غصب فضائل امیرالمؤمنین و اهدا به دیگر صحابه!
اگر در کتب روایی فریقین، نگاهی گذرا داشته باشیم، به احادیث و روایات فراوانی برخورد میکنیم که پیامبر اکرم آن را در مناسبتهای مختلف برای صحابه خود بیان کردهاند که برخی از این روایات، مدح و بعضی دیگر در مذمت آنان وارد شده است؛ اما آنچه که هر صاحب عقل سلیمی را به تعجب وادار میکند، انبوه روایاتی است که دربارهی فضائل و مناقب صحابهای مانند علی (علیهالسلام) در روایات آمده است، به طوریکه بزرگان اهل سنت آن را در کتب خود، تحت عنوان یک باب ذکر کردهاند. مخالفان تلاش کردند تا اینگونه روایات را محو و یا لااقل کمرنگ جلوه دهند و با تفسیرهای عجیب و غریب، جایگاه دیگر صحابه (ازجمله خلفا و بعضی دیگر از آنان) تثبیت شود و از قافلهی اهل بیت و امیرالمؤمنین عقب نمانند؛ لذا دست به جعل احادیث ساختگی زدند و روایات صحیح را با غیر صحیح به هم آمیخته و به مرور زمان در کتب بزرگان دین داخل کردند.
البته اینگونه عبارات جعلی، با نقد و بررسی موشکافانه از طرف محدثان این فن از اهل سنت، از درجهی اعتبار ساقط گردیدهاند؛ مثلاً یکی از اعتقادات باطلی که ابنتیمیه نقل میکند این است که علم و دانایی ابوبکر و عمر را برتر از حضرت علی (علیهالسلام) ذکر کرده، در حالیکه یک هزارم علم حضرت علی (علیهالسلام) را، بزرگان اهل سنت در کتب خود برای غیر ایشان بیان نکردهاند و اگر هم وجود داشته باشد، باید در بوته کارشناسی قرار گرفته و صحیح از غیر صحیح آن تفکیک گردد.
او در کتاب خود گفته: «عمر بن خطاب داناتر از علی (علیهالسلام) بوده است.»[1] او میگوید: «هر کس از علم و دانش، بهرهای برده باشد، میداند علومی که ابوبکر از آن بهرهمند بود، چندین برابر علم و دانش علی (علیهالسلام) بوده است.» سپس میگوید: «هر فرد احساسی، به طور قطع و یقین میداند که علومی که عمر بن خطاب از آن برخوردار بوده، چندین برابر علم علی (علیهالسلام) بوده است.» تا اینکه میگوید: «بنابراین، گفتهی این گستاخان نادان، بیهوده و باطل است و اگر در این باب کسی با ما مخالفت و دشمنی ورزد، انسانی جاهل و بیشرم و حیا تلقی شده، و دروغ و نادانیاش برملا و آشکار گشته است.»
در ردّ این فرد مدعی و دور از علم و منطق، روایات صحیح رسول خدا دربارهی علم و دانش علی (علیهالسلام) از کتب عالمان اهل سنت کافی است، تا دروغگو رسوا شود، ازجمله روایات نبوی عبارتند از: اینکه پیامبر اکرم به فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) فرمودند: «زوجتک خیر أمتی أعلمهم علماً و اوّلهم سلماً.[2] تو را به همسری بهترین فرد امت و داناترین و بردبارترین آنها درآوردم؛ او نخستین کسی است که اسلام آورده است.» و یا فرمودند: «انه الاول اصحابی اسلاماً او آقدم سلماً و اکثرهم علماً و أعظمهم حلماً.[3] او نخستین فردی است که از میان اصحاب و یارانم به اسلام گروید و یا قبل از امتم مسلمان گشت و علم و دانش او از همه اصحاب بالاتر و صبر و بردباریش از دیگران بیشتر است.» و یا فرمودند: «أعلم امتی بعدی، علی بن ابیطالب.[4] داناترین فرد امتم پس از من علی است.» و یا فرمودند: «علی وعاء علمی و وصیّی و بابی الذی اوتی منه.[5] علی جایگاه علم و دانش من و وصی من و باب متعلق به من است که همه از آن وارد میشوند.» و یا فرمودند: «علی باب علمی و مبین لامتی ما ارسلت به من بعدی.[6] علی دروازهی علم و دانش من بوده و پس از من، بیانگر احکامی است که من برای ابلاغ آن، فرستادم (یا فرستاده شدم).» و یا فرمودند: «علی عیبة علمی.[7] علی منبع و جایگاه علم و دانش من است.»
و جالبتر اینکه خود صحابه، مانند عایشه اعتراف کرده و میگوید: «علی أعلم الناس بالسنه.[8]علی آشناترین فرد به سنت است.» و یا عمر بن خطاب میگوید: «یتعوذ بالله من معضله لیس لها ابوالحسن یعنی علی بن ابیطالب.[9] پناه میبرم به خدا از هر مشکلی که علی در آن حاضر نباشد.» و یا معاویه وقتی شنید حضرت علی (علیهالسلام) به شهادت رسید، گفت: «لقد ذهب الفقه و العلم بموت ابن ابیطالب.[10] فقه و علم، با کشته شدن پسر ابوطالب رخت بربست.» و یا ابن عباس میگوید: «علمی و علم اصحاب محمد فی علم علی، الاّ کقطره فی سبعه أبحر.[11] علم و دانش من و اصحاب رسول خدا، در قبال علم و دانش علی (علیهالسلام)، مانند قطرهای در برابر هفت دریاست.»
پینوشت:
[1]. منهاج السنه، ابن تیمیه، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج7، ص526.
[2]. المتفق و المفترق، خطیب بغدادی، ج1، ص162.
جمع الجوامع، سیوطی، مکتبه الادب، قاهره، مصر، ج6 ص98.
[3]. مسند، احمد بن حنبل، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج5 ص26. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. مناقب، خوارزمی، موسسه النشر الاسلامی، بیروت، لبنان، ص49.
[5]. کفایه الطالب، گنجی شافعی، دار احیاء التراث اهل البیت، قم، ایران، ص70.
[6]. کنزالعمال، متقی هندی، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج6 ص156.
[7]. مصباح الظلام، مزالی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج2 ص56.
[8]. الاستیعاب، ابن عبد البر، دار الجیل، بیروت، لبنان، ج3 ص40.
[9]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج13 ص286. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[10]. الف باء، ابوالحجاج البلوی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج1 ص222.
[11]. ینابیع الموده، قندوزی، دار الاسوه، قم، ایران، ج3 ص207. شرح حال علی بن ابیطالب، ش 1875.

افزودن نظر جدید