بررسی عصمت عبدالبهاء بر اساس تعالیم بهائی

  • 1395/08/07 - 23:00
عبدالبهاء که به عنوان جانشین پیامبرخودخوانده‌ی فرقه‌ی بهائی مطرح است، برای معصوم جلوه دادن خود، یکی از اقسام عصمت را عصمت موهبتی، که مختص جانشینان پیامبران است، معرفی می‌کند. این در حالی است که او با عمل نکردن به احکام فرقه‌ی بهائی و مسلمان جلوه دادن خود، حتی بر اساس تعالیم فرقه‌ی بهائی نیز، معصوم به حساب نمی‌آید.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اسلام حقیقی و فرقه‌ی ضاله‌ی بهائیت، در اثبات مقام عصمت و پاکی از گناه و اشتباه برای انبیای الهی با یکدیگر هم عقیده‌اند؛ یعنی بهائیان هم معتقدند که هر فردی که قرار است در رأس هدایت و رهبری یک جامعه‌ی دینی قرار گیرد، لزوماً باید از هرگونه خطا و اشتباه به دور باشد.
از این‌رو عباس افندی، دومین رهبر فرقه‌ی بهائی، عصمت را یکی از صفات ذاتی مظاهر ظهور دانسته و آن را به دو نوع «عصمت ذاتی» که مخصوص پیامبران و «عصمت موهبتی» که مختص جانشینان ایشان است، تقسیم می‌کند. افندی در کتاب مفاوضات، در خصوص عصمت خود و یا به تعبیری جانشینان پیامبران می‌گوید: «اما عصمت صفاتی، لزوم ذات شیء نه (نیست)، بلکه پرتو موهبت عصمت است که از شمس حقیقت بر قلوب بتابد و آن نفوس را نصیب و بهره بخشد. این نفوس هر چند عصمت ذاتی ندارند، ولی در تحت حفظ و حمایت حقّ‌اند؛ یعنی حق آنان را حفظ از خطا فرماید».[1]
عباس افندی چنان‌که گذشت، مدعی مقام عصمت موهبتی، برای خود شده و باید دانست که لازمه‌ی چنین ادعایی، عمل به تعالیمی است که خود، مردم را بدان دعوت می‌کرده است؛ چرا که عالم بی‌عمل نه تنها بی‌فایده است، بلکه به هیچ‌وجه شایسته‌ی پیروی نیست. با این حال، با مروری کوتاه بر زندگی وی، مواردی یافت می‌شود که حاکی از نقض این ادعا، توسط اوست.
اول: عباس افندی در دوران حیات پدرش در فلسطین (که مدعی نسخ دین اسلام و احکام آن بودند) نه تنها به شکل مسلمانان نماز می‌گذارد، بلکه حتی در جایگاه پیش‌نماز مسلمین حاضر می‌گشت و سایر بهائیان به او اقتدا می‌کردند.[2] این در حالی است که در آئین فرقه‌ی بهائی، نه تنها نماز جماعت حرام اعلام شده بود [3]، بلکه اساساً، شکل نماز از قبیل قبله و سایر شرایط آن، تغییر یافته بود. جالب‌تر آن‌که این عمل وی، مورد اعتراض پدر (حسینعلی بهاء) واقع نمی‌گشت!
این رفتار عباس افندی، حتی پس از مرگ پدر نیز ادامه داشت؛ چنان‌که گفته شده او نیز همانند پدر، در مسجد جامع مسلمانان حاضر و حتی گاهی پیش‌نماز هم بوده و تا آخر عمر خود، بدان پایبند بوده است: «و در آخرین جمعه‌ی توقف مبارکش در جهان ناسوت، با وجود خستگی و ضعف فراوان، جهت ادای صلوة ظهر در جامع مدینه (مسجد جامع شهر)، حضور به هم رسانید».[4]
دوم: در آئین فرقه‌ی بهائی، بوسیدن دست دیگران حرام و ممنوع اعلام شده است.[5] حسینعلی بهاء در کتاب اقدس بر این موضوع تأکید کرده [6] و مبلّغان بهائی نیز مرتباً بر آن پافشاری می‌کنند. با این حال، عباس افندی که خود را منادی فرقه‌ی بهائی و معصوم می‌نامد، مخالف این تعلیم عمل کرده و در مسافرت‌های خود اجازه می‌داد تا دیگران دست او را ببوسند.[7]
مشاهده نمودیم که عبدالبهاء را حتی بر طبق تعالیم باطل فرقه‌ی بهائی هم نمی‌توان معصوم پنداشت؛ چراکه او برای تعالیمی که خود را مبشر آن می‌دانست، ارزشی قائل نبود.پپ

پی‌نوشت:

[1]. عباس افندی، مفاوضات، ص 130-129.
[2]. عبدالحمید اشراق خاوری، رحیق مختوم (قاموس مبارک لوح قرن)، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 131 بدیع، ج 2، ص 171.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس، بی‌جا: بی‌تا، (180 صفحه‌ای با ملحقات)، ص 12.
[4]. شوقی افندی، قرن بدیع، انتاریو کانادا: مؤسسه معارف بهائی بلسان فارسی، چاپ دوم با تجدید نظر، 1992 م، ص 635.
[5]. اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، بی‌جا: بی‌تا، 128 بدیع، ص 309.
[6]. حسینعلی نوری، اقدس، حیفا، فلسطین اشغالی: مرکز جهانی بهائی، 1995 م، ص 29.
[7]. جهت مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: عبدالبهاء، تافته‌ی جدابافته

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.