آیا معصومین (علیهم‌السلام) علم به تمام زبان‌ها دارند؟

  • 1397/07/02 - 15:13
غیب به هر چیزی گفته می‌شود که از نظر شخص یا اشخاصی پنهان باشد. نه این‌که چیزی به نام «غیب» وجود دارد. لذا خیلی از مباحث یا چیزها در نظر برخی غیب و در نظر برخی دیگر مشهود است. پس منظور آن چیزی است که از نظر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در غیب است و نه آن چیزی که از نظر ما در غیب است.

طبق روایات متعدد از مصادر معتبر شیعه امام دارای علم به تمام زبان‌هاست. اما احمدالحسن (که در سال‌های اخیر خود را سید یمانی و نایب امام زمان خوانده و حتی مدعی امامت نیز شده) عاجز از این علم است. در مناظره‌ای آقای احمدی از اتباع احمد بصری در دایرکت پیام داد؛ دوست عزیز بنده در صحت روایت علم امام به تمام زبان‌ها[1] شک دارم چون با نص صریح قرآن در تضاد است: «قُل لَّآ أَمْلِكُ لِنَفْسِى نَفْعًۭا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُ ۚ وَلَوْ كُنتُ أَعْلَمُ ٱلْغَيْبَ لَٱسْتَكْثَرْتُ مِنَ ٱلْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِىَ ٱلسُّوٓءُ ۚ إِنْ أَنَا۠ إِلَّا نَذِيرٌۭ وَبَشِيرٌۭ لِّقَوْمٍۢ يُؤْمِنُونَ.[اعراف/188] بگو: «من مالک سود و زیان خویش نیستم، مگر آن‌چه را خدا بخواهد؛ و اگر از غیب باخبر بودم، سود فراوانی برای خود فراهم می‌کردم، و هیچ بدی (و زیانی) به من نمی‌رسید؛ من فقط بیم‌دهنده و بشارت‌دهنده‌ام برای گروهی که ایمان می‌آورند!» پس طبق این آیه امام (علیه‌السلام) نمی‌تواند به همه‌ی زبان‌ها آشنا باشد. شما لابد اگر حضرت حجت (علیه‌السلام) ظهور کنند برای اثبات حقانیت ایشان می‌گویید چند جمله اسپانیایی صحبت کنند؟

گفتم: اولا؛ برای شناخت حجت باید کلام و عمل مدعی را مطابق آیات و روایت اهل بیت (علیهم‌السلام) ببینیم و چون احمد الحسن مدعی یمانی می‌گوید: هرکس بگوید امام (علیه‌السلام) دارای علم به تمام زبان‌هاست خلاف واقعیت سخن گفته و ابله است.[2] این  کلام مخالف روایات متعددی است که از طرق مختلف به ما رسیده است. در نتیجه علم به تمام زبان‌ها به خودی خود اثبات حجیت را نمی‌کند بلکه تغایر و عدم تغایر دوکلام است که اثبات می‌کند. ثانیا: آیه مورد نظر و آیات مشابه دیگر حرف شما را اثبات نمی‌کند؛ چرا که غیب به هر چیزی گفته می‌شود که از نظر شخص یا اشخاصی پنهان باشد. نه این‌که چیزی به نام «غیب» وجود دارد. لذا خیلی از مباحث یا چیزها در نظر برخی غیب و در نظر برخی دیگر مشهود است. پس منظور آن چیزی است که از نظر پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در غیب است و نه آن چیزی که از نظر ما در غیب است. مثل این‌که به ایشان می‌گفتند: اگر راست می‌گویی برای ما آیه نازل کن، یا زندگی و رفاه ما را توسعه بده و یا خبر از آینده‌ی ما بده و...، ایشان هم طبق حکم خدا می‌فرمودند: من علم غیب ندارم. یعنی آن‌چه که شما می‌خواهید، منوط به اراده‌ی الهی است و من به اراده‌ی الهی اشراف علمی ندارم و نمی‌توانم از طرف خودم آیه نازل کنم، یا زندگی شما را فراخ کنم و یا از ‌آینده‌ی شما خبر دهم و... پس این علم غیب بر می‌گردد به علم و اطلاع از اراده‌ی خداوند متعال، نه آن چیزهایی که بنده و شما [ما] از آن بی‌اطلاع هستیم، اما آن‌ها با خبرند.

پی‌نوشت:

[1]. أبوبصیر گوید: به امام موسی کاظم(علیه‌السلام) گفتم: قربانت، امام به چه نشانه‌ای شناخته می‌شود؟ امام کاظم(علیه‌السلام) در پاسخ فرمود: «به چند خصلت: 1. با چیزى که از پدر درباره او [مانند نصّ بر او و سپردن علم امامت به او] اشاره دارد تا دلیل امامت باشد. 2. هر چه از او پرسند جواب گوید و اگر در برابر او خاموش نشینند او خود آغاز سخن کند. 3. می‌تواند از آینده خبر دهد. 4. با مردم جهان به هر زبانى می‌تواند سخن کند و اهل هر زبانى می‌تواند با او بدون مترجم گفتگو کند. سپس فرمود: اى ابا محمد! من پیش از این‌که تو از جاى خود برخیزى، یک نشانه‌اى به تو می‌نمایم. دیرى نگذشت که مردى از اهل خراسان وارد مجلس شد و آن خراسانى به زبان عربى با آن حضرت سخن گفت ولى امام به فارسى جوابش را داد، آن خراسانى گفت: قربانت، به خدا مانع من از این‌که به زبان فارسى با شما سخن گویم این بود که شما زبان فارسى را خوب ندانید. فرمود: سبحان اللَّه! اگر من نتوانم جواب تو را بگویم، چه فضیلتى بر تو دارم؟ سپس به من فرمود: اى ابا محمد! به راستى سخن هیچ‌کس بر امام نهان نیست و نه گفتار پرنده و جانداران و نه هیچ زنده‌اى که روح دارد، هر که این خصال را ندارد امام نیست.» بحار الانوار، علامه مجلسی، موسسه الوفاء، بیروت، 1403 (ه.ق)، ج48، ص 47.
[2]. مع العبد الصالح، ابوحسن، اصدارات انصار، ج2، ص 49.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.