عدم مداخله در سیاست یا سیاسی کاری سران بهائیت

  • 1394/12/09 - 20:59
مسأله‌ی عدم مداخله در سیاست، از ادعاهای بهاءالله است که نیاز به توضیح ندارد و برای همین است که چهره‌ی این فرقه‌ی ضاله بیش از پیش بر همگان روشن و حیله‌های‌شان نخ نما و ابتدایی است، بهائیان می‌توانند با توجه به ادعاهای سران خود و مقایسه‌ی آن با اعمال ایشان، به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنند و به جهل مرکب سران فرقه‌ی بهائیت پی ببرند.

پایگاه جامع، فرق، ادیان و مذاهب_ با توجه به مثل معروف «رطب خورده منع رطب کی کند» به نکته‌ی مهمی از مخفی کاری بهائیت می‌پردازیم که سران بهائیت از آن ترفند، برای گم کردن سوء پیشینه‌ی پر از انحراف و انحطاط خود استفاده می‌کنند و مهم‌ترین آن‌ها کمک به سیاست‌های استعماری است.
شعار مداخله نکردن در امور سیاسی، در ظاهر یک تعلیم خوب و نشان تمدن، رشد و بالندگی! برای یک فرقه که ادعای نوین بودن را دارد، محسوب می‌شود، البته اگر مثل تمام ادعاهای سابق و لاحق، در عمل به پوچ بودن این ادعا صحه نگذارند.
میرزا حسینعلی نوری این‌طور بیان کرده که: «کسی حق اعتراض بر کسانی را که بر مردم حکومت می کنند، ندارد، آنان را با آنچه نزدشان است رها کنید و به قلب‌ها توجه کنید».[1]
البته این ادعا به همین جا ختم نمی‌شود و چندین و چندبار توسط رهبران بهائیت بیان شده و اصرار بر این امر کرده‌اند، به عنوان مثال به ادعای عبدالبهاء توجه کنید: «میزان بهائی بودن و نبودن این است که هر کس در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفه‌ی خویش حرفی زند و یا حرکتی نماید، همین برهان کافی است که بهائی نیست و دلیل دیگر نمی‌خواهد».[2]
رهبران بهائیت به این ادعاها نیز اکتفا نکرده و کار را به جایی می‌رسانند که به پیروان‌شان دستور عدم مداخله را نیز می‌دهند. عبدالبهاء در دستوری که به بهائیان داده است از کلمه‌ی «ولو بشقّ شفه» [3] استفاده کرده که این کلمه به معنی لب گشودن و کنایه از اینکه بهائیان حتی به اندازه لب گشودن نیز حق دخالت در سیاست را ندارند.
هر انسان عاقلی با توجه به دستورات سران بهائی در امر عدم مداخله در سیاست و پافشاری ایشان به این امر، به یک نکته‌ی قابل توجه دست پیدا می‌کند و آن این است که، این امر فقط یک دستور سیاسی از سوی  تشکیلات فرقه‌ی ضاله‌ی بهائیت است و نه یک آموزه‌ی دینی، و این تاکتیک برای جلب نظر حاکمان و دولت‌مردان دیکتاتور حامی بهائیان بوده است، از آنجا که مداخله در امور سیاسی را تهدیدی برای حاکمیت خود می‌پنداشتند، از این دستور‌های عجیب و مستبدانه استقبال می‌کردند.
البته این ادعاها به مرور زمان رنگ باخته و اثبات کرده تا زمانی که حاکمیتی همسو با نظر ایشان، بر مسند قدرت باشد، عدم مداخله در سیاست معنا می‌دهد. این مطلب را می‌توان در تأسیس شبکه‌های مختلف و اظهارنظر‌های سیاسی در اختیار استکبار جهانی به عینه مشاهده کرد.
فعالیت ضد اسلامی-ایرانی شبکه‌ی بی بی سی فارسی و شبکه‌ی من و تو، برای هیچ کس پوشیده نیست. حتماً بارها دیده و شنیده‌اید که شبکه‌های مذکور در ایام عزاداری سید و سالار شهیدان، به جشن و پایکوبی پرداخته و در ایام انتخابات تلاش خود را برای سست کردن اراده‌ی مردم به کار می‌بندد.
در این‌باره برای نمونه می‌توان به مجموعه‌ی گزارش‌های متعدد آگهی‌گونه و جانب‌دارانه‌ی خبرنگاران اعزامی بخش فارسی به اسرائیل، درباره مراکز گوناگون بهائی در عکا و دیگر سرزمین‌های فلسطین اشغالی اشاره کرد که برای رادیو، تلویزیون و وب سایت «بی‌.بی.‌سی» فارسی تهیه شد. در این مطالب، گزارش‌گران اعزامی بخش فارسی «بی‌.بی.‌سی»، حکومت ایران را به یهودی‌ستیزی متهم می‌کردند و با این دروغ، تلاش می‌کردند، فرقه‌ی خود ساخته‌ی بهائیت را نیز مانند یهودیت، جزو ادیان الهی قرار دهند.
مسأله به قدری شفاف است که نیاز به توضیح اضافی ندارد و چهره‌ی این فرقه‌ی ضاله بیش از پیش بر همگان روشن و حیله‌های‌شان نخ‌نما و ابتدایی است. بهائیان می‌توانند با توجه به ادعاهای سران خود و مقایسه آن با اعمال ایشان به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنند و به  جهل مرکب سران فرقه‌ی بهائیت پی ببرند.

پی‌نوشت:
[1]. میرزا حسینعلی نوری، اقدس، بند 95.
[2]. مجله‌ی اخبار امری، ارگان رسمی بهائیان ایران، شماره 5، دی 1325 ه‍.ش.
[3]. عبدالحمید اشراق خاورى،گنجینه‌ی حدود و احکام،تهران: مؤسسه‌ی لجنه ملى نشر آثار، 1327،ص 337.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.