ایمان و عمل در ترازوی پولس

  • 1394/12/03 - 11:21
ايمان و عمل در تمام اديان آسمانی در كنار هم شرط اساسی دین‌داری شمرده‌ شده است و باوجود ايمان بی‌عمل، يا عمل بدون ايمان، هيچ شخصی مؤمن شمرده نخواهد شد، اما پولس برای اينكه طرفداران بيشتری در ميان مردم داشته باشد، تمام شريعت موسوی را حذف كرد و ادعا كرد تنها ايمان داشتن به الوهيت عيسی (علیه‌السلام) برای نجات مسيحيان كافی است.

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب _ از مسائل مهم در اديان الهی اين است كه آيا تنها ايمان داشتن به خداوند، برای سعادت اخروی كفايت می‌کند و يا اينكه بايد در كنار اين ايمان، اعمال شخص مؤمن نيز مطابق باایمان او نمايان باشد؟ در كتاب مقدس مسيحيان، از نوشته يكی از حواريون به نام يعقوب، چنين برداشت می‌شود كه صرف ايمان به خدا كفايت نمی‌کند و مردم لزوماً بايد در كنار ايمان الهی، به اعمال و رفتار خود نيز توجه خاص داشته باشند: «ای برادران من، چه سود دارد اگر کسی گوید، ایمان دارم، وقتی‌که عمل ندارد؟ آیا ایمان می‌تواند او را نجات بخشد، همچنین ایمان نیز اگر اعمال ندارد، در خود مرده است. بلکه کسی خواهد گفت، تو ایمان داری و من اعمال دارم: ایمان خود را بدون اعمال به من بنما و من ایمان خود را از اعمال خود به تو خواهم نمود؛ ولیکن ای مرد باطل، آیا می‌خواهی دانست که ایمان بدون اعمال، باطل است؟ پس می‌بینید که انسان از اعمال عادل شمرده می‌شود، نه از ایمان تنها؛ زیرا چنانکه بدن بدون روح مرده است، همچنین ایمان بدون اعمال نیز مرده است.» [1]
در اين گفتار، يعقوب بسيار تأکید كرده است كه نماد ايمان هركسی، اعمال اوست و اگر کسی بخواهد ايمانش را به ديگران معرفی كند لزوماً بايد به‌وسیله اعمالش اين كار را انجام دهد. از سوی ديگر، اين مسئله قابل‌توجه است كه تمام عقايد و مبانی دين مسيحيت در دنياي امروزه بر اساس تفكرات پولس بنيان نهاده شده است و پولس از همان ابتدای ايمان آوردنش به حضرت مسيح (علیه‌السلام)، با تمام تفكرات حواريون به‌صورت علنی مخالفت كرد و برای اينكه طرفداران بيشتری در ميان پادشاهان و مردم، برای خود جمع كند لازم بود تمام احكام و دستورات مشكل در تورات را کاملاً حذف كند و ادعا كند كه تنها ايمان داشتن به الوهيت حضرت عيسی (علیه‌السلام)، براي نجات مردم كفايت می‌کند و ديگر نيازی نيست که مردم از موارد حرام خودداری كنند و يا اعمال و رفتار خود را بر اساس تورات و شريعت موسوی تنظيم نمايند، به همين دليل در نامه‌ای به روميان در نقد شريعت چنین گفته است: «پس جای فخر کجا است؟ برداشته‌شده است! به کدام شریعت؟ آیا به شریعت اعمال؟ نه بلکه به شریعت ایمان؛ زیرا یقین می‌دانیم که انسان بدون اعمال شریعت، محض ایمان عادل شمرده می‌شود.» [2]
همچنین در نامه به عبرانيان ده‌ها مورد را با عنوان «به ايمان» بيان كرده و گفته است كه مثلاً ابراهيم (علیه‌السلام)، نوح و هابيل و ... همه آنان تنها به‌وسیله ايمان بود كه نجات يافتند و محبوب خداوند شدند و عمل به شريعت برای نجات آنان تأثیری نداشت: «به (وسيله) ایمان، هابیل قربانی نیکوتر از قائن را به خدا گذرانید ... به (وسيله) ایمان خنوخ منتقل گشت تا موت را نبیند و نایاب شد ... به ایمان، نوح چون درباره اموری که تا آن‌وقت دیده نشده، الهام‌یافته بود، خداترس شده، به ایمان، ابراهیم چون خوانده شد، اطاعت نمود و بیرون رفت به سمت آن مکانی که می‌بایست به میراث یابد... به ایمان اسحاق نیز یعقوب و عیسو را در امور آینده برکت داد...پس جمیع ایشان بااینکه از ایمان شهادت داده شدند.» [3]

پی‌نوشت‌:
[1]. ترجمه قديم کتاب مقدس، رساله يعقوب 2: 14 - 26.‌
[2]. ترجمه قديم کتاب مقدس، روميان 3: 27 - 28.
[3]. ترجمه قديم کتاب مقدس، رساله به عبرانیان 11: 4- 40.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.