بررسی پنج معنای روح‌القُدُس در بهائیت

  • 1395/12/01 - 14:50

روح‌القُدُس، واژه‌ای که بارها در منابع بهائی مطرح شده، دارای معانی مختلف و متعددی بوده که به همه‌ی این معانی نقدهایی وارد است. اما گویا بهترین معنایی که بهائیان می‌توانند برای روح‌القدس در نظر بگیرند، همان معنای است که قرن‌ها پیش، اسلام بدان اشاره کرده که در این صورت، سخن جدیدی نیست که حسینعلی بهاء، ادعای اختراع آن را دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رهبران بهائی از کلمه رُوح القُدُس در عبارت‌های خود بارها استفاده کرده‌اند که معانی متفاوتی را به خواننده اِلقا می‌کند و گاه بر ابهام مطلب می‌افزاید. نفثات روح‌القدس در لغت عرب، به معنای دمیدن روح‌القدس است. اما با وجود ابهام کلام رهبران بهائی در به کارگیری این لفظ، می‌توان گفت نفثات روح‌القدس در کلام آن‌ها به چند معناست.
معنای اول: به معنای یکی از خدایان سه‌گانه مسیحیان است (تثلیث). این معنا به شرک می‌انجامد و خود بهاء نیز آن را قبول ندارد. چرا که وی در ابتداء مسلمان بوده و سپس ادعای آوردن آیین بهائی را کرده است.
معنای دوم: به معنای دمیدن روح مقدسی است که پیامبران را در انجام دادن رسالتشان یاری می‌کرد. در این صورت، این دمیدن، طبق گقته‌ی حسینعلی نوری، همیشه باید وجود داشته باشد. اگر در زمان حیات حسینعلی نوری، بهائیان چنین ادعایی را از او پذیرفته باشند، پس بعد از مرگ وی (که دیگر پیامبری ظاهر نشده)، چنین روحی وجود ندارد و این امر به گفته‌ی او موجب مرگ حیات مادی است.[1] ممکن است که بهائیان پاسخ دهند که اکنون بیت‌العدل به جای پیامبر آن‌ها در ارتباط با روح‌القدس است. در پاسخ می‌گوییم که چگونه چنین فرضی را قبول کنیم در حالی که عصمت اعضای بیت‌العدل ثابت نیست و یقیناً با تجمع چند غیرمعصوم، احکام معصومانه از آن‌ها صادر نمی‌گردد.
معنای سوم: به معنای اِمدادهای غیبی و الهامات الهی است. در این صورت این امدادهای غیبی، مخصوص یک‌نفر نخواهد بود. چرا که در کتاب آسمانی قرآن می‌خوانیم: «لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ... وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ...[مجادله/22]؛ قومى را نيابى كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشند... و آن‌ها را با روحى از جانب خود تاييد كرده است...». در این صورت، سخن از تأییدات روح‌القدس، سخن جدیدی نیست که حسینعلی بهاء، ادعای اختراع آن را دارد.[2]
معنای چهارم: روح‌القدس به معنای دمیدن روح ایمان و دین باشد.[3] در این صورت، این هم سخن جدیدی نیست؛ چرا که در قرآن کریم می‌خوانیم: «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلاّ تَخافُوا وَ لاتَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ [فصّلت/30]؛ به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است». در برخی روایات نیز، عبارت «أیدهم بروحٍ مِنه»، به روح ایمان تعبیر شده است.[4]
معنای پنجم: مقصود از روح‌القدس، نیرویی است که وسیله‌ی سنجش معرفت درست از نادرست است. در این فرض، با توجه به قول عبدالبهاء که ملاک عقل و حس و نقل، همه ناقص باشند [5]، روح‌القدس چند معنا دارد:
الف: یا همان الهامات کشفی است که برای برخی عُرفا رُخ می‌دهد و به تصریح خود آن‌ها گاه رحمانی و گاه شیطانی است. بر این اساس، این سؤال مطرح می‌شود که ملاک تشخیص رحمانی یا شیطانی بودن این الهامات چیست؟!
ب: یا مقصود چیز دیگریست که در وجود همه‌ی انسان‌ها نهُفته و مردم از آن بی‌خبرند! و در این فرض وجود یا عدم آن چه تفاوتی دارد!
ج: یا مقصود الهامی است که فقط مخصوص حسینعلی بهاء است. که در این صورت، مردم از کجا باید بدانند که معرفت‌شان صحیح است یا خیر؟ و از چه راهی به معرفتی که حسینعلی بهاء بدان دست یافته برسند؟! آیا از راه عقل یا حس یا نقل؟ این‌ها که همگی از نظر بهائیان ناقصند.[6] در این صورت، معرفت فقط مخصوص به خود حسینعلی بهاء می‌شود و به حال دیگران سودی ندارد.[7]
در نتیجه، بهترین معنایی که بهائیان می‌توانند برای روح‌القدس در نظر بگیرند، استمرار فیض الهی است. اما این سخن، چندین قرن پیش از ادعای پیامبرخوانده‌ی بهائیان مطرح شده است. به عقیده‌ی ما شیعیان، واسطه‌ی فیض الهی، همواره در عالم وجود دارد و فیض خداوند از راه‌های مختلفی، گاه با فرستادن پیامبران الهی و گاه از طریق نصب ائمه (علیهم السلام) صورت می‌گیرد. در عصر کنونی نیز تنها واسطه‌ی این فیض، حضرت مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.

پی‌نوشت:

[1]. ر.ک: عباس افندی، خطابات مبارکه، مصر: به همّت فرج‌الله زکی الکردی، چ 1، 1921 م، ج 2، ص 151-150.
[2]. ر.ک: عبدالعلی عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان، چ 4، 1415 ق، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلّاتی، ج 5، ص 269.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، 1985 م، ص 10.
[4]. ر.ک: عبدالعلی عروسی حویزی، تفسیر نورالثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان، چ 4، 1415 ق، تحقیق: سیدهاشم رسولی محلّاتی، ج 5، ص 269.
[5]. عباس افندی، مفاوضات، کلیفورد بارنی، مصر: به اهتمام فرج‌الله زکی الکردی، چ 2، 1920 م، ص 219.
[6]. همان، ص 208-207.
[7]. عبدالحسین آیتی، کشف‌الحیل، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ج 3، ص 102.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.