
[4]. محمّد بن عبد الوهّاب نجدي، كتاب التوحيد، ص102، تحقيق: عبد العزيز بن عبد الرحمن السعيد وغيره، نشر جامعة الأمام محمد بن سعود، رياض، بى تا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.