احتجاجات امیرالمومنین علی (ع) در اجتماع مهاجرین و انصار

  • 1395/02/01 - 11:47
جماعتی از انصار و مهاجر بالغ بر 200 نفر دور هم نشسته بودند که سخن به فضایل قریش رسید، هر کس یکی از فضایل قریش را بر می‌شمرد. انصار نیز شروع به بیان فضایل خود کردند. مردم از علی (ع) خواستند که سکوتش را بشکند و او نیز سخن بگوید. حضرت در این هنگام همه مناقب و فضایلی را که پیامبر (ص) در حق او بیان فرموده بود، بیان کرد.

وارد مسجد النبی شدم[1] جماعتی از انصار و مهاجر بالغ بر 200 نفر دور هم نشسته بودند، از قریش، علی بن ابی‌طالب، سعد بن ابی‌وقاص، عبدالرحمن بن عوف، زبیر، طلحه، عمار، مقداد، ابوذر، امام حسن و امام حسین و ... و از انصار ابیّ بن کعب، زید بن ثابت، ابوایوب انصاری، محمد بن مسلمه، جابر بن عبدالله و ... در میانشان بودند. در رابطه با علم و فقه سخن می‌گفتند، سخن به فضایل قریش رسید، هر کس یکی از فضایل قریش را بر می‌شمرد، یکی می‌گفت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «امامان از قریش هستند»؛ «قریش امامان عرب هستند»؛ «هر قریشی قوّت دو مرد از دیگران را دارد»؛ «خداوند مبغوض دارد هر کس قریش را مبغوض بدارد» و...
انصار نیز برای این‌که از غافله عقب نمانند، شروع به یادآوری فضائلی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حق ایشان بیان فرموده بود، کردند. یک می‌گفت پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «انصار عیال من و صاحب سرّ من هستند.»، دیگری می‌گفت: رسول خدا فرمود: «هر کس انصار را دوست بدارد، خدا او را دوست دارد و هر کس آنان را مبغوض دارد، خدا او را مبغوض داشته و اگر مردم به راه‌های مختلفی بروند، من راه انصار را می‌پیمایم.»

امام علی (علیه السلام) ساکت بود و هیچ سخنی نمی‌گفت. مردم رو به علی (علیه السلام) کرده و گفتند: یا علی؛ چرا شما سخن نمی‌گویید؟
حضرت سکوت را شکست و فرمود: شما ای گروه قریش و انصار، هر کدام فضیلتی را برشمردید و به حق هم گفتید، ولی به من بگویید که خداوند این فضایل را به‌خاطر چه کسی به شما عنایت کرد؟ آیا به‌خاطر خودتان و قبائلتان، یا به‌خاطر کس دیگری؟
همه بالاتفاق گفتند، خداوند همه این فضایل را به‌خاطر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و به‌برکت او، به ما عطا کرد. حضرت فرمود: راست گفتید. خداوند به‌خاطر پیامبر (صلی الله علیه و آله) این فضایل را به شما عطا کرد.
حضرت وقتی این پاسخ را دریافت کرد، برای این‌که ثابت کند که او از همه به پیامبر سزاوارتر است و در حقیقت خداوند همه این نعمت‌ها را به‌خاطر پیامبر و اهل بیت به مردم عطا کرده است، شروع به اقرار گرفتن از انصار و مهاجر کرد. لذا حضرت در ادامه چنین فرمودند:
علی (علیه السلام): آیا اقرار می‌کنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من و برادرم علی بن ابی‌طالب از یک طینت هستیم»؟
انصار و مهاجر: بله این مطلب را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده‌ایم.
علی (علیه السلام): آیا اقرار می‌کنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من و اهل بیتم نوری بودیم که چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم، در محضر خداوند مشغول عبادت بودیم و خداوند آدم و دیگر پیامبران را از نور ما آفرید».؟
انصار و مهاجرین: آری؛ این را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده‌ایم.
علی (علیه السلام): آیا به یاد دارید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) از میان اصحاب، فقط من را برادر خود قرار داد و فرمود: «تو برادر من،  و من برادر تو در دنیا و آخرت هستم»؟[2]
انصار و مهاجرین: آری به خدا قسم این را نیز از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده‌ایم.
علی (علیه السلام): آیا به‌خاطر دارید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) همه درهایی که به مسجد باز می‌شد را مسدود کرد، به جز در خانه‌ی من، و وقتی برخی از این کار ناراحت شدند، فرمود: «این دستوری از ناحیه خداوند است»؟[3]
انصار و مهاجر: آری؛ به‌خدا قسم به یاد داریم.
علی (علیه السلام): شما را به‌خدا قسم، آیا به یاد دارید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر، ولایت مرا اعلام کرد و فرمود: «هر کس من صاحب اختیار او هستم، این علی صاحب اختیار اوست. پروردگارا هر کس او را دوست می‌دارد، دوست بدار و هرکس او را دشمن می‌دارد دشمن بدار»؟[4]
انصار و مهاجرین: آری؛ به‌خدا قسم به یاد داریم.
علی (علیه السلام): شما را به خدا قسم آیا به یاد دارید که پیامبر در جنگ تبوک فرمود: «تو نسبت به من هم‌چون هارون نسبت به موسی هستی، و تو صاحب اختیار هر مؤمنی بعد از من هستی»؟[5]
انصار و مهاجرین: آری؛ به‌خدا قسم به یاد داریم.
علی (علیه السلام) : آیا می‌پذیرید، وقتی پیامبر، اهل نجران را برای مباهله دعوت کرد، کسی جز من و همسرم و دو پسرم را به همراه خود نیاورد؟[6]
انصار و مهاجرین: آری؛ به خدا قسم به یاد داریم.
علی (علیه السلام): آیا قبول دارید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در فتح خیبر، پرچم را به‌دست من سپرد و فرمود: «فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش را دوست می‌دارد و خدا و رسولش نیز او را دوست می‌دارند، ترسو و فرار کننده نیست و خدا خیبر را به دست او فتح می‌کند»؟[7]
انصار و مهاجرین: آری؛ به‌خدا قسم به یاد داریم.
علی (علیه السلام): آیا اقرار می‌کنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فردی را برای اعلام سوره برائت فرستاد، سپس او را برگردانید و من را به جای او فرستاد و فرمود: این به‌خاطر وحی الهی است، زیرا خداوند فرمود: «از جانب تو کسی حق رساندن پیام را ندارد، مگر کسی‌که از خودت باشد»؟[8]
انصار و مهاجرین: آری؛ به خدا قسم به یاد داریم.
علی (علیه السلام): شما را به خدا قسم؛ آیا قبول دارید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) همیشه من را برای کارهای مشکلی که برایش به‌وجود می‌آمد بر می‌گزید و هیچ گاه مرا با اسم صدا نمی‌زد، بلکه می‌فرمود: «ای بردارم» یا «برادرم را نزد من بیاورید»؟
انصار و مهاجرین: آری؛ به خدا قسم به یاد داریم. پیامبر (صلی الله علیه و آله) همیشه شما را با لقب «برادر» صدا می‌زد.
علی (علیه السلام): آیا می‌پذیرید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) من را بر جعفر و حمزه برتری داد و به فاطمه (علیها السلام) فرمود: «تو را به ازدواج کسی در آوردم که بهترین اهل بیتم و بهترین امتم و مقدم‌ترین آن‌ها در اسلام و بالاترین آن‌ها در حلم و بیشترین آنان در علم است»؟
انصار و مهاجرین: آری؛ به خدا قسم چنین است که فرمودی.
علی (علیه السلام): آیا اقرار می‌کنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در آخرین خطبه‌ای که برای شما ایراد کرد، فرمود: «ای مردم؛ من در میان شما دو چیز باقی گذاردم، اگر به آن دو تمسک جویید، هرگز گمراه نخواهید شد. کتاب خدا و اهل بیتم»؟[9]
انصار و مهاجرین: آری؛ به خدا قسم همه آن‌چه که گفتی دقیقاً شنیدیم و حاضر بودیم و به یاد داریم.
علی (علیه السلام): آیا به یاد دارید که وقتی آیه تطهیر نازل شد، پیامبر (صلی الله علیه و آله) مرا و فاطمه و دو پسرم حسن و حسین (صلوات الله علیهم اجمعین) را جمع کرد و رو اندازی بر روی ما انداخت و فرمود: «إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا.[احزاب/33] خدا مى‏‌خواهد هرگونه پليدى را از شما اهل بيت برطرف نمايد، و شما را چنان‌كه شايسته است، پاك و پاكيزه گرداند.»[10]
انصار و مهاجرین: بله این را شنیده‌ایم. یا علی! هر آن‌چه گفتی به خدا قسم از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده یا دیده‌ایم و همه حقیقت است.

حضرت همه فضایلی که در رابطه با خودش و اهل بیتش، در قرآن و لسان پیامبر (صلی الله علیه و آله) ذکر شده بود، بیان فرمود و چیزی را فروگذار نکرد؛ سپس آخرین جمله را  این‌گونه خطاب به انصار و مهاجر فرمود: «شما را به خدا قسم، آیا اقرار می کنید که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هر کس گمان کند مرا دوست دارد و بغض علی را داشته باشد دروغ‌گو است و مرا دوست ندارد» و هنگامی‌که این سخن را می‌گفت، دست بر سر من گذاشت و فرمود: «او از من است و من از اویم، هر کس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته است، و هر کس مرا دوست بدارد، خدا را دوست دارد و هر کس بغض علی را دارد، مرا مبغوض داشته است و هر کس مرا مبغوض بدارد، خدا را مبغوض داشته است».[11]
انصار و مهاجرین: بله؛ این سخن را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیده‌ایم.
این‌ها گوشه‌ای از احتجاجات امیرالمومنین علی (علیه السلام) بر حقانیت مذهب اهل بیت است که در منابع روایی شیعه و سنی نقل شده است. به امید آن روز که جهان اسلام با پیروی از اسلام ناب محمدی، سردمدار، نشر معارف در نظام هستی باشد.

پی‌نوشت:

[1]. این داستان در کتاب سلیم بن قیس نقل شده است. او می گوید در دوران خلافت عثمان وارد مسجد النبی شدم و ...؛ هلالی، سلیم بن قیس (م76)، ترجمه انصاری شیرازی، نشرالهادی، قم، ص284-300
[2]. بخاری و مسلم این حدیث را نقل کرده‌اند: «قال النبی: لعلیّ: أنت منّی و أنا منک؛ رسول خدا به علی فرمود: تو از منی و من از تو.»
بخاری، صحیح بخاری، کتاب فضائل أصحاب النبی، باب مناقب علی بن ابی طالب
مسلم،صحیح مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب فضائل علی، ح6220
[3]. ر.ک: احمد بن حنبل، فضائل الصحابة، ج ۲، ص ۵۸۱، ح ۹۸۵، تحقیق، وصی الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة، بیروت، الطبعة: الأولی، ۱۴۰۳ هـ، ۱۹۸۳ م.
النسائی، خصائص امیرمؤمنان علی بن أبی طالب، ج ۱، ص ۵۹، تحقیق: أحمد می‌رین البلوشی، ناشر: مکتبة المعلا، الکویت الطبعة: الأولی، ۱۴۰۶ هـ
[4]. حدیث غدیر از احادیث متواتر بین شیعه و سنی است. برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به مقاله «ارتباط حدیث غدیر با آیه اکمال»
[5]. این حدیث از احادیث متواتر بین شیعه و سنی می باشد که از پیامبر اسلام نقل شده است. «أما ترضی أن تکون منی بمنزلة هارون من موسی
[6]. خداوند این ماجرا را در آیه 61 سوره عمران نقل می‌کند و مفسرین و محدثین شیعه و سنی مصادیق این آیه را پنج تن آل عبا می‌دانند.
برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به مقاله «نفس پیامبر کیست»
[7]. «لأُعْطِيَنَّ هَذِهِ الرَّايَةَ رَجُلاً يَفْتَحُ اللَّهُ عَلَى يَدَيْهِ يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُه».
مسلم، صحیح مسلم، دارالجیل، بیروت، بی تا ،ج7، ص121.
بخاری، صحیح بخاری، دارطوق النجاه،1422ق، ج5، ص18
[8]. برای اطلاع بیشتر مراجعه شود به کتاب « تاریخ ادیان و مذاهب جهان ج3»
[9]. الحاكم النيسابوري، المستدرك على الصحيحين، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، بيروت: دار الكتب العلمية، الطبعة الأولى، 1411 ق، ج3، ص 118. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[10]. ر.ک: ملسم بن حجاج، صحیح مسلم، دارالمعرفه،بیروت، 1423ق، ج15، ص190
ترمذی، سنن الترمذی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج۴، ص۲۰۴، باب۸۲، ح۲۹۶۶
[11]. در منابع روایی اهل سنت چنین آمده است: «من أحب علياً فقد أحبني، ومن أبغض علياً فقد أبغضني، ومن آذى علياً فقد آذاني، ومن آذاني فقد آذى الله.[1] هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست دارد و هر کس علی را دشمن دارد، مرا دشمن داشته است و هر کس علی را اذیت کند، پس مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است» شمس الدین محمد بن عمر شافعی(م956)، المجالس الوعظیه فی شرح احادیث خیر البریه من صحیح الامام  البخاری، تحقیق احمد فتحی، دارالکتب العلمیه، بیروت:1425ق، ج2، ص168

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.