اقطاب صوفیه و قائل شدن مقام امام برای خود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اقطاب و مشایخ صوفیه اگرچه خود را انسانهایی زاهد و ساده نشان میدهند ولی مقامی والا و بزرگ برای خود قائل هستند و همواره خود را به حضرات معصومین (علیه السلام) تشبیه میکنند و مقامی در حد مقام این اولیاء الهی برای خود قائل هستند کما اینکه همواره خود را ولی خدا معرفی میکنند. محمد اسماعیل صلاحی در سخنانی با تفسیر به رأی خود از آیه لا ینال عهدی الظالمین که منحصر در مقام عصمت و امامت هست را به قطبیت ربط داده و میگوید: «کسانی که قطبیت و ولایت بعد از یک دوره مستمر از خاندان آنها خارج شود، حاکی از این هست که اینها ظلم کردند که نتوانستند عهد الهی را عهدهدار شوند. برای اینکه خداوند به ابراهیم (علیه السلام) فرمود: «مادامیکه خاندان تو ظلم نکنند، این عهد من به آنها میرسد.» مفهوم مخالف آیه: «لَا ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ [124/ بقره] پیمان من، به ستمکاران نمیرسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقاماند)». این است که تا زمانی که دچار ظلم نشوند عهد الهی به آنها میرسد، ولی زمانی که عهد الهی به آنها نرسید، حاکی از این است که آنها ظلم کردند و اینکه قطبیت و ولایت از خاندان تابنده جدا شد، حاکی از این هست که آنها ظلم کردند و کسانی که ظالم هستند، شهادت آنها مسموع و قابل اعتنا نیست.»
اقطاب صوفیه همچنین خود را همچون اهلبیت (علیهمالسلام) لازم الاتباع و لازم الاطاعت از سوی مریدان میدانند و برای آنکه جواز شرعیِ ریاستِ خود بر مردم را ثابت کنند، با تفسیر به رأی آیه اولیالأمر را به خودشان نسبت دادند. نورعلی تابنده قطب سابق فرقه صوفیه گنابادیه در تفسیر این آیه گفته: «در آیات قرآن از اطاعت از امر رسول ذکر شده است، اطیعواالله و اطیعوا الرسول در ادامه آمده و اولوالامر منکم، به کلمه «منکم» کمتر توجه شده و مفسرین کمتر آن را دیدند یعنی اولوالامری که از خود شما باشد. به یک معنا «منکم» یعنی دست جماعت دست خداست، یعنی وقتی جماعت یک چیزی تصویب کرد آن امر خداست و جز به امر خدا سیادتی انجام نمیشود.» [1] درحالیکه انتخاب اولیالأمر و تعیین امام، فقط توسط خداوند متعال انجام میشود و مردم حق انتخاب امام را ندارند. چنانچه امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «خداوند از اولی الامر فقط ما را قصد کرده است و همه مؤمنان را تا روز قیامت به پیروی ما فرمان داده است.» [2]
همچنین محمد اسماعیل صلاحی در سخنانی بهصورت متوهمانه نورعلی تابنده را با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مقایسه کرده و خود را علی زمان معرفی کرده و وضعیت خود را با خانه نشینی حضرت علی (علیه السلام) مشابه دانسته و میگوید: «همچنین اقطاب نیز ممکن است همین این اشتباه را بکنند. همین اشتباه را حضرت مجذوب علیشاه هم کردند و تقریباً حالات ایشان و حالات پیامبر (صلی الله علیه و آله) یکی است. همانطور که پیامبر به شیخین اجازه دادند و بعد، از سر همان اجازه، باعث شد که علی (علیه السلام) خانه نشین شود، ایشان (نورعلی تابنده) هم نصبهایی داشتند که باعث شد، علی زمان خانه نشین شود. مثلاً آقای محجوبی را منصوب کردند به شیخیت و این اواخر متوجه (اشتباه) شدند و فرمان عزل را صادر کردند و آقای جذبی را منصوب کردند به شیخیت و اینها باعث شد که ابوبکر و عمر جدیدی درست شود». این موارد نشان میدهد که متصوفه چقدر خود را با اهلبیت (علیهمالسلام) مقایسه میکنند و چطور با تفسیر به رأی آیات قرآن خود را به حضرات اهلبیت (علیهمالسلام) تشبیه میکنند و خود را در شأن و مقام ایشان معرفی میکنند.
پینوشت:
[1]. سخنرانی نورعلی تابنده، 9/10/96
[2]. بحرانی، البرهان، اسماعیلیان، ص۳۸۳ و ۳۸۶
افزودن نظر جدید