تقسیم ارث، راهکاری برای تعدیل معیشت در بهائیت

  • 1394/12/18 - 00:05
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نموده‌اند که یکی از آن‌ها تقسیم ارث است. در حالی که با بررسی بحث ارث در بهائیت می‌بینیم که اگر شخصی وصیت‌نامه نداشته باشد و یکی از هفت طبقه‌ی وارث نیز وجود نداشته باشد و با این حال سهمی به بیت العدل برسد، باز ممکن است بیت العدل آن را در جای دیگری به مصرف برساند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بهائیان به منظور جلوگیری از تراکم سرمایه نزد چند سرمایه‌دار معدود و همچنین برای ایجاد تعدیل معیشت، راه‌هایی پیشنهاد کرده‌اند و مدعی هستند با اجرای این راه‌کارها به مرور زمان، [1] ثروت به صورت عادلانه توزیع می‌گردد.
یکی از این راه‌کارها، مبحث تقسیم ارث است. آن‌ها پیشنهاد می‌کنند برای جلوگیری از انباشت ثروت، ماترکِ متوفی بین هفت طبقه تقسیم شود. «طبقاتی که ارث می‌برند: اولاد ١٠٨٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم، زوج يا زوجه ٣٩٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم، پدر ٣٣٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم، مادر ٢٧٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم، برادر ٢١٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم، خواهر ١٥٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم، معلّم ٩٠ سهم از ٢٥٢٠ سهم.»[2]
از طرفی نیز اگر یکی از این طبقات وجود نداشت، سهم آن به بیت العدل ارجاع داده می‌شود [3] و همچنین یکی از موارد مصرف عایدات بیت‌العدل، با صلاحدید اعضای آن، می‌تواند در راستای تعدیل معیشت باشد.
جدای از اینکه آیا بیت‌العدل، این درآمد را در راه تعدیل معیشت خرج می‌کند یا صلاح بداند در مسیر تبلیغ بهائیت و... هزینه کند، شرط اجرای این حکم، عدم وجود وصیت‌نامه‌ی متوفی در زمان حیاتش است.[4] یعنی اگر فردی در زمان حیات خود وصیت نماید که دارایی‌اش چگونه تقسیم گردد، هیچ تضمینی برای تقسیم ارث بین هفت طبقه یا پرداخت به بیت‌العدل وجود نخواهد داشت.
پس چنین راه‌کاری به تعدیل معیشت نمی‌انجامد، خصوصاً اینکه در این آئین، به بهائیان اکیداً توصیه شده، وصیت‌نامه داشته باشند. عبدالبهاء در این باره می‌گوید: «هر نفسی مکلّف بر وصیت است، بلکه فرض و واجب است و صریح نصوص الهیه است که در حالت صحّت خویش، باید حتماً وصیت نماید و به حسب میل خودش هر نوعی که بخواهد وصیت کند و آن وصیتنامه را مختوم بدارد و بعد از وفاتش باز شود و به موجب آن عمل گردد. در این صورت شخص متوفّی میدانی وسیع دارد که در زمان حیات خود به هر قسمی که میل دارد، وصیت نماید تا مجری شود.»[5]
به سه دلیل عمده، تقسیم ارث نمی‌تواند راه‌کار مناسبی برای برقراری تعدیل معیشت باشد:
1- بر بهائیان واجب است وصیت‌نامه داشته باشند. آن‌ها می‌توانند به هرگونه‌ای که می‌پسندند، مایملک خویش را به ارث بگذارند و شرط تقسیم ارث بین هفت طبقه، نداشتن وصیت‌نامه است.
2- به فرض عدم وجود وصیت‌نامه و تقسیم ارث بین هفت طبقه‌ی مذکور نیز عمده‌ی ثروت، بین خانواده‌ی شخص متوفی باقی می‌ماند، چراکه شش طبقه از این هفت طبقه، همسر، فرزند، والدین، خواهر و برادرهای متوفی هستند. طبقه‌ی هفتم نیز که معلم است، کمترین سهم را دارد، خصوصاً اینکه اگر متوفی بیش از یک معلم داشته باشد، سهم الارث، بین ایشان به طور مساوی تقسیم می‌گردد.[6]
3- به فرض عدم وجود وصیت‌نامه و نیز بروز شرایط خاصی، مثل فقدان یکی از هفت طبقه، بخشی از ارثیه، به بیت‌العدل پرداخت می‌گردد. این مال هم لزوماً صرف کمک به فقرا و نیازمندان و برقراری تعدیل معیشت نمی‌شود. بلکه ممکن است طبق صلاحدید بیت‌العدل صرف موارد متعدد دیگر مانند تبلیغ آیین بهائیت گردد.

پی‌نوشت:
[1]. عبدالبهاء: «(حل مسائل اقتصادی) چون به مقتضای زمان است، لابدّ جاری می‌شود»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، ص139.
[2]. بهاءالله، اقدس، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 89.
[3]. «اگر کسی بميرد و ذرّيه نداشته باشد، حقوق ذرّيه به بيت العدل راجع است و اگر ذرّيه باشد و سايرين از ورّاث نباشند، دو ثلث از ميراث به ذرّيه می رسد و ثلث آخر به بيت العدل راجع، اين حکم در کُل و بعض هر دو جاری است يعنی هر کدام از ساير ورّاث نباشند، دو ثلث به ذريّه راجع و ثلث به بيت عدل.»: بهاءالله، اقدس، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص44.
[4]. «این احکام در وقتی است که کسی وفات کند و وصیتی ننماید»: اشراق خاوری، گنجینه‌ی حدود و احکام، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، باب 10، ص 127.
[5]. عبدالبهاء، مکاتیب، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ج 3، ص 372.
[6]. «اگر معلّم از غير اهل بهاء است، ابداً ارث نمی برد و اگر معلّم متعدّد باشد، ميان‌شان بالسّويّه قسمت می‌شود»: بهاءالله، اقدس، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، ص 53.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.