ابداعی نبودن آموزه‌ی «نیاز بشر به دین» در بهائیت

  • 1394/12/04 - 15:42
یکی از تعالیم دوازده‌گانه‌ی بهائیت، این است که جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است بدین معنی که جامعه بشری نیاز به دین و الهامات الهی دارد. بهائیان مدعی هستند که این تعلیم ویژه بهائیت است در حالی که با یک بررسی کوتاه مشخص می‌شود که در دین مبین اسلام، صدها سال قبل از به وجود آمدن بهائیت، این تعلیم مطرح و به عمل به آن سفارش شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از تعالیم دوازده‌گانه‌ی بهائیت، این است که جهان بشری محتاج نفثات [1] روح القدس است، بدین معنی که جامعه‌ی بشری برای رسیدن به سعادت، نیاز به دین و الهامات الهی دارد و اگر شخصی نصیبی از این نفثات روح القدس نبرد، میت است. در مورد این تعلیم لازم است نگاهی گذرا به کتب و متون بهائیت داشته باشیم.
در کتب و متون بهائیت چنین آمده است: «تعلیم دوازدهم حضرت بهاءالله آن‌که عالم انسانی به قوای عقلیه و قوای مادّیه ترقّی نکند؛ بلکه به جهة ترقّی صوری، معنوی و سعادت فوق العاده‌ی انسانی نفثات روح القدس لازم است و باید قوّه‌ی الهیه، یعنی روح القدس، تأئید کند و توفیق بخشد تا آنکه هیئت بشر ترقّیات فوق العاده نموده، به درجه‌ی ‌کمال برسد؛ زیرا جسم انسان محتاج به قوای مادّیه است، ولی روح انسان محتاج به نفثات روح القدس است و اگر تأییدات روح القدس نبود، عالم انسانی خاموش می‌شد و نفوس انسانی مرده بود... و این معلوم است که روحی که نصیبی از نفثات روح القدس ندارد، آن میت است. لهذا واضح شد که روح انسان محتاج به تأییدات روح القدس است و الّا به قوای مادّیه، تنها انسان ترقّیات تامّه ننماید، بل ناقص می‌ماند.»[2] عبدالبهاء قریب به همین مضمون را در مجمع عمومی نیویورک مطرح می‌کند.[3]
بیت‌العدل نیز در این مورد چنین می‌گوید: «علوم و فنون عصریه، که خود از تصرفات آفاقیه این امر اعظم است، چون از روح الهی محروم مانده، جسمی بی جان گشته و رو به تجزیه و متلاشی نهاده. رسوم موهن و عقائد بالیه مستولیه ادیان عتیقه، که به افکار دینیه بشریه و امیال اهل هوس ممزوج و ملوث گردیده، جهانیان را به کلی از مبادی معنویه روحانیه دور ساخته و مغرور، مرعوب و محکوم تمدنی نموده که اساسش صرفاً بر موازین مادی استوار است، از تأیید نفثات روح القدس محروم و برکنار.»[4]
حال با روشن شدن این تعلیم، این سؤال مطرح می‌شود که آیا اعلام نیاز بشر به نفثات روح القدس، تعلیمی جدید است و پیش از اعلان بهائیان، در جهان شنیده نشده بود؟
در مورد اینکه بشر نیازمند یک فرد الهی و هدایت شده از جانب خداست تا مردم را مورد تذکر نسبت به مبدأ و معاد خویش قرار دهد و گم گشتگان را به سرچشمه‌ی هدایت رهنمون شود، امری است فطری که هر انسان آزاده‌ای آن را می‌پذیرد.
دلیل عقلی این امر چنین بیان شده که در قیامت مردم مدعی عدم حضور حجت و راهنما از سوی خدا نشوند و گمراهی خویش را به گردن خدا نیندازند. با مراجعه به قرآن کریم، شاهد این گفتار خداوند حکیم به خاتم پیامبران هستیم که می‌فرماید: «إِنَّمَا اَنتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ؛ [رعد/7] به تحقیق که تو هشدار دهنده‌ای و برای هر قومی هدایت‌گری قرار دادیم.»
مخاطب و مبیّن حقیقی قرآن، رسول گرامی اسلام، تفسیر این آیه را چنین بیان داشته‌اند که خداوند مرا انذار دهنده و علی بن ابیطالب و یازده فرزند من از صلب او را تا قیام قیامت، و تا روزی که بندگان برای حسابرسی اعمال از قبرها خارج شوند، هدایت‌گران بشر قرار داده است.[5]
قرآن کریم، دین را از فطرت انسان می‌داند و انسان‌ها را به پاسخ‌گویی به این نیاز درونی فرامی‌خواند: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ وَلكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ یعْلَمُونَ؛ [روم/30] پس روی خود را متوجه آئین خالص پروردگار کن، این فطرتی است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده، دگرگونی در آفرینش الهی نیست. این است آئین استوار، ولی اکثر مردم نمی‌دانند.» [6]
اسلام به انسان‌ها یادآوری می‌کند: سعادت واقعی فقط با دنیادوستی و دنیاطلبی به دست نمی‌آید. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «أَرَضِیتُمْ بِالْحَیاه الدُّنْیا مِنَ الْآَخِرَه فَمَا مَتَاعُ الْحَیاه الدُّنْیا فِی الْآَخِره إِلَّا قَلِیلٌ؛ [توبه/38] آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست.»
«فَرِحُواْ بِالْحَیاه الدُّنْیا وَمَا الْحَیاه الدُّنْیا فِی الآخِرَه إِلاَّ مَتَاعٌ؛ [رعد/26] آنها به زندگی دنیا شاد شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است.»
روایات متعددی از ائمه‌ی اطهار (علیهم السلام) در تأیید این کلام الهی بر جای مانده است. به عنوان مثال حضرت امیرالمؤمنین (عليه السلام) فرموده‌اند: «وَ لَبِئْسَ المَتْجرُ أَنْ‌ترى الدُّنیا لِنَفْسِكَ ثَمَناً؛ [7] بد معامله‌اى است كه خود را به دنیا بفروشى.»
در نتیجه با توجه به نمونه‌هایی که ذکر شد، اینکه انسان‌ها برای رسیدن به سعادت و ترقّیِ حقیقی، نیازمند دین و هدایت الهی هستند، به هیچ عنوان سخن تازه و بدیعی[8] نیست، بلکه صدها سال قبل از اینکه بهائیت به وجود بیاید، دین مبین اسلام این تعلیم را مطرح و به عمل به آن سفارش کرده است.

پی‌نوشت:
[1]. نفثات به معنی الهام است و مراد از نفثات روح القدس، دین است. گاهی به جای نفثات، از عبارت نفخات به معنی دمیدن استفاده می‌گردد که باز هم منظور از نفخات روح القدس، دین است.
[2]. عبدالبهاء، خطابات، بی‌جا: موسسه ملی مطبوعات امری، بی‌تا، ج 2، ص150-151.
[3]. عبدالبهاء، خطابات، بی‌جا: موسسه ملی مطبوعات امری، بی‌تا، ج 2، خطابه در مجمع عمومی نیویورک ١٦ جون ١٩١٢ اوّل رجب ١٣٣٠، ص 151.
[4]. پیام بیت‌العدل بهائیان، مورخ اسفند ماه 1344.
[5]. «أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللّهِ ع إِنّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلّ‏ قَوْمٍ هادٍ فَقَالَ رَسُولُ اللّهِ ص الْمُنْذِرُ وَ عَلِی‏ الْهَادِی یا أَبَا مُحَمّدٍ هَلْ مِنْ هَادٍ الْیوْمَ قُلْتُ بَلَى جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا زَالَ مِنْكُمْ هَادٍ بَعْدَ هَادٍ حَتّى دُفِعَتْ إِلَیكَ فَقَالَ رَحِمَكَ اللّهُ یا أَبَا مُحَمّدٍ لَوْ كَانَتْ إِذَا نَزَلَتْ آیه عَلَى رَجُلٍ ثُمّ مَاتَ ذَلِكَ الرّجُلُ مَاتَتِ الْ‏آیه مَاتَ الْكِتَابُ وَ لَكِنّهُ حَیٌ یجْرِی فِیمَنْ بَقِی كَمَا جَرَى فِیمَنْ مَضَى‏» یعنی: «ابى بصیر روایت مى‏كند كه: به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم معناى آیه «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ» چیست؟ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در تفسیر آن فرموده: من منذرم و على هادى است، حال به نظر تو اى ابا محمد! آیا در امروز هادى و هدایت‏گرى وجود دارد؟ عرض كردم: فدایت شوم، همواره از شما هادیانى یكى پس از دیگرى وجود داشته تا نوبت به شخص شما رسیده. فرمود: خدا رحمت كند تو را اى ابا محمد، اگر این چنین بود كه وقتى آیه‏اى كه در حق مردى (امامى) نازل شده با مردن آن مرد مى‏مرد، قرآن مى‏مرد، ولى قرآن كریم در بازماندگان جارى است، چنانچه در گذشتگان جارى بود»: کلینی، اصول کافی، ج 1، (باب ان الائمه هم الهداه)، ح3، ص 192.
[6]. «الف و لام» در «الدين» الف و لام «عهد» است، و اشاره به همان دين و آئينى است كه پيامبر اسلام (ص) مأمور ابلاغ آن بوده است.
[7]. سید رضی، نهج البلاغه، خطبه‌ی 32، ص 75.
[8]. «بهاء اللّه از افق ايران مانند آفتاب درخشيد، جميع آفاق را به انوار حقيقت روشن ساخت، حقيقت اديان الهی را ظاهر ساخت، ظلمت تقاليد را دفع نمود، تعاليم جديدی گذارد و به آن تعاليم شرق را زنده کرد.»: عبدالبهاء، خطابات، بی‌جا: موسسه‌ی ملی مطبوعات امری، بی‌تا، ج 2، ص 144.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.