داستان اصحاب الرس
خلاصه مقاله
در قرآن کریم، در دو مورد، نام قوم رس، در ردیف قوم عاد و ثمود، به عنوان اقوامی که بر اثر عذاب الهى ریشهکن و نابود شدند، سخن به میان آمده؛ در آیه ۱۲ سوره ق، از تکذیب پیامبرشان توسط این قوم، و در آیه ۳۸ فرقان، بیانگر هلاکت و عذاب شدید اصحاب رسّ، در ردیف قوم عاد و ثمود است.
آنچه از این روایات استفاده میشود و نکاتی برای عبرتگیری از سرنوشت آنان است این است که آنان قومی بودند که پیامبر خویش را تکذیب کرده، او را کشتند، خدا را نمیپرستیدند. روزهای عیدی داشتند که به کمک شیطان، گمان میکردند خداوند از آنان راضی شده، گناهانی از رذایل اخلاقی انجام میدادند، کفرشان از حد گذشت، غضب الهی شامل حالشان شد و مایه عبرت دیگران گردیدند.
متن مقاله
در قرآن کریم، داستانهای تاریخی از اقوام مختلف، جهت عبرتگرفتن و پندآموزی بیان شده است و برای تأثیر آن از حوادث واقعی، قسمتی که مفید بوده و قابلیت برای هدایت داشته، مطلبی آمده که در برخی موارد برای رسیدن به اصل مطلب باید به روایات ذیل آن در تفسیر آیات مراجعه کرد.
در قرآن کریم، در دو مورد، نام قوم رس، در ردیف قوم عاد و ثمود، به عنوان اقوامی که بر اثر عذاب الهى ریشهکن و نابود شدند، سخن به میان آمده؛ در آیه ۱۲ سوره ق، «كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ.[ق/12] پيش از آنها قوم نوح و اصحاب رَس و ثمود تكذيب كرده بودند.» از تکذیب پیامبرشان توسط این قوم، سخن گفته شده، و در آیه ۳۸ فرقان، «وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا.[فرقان/38] و قوم عاد و ثمود و اهل رسّ و اقوام بسیاری را [که] در [فاصله] میان آنها [بودند، هلاک کردیم.]» که بیانگر هلاکت و عذاب شدید اصحاب رسّ، در ردیف قوم عاد و ثمود است، و عبارت آیه صراحت بر تفاوت اصحاب رس و عاد و ثمود دارد و برخی از عبارت (قرن) در آیه، فاصله زیاد بین این اقوام را برداشت کردهاند.
شیخ صدوق داستان اصحاب رس و هلاکتشان را در «عیون اخبارالرضا»[1] و «علل الشرایع»[2]، با اسناد خود از اباصلت هروی و او از امام رضا (علیهالسلام) به نقل از امیرالمؤمنین نقل کرده است، که از طولانیترین احادیث در این زمینه است؛ همین نقل در بسیاری از کتابهای شیعه نقل شده، و در احادیث دیگری هم مختصر آن با تفاوتهایی بیان شده است. ازجمله روضه المتقین در شرح کتاب من لا یحضره الفقیه،[3] بحارالانوار،[4] و تفاسیر «البرهان فی تفسیر القرآن»،[5] «تفسیر نور الثقلین»،[6] «الصافی»،[7] «المیزان فى تفسیر القرآن»،[8] «تفسیر نمونه»[9] و ... جریان کارهای اشتباه این قوم و در نتیجه هلاکت آنها را بیان کردهاند.
از روایات متفاوتی که درباره اصحاب رس نقل شده، در مورد مکان آنها مناطق مختلفی ازجمله منطقه رود ارس، انطاکیه، حضرموت یمن و یمامه ذکر شده است؛ در مورد زمان اصحاب رس نیز، زمانهای مختلفی ازجمله روزگاری پس از نوح، یا بعد از حضرت سلیمان، و یا بین نبوت حضرت عیسی و پیامبر اسلام بیان شده است.
اما آنچه از این روایات استفاده میشود و نکاتی برای عبرتگیری از سرنوشت آنان است این است که آنان قومی بودند که پیامبر خویش را تکذیب کرده، آن پیامبر (یا آخرین پیامبر از 30 پیامبرشان) را کشتند، خدا را نمیپرستیدند (آتش، بت و یا درخت را پرستش میکردند.) روزهای عیدی داشتند که به کمک شیطان، گمان میکردند خداوند از آنان راضی شده، گناهانی از رذایل اخلاقی انجام میدادند، به باده نوشی و عیش و خوشی و اعمال حرامی چون مساحقه میپرداختند.
چون کفر ایشان از حد گذشت، و به راه صواب هدایت نشدند، پیامبرشان را کشتند، غضب الهی شامل حالشان شد و مایه عبرت دیگران گردیدند.
قرآن با ذکر این وقایع مىخواهد به انسانها در طول تاريخ هشدار دهد، هر قدر قدرت داشته باشيد و توانایى و مكنت، و هر اندازه مال و ثروت و زندگى مرفّه، آلودگى به شرك، ظلم و فساد، طومار زندگانيتان را در هم خواهد پيچيد، و همان عوامل پيروزى شما، عامل مرگتان مىشود!
پینوشت:
[1]. عیون أخبار الرضا علیهالسلام، شیخ صدوق، ج۱، ص۲۰۵. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. علل الشرائع، شیخ صدوق، ج1، ص45 - 48، «باب العله التی من أجلها سمی أصحاب الرس أصحاب الرس و العله التی من أجلها سمت العجم شهورها بآبانماه و آذرماه و غیرها إلى آخرها». جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محمدتقی مجلسی، ج۱6، ص262 – 268. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج14، ص148 - 152، باب ۱۳، «قصه أصحاب الرس و حنظله» و ج56، ص109 – 113.
[5]. البرهان فی تفسیر القرآن، سیدهاشم بحرانی، ج۴، ص ۱۳۳، ذیل آیه 38 سوره فرقان.
[6]. تفسیر نور الثقلین، عبدالعلی عروسی، ج4، ص 16 – 19.
[7]. التفسير الصافي، فيض كاشاني، ج4، ص13 - 16.
[8]. المیزان فى تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج15، ص219 – 220. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج15، ص108 – 113.
افزودن نظر جدید