آيا تثليث از نظر عقل مورد پذیرش است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ يكی از آموزههایی كه همواره از سوی كليسا برای جوامع مسيحی القاء میشود مسئله اعتقاد به تثليث است. همانگونه كه میدانید مطابق تلقی مسيحيت تثليث عبارت از «پدر»، «پسر» و «روحالقدس» است. بايد گفت كه اين گزاره، با هيچ توجيهی ازنظر عقل پذيرفتنی نيست. زيرا در ستيز با حكم عقل میباشد.
ممكن است گزارههای دينی موافق عقل باشد و ممكن است موافق عقل نباشد اما عقل گريز باشد مانند تعداد ركعات نماز و ... اما هيچ گزاره دينی نبايد در تضاد كامل و صريح باعقل باشد والّا از حقانيت برخوردار نيست. تثليث گزاره عقل ستيز است. به این دلیل که اولاً: تثليث با توحيد حقيقی متباين است بهگونهای كه با فطرت و بديهيات اوليه عقلی در تضاد میباشد. مثلاینکه بگوییم عدد يك همان عدد سه است؛ و برعكس؛ و ثانیاً: اگر هر يك از اقانيم سهگانه خداوند كامل و تمامعیار باشد، مستلزم تعدد خداوند است؛ و شرك صريح و بینقاب میباشد. عقل هرگونه مانند و بديل و شريك را از خداوند كامل غنی بالذّات و واجبالوجود نفی میکند. زيرا موجودی كه صرافت در وجود و تمحض تام در كمال و وجود دارد، هرگز تعدد پذير نيست. والا مستلزم محدوديت و تركيب و احتياج است؛ و با غنای ذاتی و اطلاق آن ناسازگار است.
اگر از تعدد خداوند صرفنظر كنيم و بگوييم سهگانه بودن خداوند ولو با بساطت و وحدت خداوند متعارض است، اما امكان اينكه خدائی در يك تركيب طبيعی، اتحاد پيدا كند، وجود دارد؛ اما واقع غير اين است زيرا مراد از تركيب در اينجا تركيب خارجی كه عبارت از ماده و صورت است، میباشد چنين تركيبی وقتی ممكن است محقق شود كه سه چيز، يكسان و برابر مطرح نباشد بلكه يكی استعداد و قوه محض است و ديگری فعليت محض درحالیکه در تثليث پدر و پسر و روحالقدس چيزی بهعنوان قوه و فعل مطرح نيستند. بنابراين تركيب پدر و پسر و روحالقدس، ناممكن است؛ و غيرقابل تحقق است.
اگر مراد از تركيب تثليث، تركيب ذهنی يعنی امكان وجود باشد نيز سخن مردود است زيرا هیچیکی از اقانيم ثلاثه بهصورت متفاوت ممكن و وجود مطرح نشده است بهرغم اينكه اگر چنين چيزي را با تسامح بپذيريم بايد قبول كنيم كه تمام ممكنات شايستگی الوهيت را دارا است. اگر تثليث را يك راز ايمانی و تعبدی تلقی كنيم در اين صورت چرا تربيع و تخميس و ... را بهعنوان يك راز ايمانی قبول نمیکنیم برای اينكه تثليث نسبت به تربيع و... هيچ رجحانی ندارد. همگی به يك اندازه عقل ستيز میباشد. تثليث بدان علّت به نام راز ايمانی مطرحشده است كه باعقل و خداوند در ستيز است. پس هر چيزی كه ضد عقل باشد میتواند يك راز ايمانی بهحساب آيد! مزيد بر اينكه مستلزم تعارض عقل با دين میگردد درحالیکه نبايد دين با عقل در تعارض باشد.
قرآن كريم نسبت فرزند داشتن به خداوند،[1] و نيز غلو درباره بندگان خداوند را [2] (كه الوهيت مسيح و تثليث از مصاديق بارز غلو میباشد) پيروی از توهمات و تمايلات اقوام مشرك پيشين میشمارد. بنابراين ريشه تثليث در عقايد مشركان و بتپرستان نهفته است كه در مرور زمان وارد انديشه مسيحيت گرديده است. بهخصوص ثالوث هندی كه مركب از «كريشنا»، «برهما» و «سيفا» میباشد كه قدیمیترین تثليث در انديشه مشركان است.[3] مزيد بر اینکه در عهد جديد درباره تثليث سخن گفته نشده است و تا سال 180 ميلادی از تثليث خبری نبود بعد از آن تاريخ است كه مسيحيت با تثليث مواجه میشود.[4]
نتيجه اینکه تثليث علاوه بر اينكه ضد عقل و انديشه سالم است. ريشه در اناجيل موجود هم ندارد. بلكه تاريخ ورود آن در مسيحيت قريب دو قرن بعد از ظهور مسيحيت بوده است؛ و مشابهت سابقه آن در عقايد مشركان اثبات میکند كه چنين گزارهای غير الهی و دينی است؛ و هرگز از حقيقت برخوردار نيست باطل محض و امر كاملاً موهوم و خرد آزار است.
پینوشت:
[1]. توبه: 30.
[2]. مائده: 77.
[3]. مكارم شيرازی، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية، بیتا، ج 5، ص 49.
[4]. توفيقی، حسين، آشنايی با اديان بزرگ، سمت، چاپ دوم، 1381، ص 148.
برگرفته از: نرم افزار پاسخ 2 مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات.
افزودن نظر جدید