تناقض‌گویی علی‌محمد باب درباره بابیت و امامت

  • 1394/07/30 - 19:36
بهائیان معتقدند علی‌محمد شیرازی ملقب به باب همان امام دوازدهم و موعود شیعیان است. در اینجا قصد داریم وجود امام زمان (حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام) را از زبان خود علی‌محمد (که ادعای قائمیت کرده) ثابت کنیم تا دیگر جای هیچگونه شبهه و توجیهی در این زمینه نباشد. البته ما ادعای بابیت علی‌محمد را نیز قبول نداریم ولی او ابتداء ادعای نیابت حضرت حجت و سپس ادعا کرد که خود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب‌_ بهائیان معتقدند علی‌محمد شیرازی ملقب به باب همان امام دوازدهم و موعود شیعیان است. در اینجا قصد داریم وجود امام زمان (حجة بن الحسن العسکری (علیهما السلام) را از زبان خود علی‌محمد (که ادعای قائمیت کرده) ثابت کنیم تا دیگر جای هیچگونه شبهه و توجیهی در این زمینه نباشد. البته ما ادعای بابیت علی‌محمد را نیز قبول نداریم ولی وی ابتداء ادعای نیابت حضرت حجت و سپس ادعا کرد که خود حضرت می‌باشد؛ از این نوع تشتت و دوگانگی در کلام علی‌محمد بسیار است و بی‌شک دلیلی بر عدم اعتماد بر سخنان وی می‌باشد؛ به عنوان مثال: علی‌محمد در کتاب خود، در سوره ۱۰۲ سطر ۲۲ به بعد، ما‌های سال را ۱۲ ماه گفته و حال آنکه در کتاب بیان آنها را ۱۹ ماه دانسته که این خود دلالت بر تشتت احوال او می‌نماید اما اینجا چنین می‌نویسد: ان عدّه الشهور فی کتاب الله اثنی‌عشر شهرا و قدرالله منها اربعة اشهر الحرام...؛ به درستی که تعداد ماه‌ها در کتاب خدا دوازده ماه می‌باشد و از این دوازده ماه چهار ماهش حرام می‌باشد...».[۱]  ولی در بیان فارسی رأی او عوض می‌شود؛ و سال را به ۱۹ماه و ماه را ۱۹ روز، و ۵روز اضافی را ایام الهاء می‌نامد.
مواردی که علی‌محمد باب اقرار به بودن امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عنوان «محمد بن الحسن» نموده است:
در تفسیر سوره یوسف می‌نویسد: «الله قد قدّر أن یخرج ذلک الکتاب من عند محمدبن الحسن بن علی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین ابن علی‌بن‌ابی‌طالب علی عبد لیکون حجه‌الله من عند الذکر علی العالمین بلیغا و یکفر بالاسلام لن یقبل الله عنه اعماله...[۲] به درستی که خدا مقرر کرده است که این کتاب در تفسیر نیکوترین داستان‌ها از نزد محمد بن الحسن... بر بنده‌اش خارج سازد تا از نزد ذکر حجت رساننده خدا بر اهل عالم باشد». در اینجا امام عصر را محمد بن الحسن معرفی نموده، سؤال اینجاست، مگر نه که پدر علی‌محمد شیرازی، میرزا رضا بزاز بوده است؟ در همین کتاب چنین می‌نویسد: «یا بقیه‌الله قد افتدیت بکلی لک و رضیت السب فی سبیلک و ما تمنیت إلا القتل فی محبتک و کفی بالله العلی معتصما قدیما؛[۳] ای بقیه‌الله سرا پا فدای تو شوم و به ناسزا شنوی در را تو خوشنودم و در طریق دوستیت جز کشته شدن آرزویی ندارم و خداوند بزرگ نگهدارنده‌ی قدیم و تکیه‌گاه ازلی من است».
در همین کتاب نیز می‌نویسد: «قل إنّ الله فاطر السموات و الأرض من عند حجه القائم المنتظر و انه هو الحق و انی أنا عبد من عباده؛[۴] بگو خداوند آفريننده آسمان‌ها و زمين است. حجت او قائم منتظر از طرف اوست. او بر حق است و من بنده‌‏ای از بندگان او هستم». طبق این سخن، مگر علی‌محمد غیبت داشته که منتظر ظهور باشد و به راستی در اینجا علی‌محمد خود را عبد و بنده‌ی چه کسی می‌خواند؟ و در صفحه‌ی ۴۶۸ می‌نویسد: «اقتلوا المشرکین و لاتذروا علی الأرض بالحق علی الحق من الکافرین دیارا حتی طهرت الأرض و من علیها لبقیة‌الله المنتظر و اعلموا للله الحمید علی سبیل الباب محمودا؛ با مشرکین بجنگید و آنها را بکشید... تا زمین و آنچه در آن است برای بقیة‌الله منتظر پاک شود...» و در سطر۴ آخر همین سوره مدعی ذَکَر بودن است. مطالبی که علی‌محمد در صحیفه عدلیه (اولین کتاب باب) آورده است چنین است: «بل حلال محمد (صلی‌ الله‌ علیه و آله) حلال إلی یوم القیامه و حرام محمد حرام إلی یوم القیامه؛[۶] آنچه که حضرت محمد (صلی‌ الله‌ علیه و آله) حلال کرد حلال است تا روز قیامت و آنچه که حرام کرد، حرام است تا روز قیامت.» با این عبارت تمام بافته‌‌های خود و پیروانش و حسینعلی بهاء را زیر سؤال می‌برد و مهر بطلان به تمام ادعاهای بابیان و بهائیان می‌زند. در فقرات بعدی امام بودن خودش را نفی نموده و به مریدان فهمانده که او امام‌زمان نبوده و اگر هم بعدا مدعی امام‌زمان بودن شده، همگی دروغ و به دستور اربابان منحرف و دین‌سازش بوده است. در همین کتاب نیز می‌نویسد: «... در این مقام بر کل موجودات فرض است معرفت ۱۲ نفس مقدس که قائم ولایت مطلقه بوده باشند، و مراتبی که در معرفت معانی مذکور شد، بماهوهو در این رتبه فرض است و اسماء مقدسه ایشان را که مرایای بیان است، این است: الحسن‌ بن‌ علی و الحسین بن‌ علی و علی بن‌محمد و المحمد بن‌علی و جعفر بن‌محمد و موسی بن‌جعفر و علی بن‌موسی و محمد بن‌علی و علی بن‌محمد و الحسن بن‌علی و الحجة‌القائم محمد ‌بن‌حسن صاحب‌الزمان. و الفاطمة لصدیقة (صلوات‌ الله علیهم‌ اجمعین)؛ این شموس عظمت و نجوم عزّت در هر شأن قائم مقام رسول‌الله (صلی‌ الله‌ علیه و آله) بودند، چه در اداء چه در قضاء».[۷]
وی در صفحه‌ی ۲۹، سطر به بعد می‌نویسد: «اشهد ان قائمهم صلواتک‌علیه حجتک امامی الحق‌ به اتوجه الیک و به اعتصم بحبلک و به ارجو لقائک و به اطمئن رضوانک. فانصر اللهم من اراده و خذل اللهم من لایعرف حقه..؛ شهادت می‌دهم که قائم حجت تو و امام من است، حق با اوست، به او توجه می‌کنم و به ریسمان او چنگ می‌زنم و به او امید به لقاء تو دارم و به واسطه اوست که امید به رسیدن و رضای تو دارم. خدایا یاری کن کسی که او را یاری کرد و ذلیل کن کسی که حق او را نشناخت...». علی‌محمد باب در تفسیر سوره‌ی بقره در ذیل آیه «وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ.(بقره/۴۲)» می‌نویسد: «اجسام اهلبیت (علیهم‌السلام) معتدله می‌باشد و اگر کسی آنها را نکشد نمی‌میرند، بعدا مثال می‌زند به زنده بودن امام زمان (علیه السلام). و در سوره‌ی بقره در ذیل مصادیق غیبت «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ (بقره/۳)» می‌نویسد: «و محل تفصیل هذا الغیب هو القائم محمد بن الحسن» می‌باشد. چگونه می‌تواند شخص (عاقلی) به این صراحت به وجود و طول عمر حضرت محمد بن‌ الحسن (امام زمان) اشاره کند و خود را شیعه و جان بر کف ایشان بداند؛ سپس منکر سخنان خود شود و خود را امام زمان بپندارد ؟!

پی‌‎نوشت:
[۱]. تفسیر سوره یوسف ص ۴۹۳.
[۲]. تفسیر سوره یوسف ، سوره‌ی ملک ۴۲ آیه بعد از بسم‌الله الرحمن الرحیم.
[۳]. همان ص ۲۶۶.
[۴]. همان، آخر سوره‌ی ۷۶،ص ۳۶۳.
[۵]. همان ص ۴۹۳.
[۶]. صحیفه عدلیه ص۵.
[۷]. صحیفه عدلیه ص۲۷.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.