سیمای یزید در احادیث و کتب اهل‌سنت

  • 1394/02/23 - 21:26
پیش از اشاره به روایات فراوانی که در کتب اهل‌سنت در نکوهش یزید و شخصیت پلید او آمده ابتدا به روایتی که عایشه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند، اشاره می‌کنیم که حضرت فرمود: «شش گروه را خداوند، من و همه پیامبران لعن می‌کنیم: کسی که به کتاب خدا چیزی بیافزاید. کسی که مقدّرات الهی را تکذیب کند. کسی که به زور بر مردم مسلِط و آنان که خدا...

پیش از اشاره به روایات فراوانی که در کتب اهل‌سنت در نکوهش یزید و شخصیت پلید او آمده ابتدا به روایتی که عایشه از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند، اشاره می‌کنیم که حضرت فرمود: «شش گروه را خداوند، من و همه پیامبران لعن می‌کنیم: کسی که به کتاب خدا چیزی بیافزاید. کسی که مقدّرات الهی را تکذیب کند. کسی که به زور بر مردم مسلِط و آنان که خدا ذلیل کرده را عزیز و آنان که خدا عزیزشان کرده را ذلیل کند. کسی که حلال خدا را حرام نماید. کسی که نسبت به عترتم آنچه را خدا حرام کرده، حلال بداند. کسی که سنّت مرا ترک گوید.[1] مناوی، صاحب کتاب «فیض القدیر» در تفسیر روایت بالا می‌گوید: «معنای جمله «و المستحل من عترتی ما حرّم الله» آن است که هر کس نسبت به نزدیکانم آنچه انجامش جایز نیست را جایز بداند، یا آزار و بی‌حرمتی به آنها را حلال بداند کافر و در غیر این صورت گناه‌کار است.»[2] گرچه یزید بن معاویه داخل در هر شش دسته‌ی روایتی که بالاتر آمد می‌باشد، ولی با توجه به یک بخش از روایت بالا ببینیم «یزید بن معاویه» در حق عترت و اهل‌بیت (علیهم السّلام) چه ظلم‌ها و جنایاتی نمود تا قدری از چهره‌ی نحس وی پرده برداشته شود و روشن گردد آیا جایی برای توجیه و تبرئه‌ی وی از شهادت امام حسین (علیه السّلام) باقی می‌ماند؟

یزید و خاندان او در آینه آیات و روایات؛ با توجه به آیه‌ای از قرآن کریم که خاندان منحوس اموی را مورد لعن و نفرین خود قرار می‌دهد می‌توان دیدگاه قرآن کریم نسبت به این خاندان را به دست آورد؛ چرا که خداوند سبحان در قرآن کریم، از این خاندان با عنوان «شجره ملعونه» یاد نمود است: «و الشّجرة الملعونه فی القرآن».

بالا رفتن بوزینگان از منبر نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) در ذیل آیه بالا روایاتی در متون روایی اهل‌سنت وارد شده که می‌توان به عنوان یکی دیگر از پیش‌گویی‌های پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از رخداد‌های آینده جهان اسلام یاد کرد؛ به عنوان نمونه: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در خواب دید بنی‌امیه همانند بوزینگان بر منبر او بالا می‌روند، به دنبال این خواب، حضرت غمناک شد و تا پایان حیات خویش، دیگر نخندید.»[3] امام قرطبی از ائمه تفسیر اهل‌سنت، می‌گوید: «این آیه نازل شد تا مردم را از سلطنت بنی‌امیه و بالا رفتن آنان از منبر و جایگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و فتنه و آزمایشی که مردم دچار آن خواهند شد، با خبر سازد.»[4] در روایتی دیگر از حاکم با سند صحیح این‌گونه آورده‌اند: «زنی از قبیله بنی مغیره به نام فاطمه گوید: از عبدالله بن عمرو پرسیدم: آیا در قرآن از یزید بن معاویه نامی آمده؟ او گفت: من تصریحی به نام او در قرآن ندیدم، ولی شخصی از شجره‌ی (ملعونه‌ی) معاویه را سراغ دارم که خون‌ها می‌ریزد و اموال فراوانی را حلال می‌نماید و سنگ سنگ این خانه (کعبه) را ویران می‌سازد.»[5] و نیز شخصیت‌های بزرگی از اهل‌سنت همچون سیوطی، شوکانی و آلوسی از امیرمؤمنان (علیه السّلام) روایتی را نقل کرده‌اند که فرمود: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تکیه زدن بنی‌امیه بر منابر را به من نشان داد و شما به زودی تسلّط آنان را خواهید دید و چه بد حاکمانی خواهند بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از این بابت پریشان خاطر بود تا آن که خداوند این آیه را نازل فرمود: «و ما آن رؤیایی را که به تو نشان دادیم، فقط برای آزمایش مردم بود.»[6] این خاندان منحوس همواره و از همان دوران حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مورد لعن و نفرین بوده‌اند؛ چنان که هیثمی از بزّاز با سند صحیح از سفینه روایت کرده: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود که شتری که سواری بر پشت، پیشرویی در جلو و دنباله‌رویی در عقب داشت از برابر او رد شد؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با دیدن آنان فرمود: خداوند هر سه را لعنت کند (پیش‌رو، راننده و سوار را)!»[7] در روایات دیگر به نام این چند نفر تصریح شده است: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ابوسفیان را بر شتر دید و پسرش یزید که پیش‌رو بود و معاویه که به دنبال آنها می‌رفت و هی می‌کرد؛ حضرت با دیدن آنان فرمود: خدا لعنت کند پیش‌رو، راننده و سوار را».[8]

پیش‌گویی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از روی کار آمدن بنی‌امیه و خاندان یزید؛ همچنین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روایاتی از روی کار آمدن شخصیت پلیدی همچون یزید بن معاویه پیش‌گویی فرموده است: «به خدا پناه برید از حوادث آغاز دهه هفتم هجری و از فرماندهی و حکومت کودکان.»[9] علمای بزرگ اهل‌سنت همچون ابن حجر عسقلانی و شهاب الدین آلوسی تصریح کرده‌اند که منظور آن حضرت از این جمله، یزید و حکومت او بوده است: «منظور از این جمله‌ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «پناه می‌برم به خدای سبحان از ابتدای سال شصت و حکومت بچه‌ها»، دوران خلافت یزید رانده شده از درگاه خداوند است ـ که علی‌رغم میل دوست‌دارانش ـ خداوند او را لعنت کند.»[10] و یا این روایت که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «امّت من گرفتار کشتار و آوارگی خواهند شد، دشمن‌ترین افراد امّت من نسبت به خاندانم فرزندان امیّه و فرزندان مغیره و مخزوم هستند.»[11] روایت دیگری نیز در کتاب‌های معتبر اهل‌سنت و مورد قبول وهابیت در پیش‌گویی از روی کار آمدن شخص پلیدی همچون یزید بن معاویه وجود دارد که به برخی دیگر از آنها اشاره می‌کنیم: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دین من بر صراط مستقیم خواهد بود تا زمانی که شخصی از بنی‌امیه که به او یزید گویند در پیکره اسلام رخنه ایجاد کند.»[12] یا روایت دیگری که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده‌اند و در پیش‌گویی آن حضرت به خصلت‌های زشتی از یزید از جمله شهوترانی و بی‌توجهی یزید به نماز به روایتی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استناد جسته و می‌گوید: «پس از سال 60 هجری کسانی زمام امور را به دست خواهند گرفت که نماز را تباه ساخته و از هوس‌ها پیروی می‌کنند و به زودی سزای گمراهی خود را خواهند دید، سپس گروهی می‌آیند که قرآن می‌خوانند، ولی از حنجره آنان بالاتر نمی‌رود، چرا که قرآن را سه گروه می‌خوانند: مؤمن، منافق و فاجر.»[13]

پی‌نوشت:

[1]. سنن الترمذی، ترمذی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 4، ص 457.
[2]. فیض القدیر، مناوی، المکتبة التجاریة الکبری، مصر، ج 4، ص 96.
[3]. تفسیر الکشف و البیان، نیشابوری، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 6، ص 111.
[4]. الجامع الأحکام القرآن، قرطبی، دار الشعب، قاهره، ج 10، ص 283.
[5]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 520. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. الدر المنثور، سیوطی، دار الفکر، بیروت، ج 5، ص 309.
[7]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، دار الریان للتراث، قاهره، ج 1، ص 113.
[8]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 5، ص 621.
[9]. مسند أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 2، ص 326.
[10]. فتح الباری، عسقلانی، دار المعرفة، بیروت، ج 1، ص 216.
[11]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 534.
[12]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، دار الکتاب العربی، قاهرة، ج 5، ص 241. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[13]. مسند أحمد بن حنبل، مؤسسه قرطبه، مصر، ج 3، ص 38.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.