پرداخت مالیات، راه‌کاری برای تعدیل معیشت در بهائیت

  • 1394/12/20 - 22:48
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راه‌کارهایی را ارائه نمودند که یکی از آن‌ها، بحث پرداخت مالیات است. با وجود دو نمونه مالیات، از طرفی محل مصرف مالیات حکومتی، بسته به شرایط و سیاست هر کشور، می‌تواند متفاوت و متعدد باشد و در مالیات دینی تنها کسی که این وسط، اندکی نفع می‌برد، چند نفر قلیل «عاجزان» ده هستند. پس این، راه‌کار مناسبی نیست.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان به منظور جلوگیری از تراکم سرمایه، نزد چند سرمایه‌دار معدود و همچنین برای ایجاد تعدیل معیشت، راه‌کارهایی را پیشنهاد کرده‌اند و مدعی هستند با اجرای این راه‌کارها به مرور زمان،[1] ثروت به صورت عادلانه توزیع می‌گردد. یکی از این راه‌کارها، که مبحث تقسیم ارث است، قبلاً به آن پرداخته شد.[2] در این مقاله به یکی دیگر از این راه‌کارها، که مبحث مالیات است، می‌پردازیم.
در بهائیت، مالیات به دو گونه است: مالیات حکومتی و مالیات دینی.
«مالیات حکومتی» مبلغی است که حکومت‌ها، طبق قوانین اقتصادی خویش معین می‌کنند و مردم به واسطه‌ی قانون و مقررات کشور تابعه، مجبور به پرداخت آن هستند. بسیار پیشتر از اینکه بهائیت تأسیس گردد، حکومت‌ها این مالیات را وضع نموده بودند. بنابراین مبدع این بخش از تعدیل معیشت، قطعاً بهائیان نیستند.
از این گذشته، محل مصرف مالیات حکومتی، بسته به شرایط و سیاست هر کشور، می‌تواند متفاوت و متعدد باشد. مثلاً می‌تواند صرف خرید اسلحه و تدارک جنگ شود یا می‌تواند برای مرفّهین، رفاه بیشتری تولید کند و یا می‌تواند برای فقرا هزینه گردد. لذا این نوع مالیات، نه ربطی به ابتکار بهائیان و تعلیم تعدیل معیشت‌شان دارد و نه لزوماً به تعدیل معیشت می‌انجامد.
«مالیات دینی» مبلغی است که به واسطه‌ی احکام دینی، افراد ملزم به پرداخت آن هستند. مثلاً در بهائیت، مبحثی به نام عشریه وجود دارد که در واقع مالیات تصاعدی محسوب می‌گردد. عبدالبهاء می‌گوید: «انصاف نیست که از هر دو (فقیر و غنی) یک مالیات بگیرند، بل شخص فقیر در این موقع باید از مالیات معاف باشد، اگر آن شخص فقیر، عشر مالیات بدهد و شخص غنی هم «عشر» مالیات بدهد این انصاف نیست... لهذا قوانینی بر این منوال لازم است... حالا شریعت الله را به شما بگوئیم... زرّاع در دهی زراعت می‌کنند، از زراعت حاصلات می‌گیرند و از اغنیا و فقرا بر حسب حاصلات‌شان «عشر» گرفته می‌شود و در آن ده، انبار عمومی ساخته می‌شود که جمیع مالیات و حاصلات در آنجا جمع گردد. آن وقت ملاحظه می‌شود کی فقیر است، کی غنی و زرّاعی که فقط به قدر خوراک و مخارج خود، حاصل به دست آورده‌اند، از آن‌ها چیزی گرفته نمی‌شود. باری جمیع حاصلات و مالیات که جمع شده، در انبار عمومی جمع می‌شود و اگر عاجزی در ده موجود، به قدر قوّت ضروری به او داده می‌شود و از طرف دیگر، شخص غنی که فقط پنجاه هزار کیلو لازم دارد، ولی پانصد هزار کیلو حاصلات بعد از مصارفات دارد، لهذا دو برابر «عشر» از او گرفته می‌شود و در آخر سال هر قدر در انبار زیادی مانده، خرج مصارف عمومی می‌شود.»[3]
این راه‌کار هم تعدیل معیشت عمومی را پیاده نمی‌کند؛ زیرا غنی، ثروتمند باقی می‌ماند و فقیر هم چیزی به اموالش اضافه نمی‌شود. تنها کسی که این وسط نفع می‌برد، چند نفر قلیل «عاجزان» ده هستند که آنها هم به اندازه‌ی بخور و نمیر، از این اموال بهره می‌برند. بقیه‌ی اموال صرف کارهای عام المنفعه می‌شوند که مستقیماً اثری در تعدیل معیشت مردم و خرج زندگی آنان ندارند. این راه‌کار ممکن است در تئوری جالب باشد، اما در عمل فقط درد چند نفر عاجز را دوا می‌کند و شبیه سیستم‌های مالیاتی است که از دیرباز در سراسر جهان وجود داشته‌اند.
در حال حاضر این مالیات «عشر» جزو واردات بیت‌العدل محسوب می‌گردد [4] و طبق صلاحدید بیت‌العدل به مصرف می‌رسد. همانطور که در مبحث ارث نیز گفته شد، آن‌ها می‌توانند این پول را صرف امور متعدد دیگر، مانند تبلیغ آئین‌شان، کنند. همچنان که هرجا که نشانی از رسیدگی بهائیان به محرومان و دستگیری از اقشار آسیب‌پذیر دیده می‌شود، تبلیغ آئین‌شان نیز به وضوح دیده می‌شود. در واقع بهائیان به نیت تبلیغ بهائیت و تأثیرگذاری بر اذهان مردم، برای بی‌بضاعتان هزینه می‌کنند و گرنه چه اصراری به افشای هویت خویش و آموختن تعالیم خود به آنها دارند؟
لذا با پی‌بردن به مطالب بالا مشخص می‌شود که این راه‌کار، راه‌کار مناسبی برای تعدیل معیشت و رفع مشکلات اقتصادی نخواهد بود.

پی‌نوشت:
[1]. عبدالبهاء: «(حل مسائل اقتصادی) چون به مقتضای زمان است، لابدّ جاری می‌شود»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، ص139.
[2]. برای مطالعه‌ی بیشتر بنگرید به مقاله‌ی: تقسیم ارث، راه‌کاری برای تعدیل معیشت در بهائیت
[3]. اشراق خاوری، پیام ملکوت، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، صص148، 149-150.
[4]. «این مخزن، هفت واردات دارد، واردات عشریه، رسوم حیوانات، مال بی‌وارث، لُقَطَه یعنی چیزی‌که یافته شود و صاحب نداشته باشد، دفینه اگر پیدا شود ثلثش راجع به این مخزن است، معادن ثلثش راجع به این مخزن است و تبرّعات»: اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، باب 27، فصل واردات بیت‌العدل، ص 224.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.