فضل الله صبحی از کتابت وحی تا غریبی در وطن

  • 1392/06/03 - 20:02
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فضل الله مهتدی معروف به صبحی از نزدیکان و مقربان میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء الله موسس و خدا و پیامبرنمای فرقه ضاله بهاییت بود . بهاییان صبحی را به خاطر مقام کتابت آثار بهاء به نام کاتب وحی میشناسند و برایش احترام و جایگاه ویژه ای قائل بودند تا اینکه او از بهاییت رویگردان و به آغوش اسلام بازگشت
بهاییت

فضل الله مهتدی معروف به صبحی فردی که در تاریخ ایران او را بیشتر با نام داستان سرا  و قصه گوی رادیوی ملی ایران میشناسند چهره ای که کمتر بین مردم شناخته شده و باید درباره او و زندگینامه اش کتابی از زبان و قلم خود او نوشت تا حق مطلب ادا شود او شخصیت بی نظیریست که همچون هدایتگری دلسوز و مهربان توانست با بازگشت شجاعانه از بهاییت به اسلام خود را نجات و دست بسیاری دیگر از بهاییان را هم گرفته و از منجلاب تباهی نجات دهد.

تلاشهای فراوان او در رسوا کردن و برملا کردن اسرار بهاییت و سران این فرقه دست ساز استعماری جای تقدیر و تشکر بسیار دارد.

بهاییان او را با نام صبحی میشناسند صبحی از نزدیکان و مقربان درگاه میرزا حسینعلی نوری معروف به بهاء الله موسس و خدا و پیامبرنمای فرقه ضاله بهاییت بود . بهاییان صبحی را به خاطر مقام کتابت آثار بهاء به نام کاتب وحی میشناسند و برایش احترام و جایگاه ویژه ای قائل بودند .

مقرب بودن او به بهاء الله باعث ورود او به حریمی شده بود که آرزوی هر بهایی بودن در این جایگاه را داشت او در این نزدیکی توانست به رازهایی درباره این فرقه پی ببرد او نه فقط از ملاقات های بهاء  اطلاع داشت بلکه در تمامی آنها میبایست حضور داشته باشد که بتواند محتوای جلسات را کتابت نماید.

او در جلسات سری رییس این فرقه با قرار گرفتن در کنار افرادی همچون جاسوس انگلیس و سفیر کبیر روسیه تزاری و ماموران امنیتی سیاسی و طراز اول کشورهای استعماری به عنوان محرم و کاتب آثار بهایی توانسته بود به اهداف و کارهای استعمار و بهاییان که آلت دست استعمار برای مقابله با اسلام ساخته شده بود  دست یابد و برنامه هایی که مطرح میشد را به عنوان سند از آن مطلع باشد.

به همین دلیل صبحی خود سندی گویا از اسرار پشت پرده و صندوقچه ای از اسرار پشت پرده و تظاهر و ریاکاری و فریب بهایین و ازلیان و اغصان و افنان و سران این این فرقه ساختگی محسوب میشد او توانسته بود با شایستگی و جلب اعتماد سران بهایی به این جایگاه دست یابد ولی سراجام با بارش رحمت الهی بر او و تابش نور الهی بر سینه او توانست هدایت یابد و از این منجلاب و تباهی و ظلالت بیرون کشیده شود و در سایه سار معارف آسمانی اسلام و شیعه قرار بگیرد.

او پس از جدایی از این فرقه ضاله با انواع تهدیدات و خطرهای جانی مواجه شد که از طرف سران این فرقه استعماری برای از بین بردن این سند زنده و گویای بهاییت اقدام کردند اما با تلاش فراوان و مبارزه ای نابرابر که برای ترور و دزدیدن و نقشه های بیرحمانه برای نابودی او کشیده شده بود توانست ترس را برطرف کرده و دست به قلم ببرد و برای هوشیاری و آگاه سازی جوانان این مرز و بوم که بهاییان در جهت صید آنها و جذب به بهاییت بودند ماهیت پلید بهاییت را بر روی کاغذ آورده و دو اثر ارزشمند کتاب صبحی و پیام پدر  را به رشته تحریر درآورد.

او با نگارش این دو اثر مهم توانست کودکان آنروز را که جوانان فردا و اداره کنندگان جامعه ایرانی خواهند شد هرکدامشان را یک مبلغ ضد بهاییت پرورش داده و نقشه های شوم این فرقه و سردمداران استعماری آن را برملا سازد و جامعه شیعه را نسبت به توطئه های استعمار بیمه نماید.

او پس از جدایی از این فرقه ضاله مکررا مورد حمله از طرف بهاییان قرار گرفته و توانست جان سالم بدر ببرد اما به دلیل تحت تعقیب بودن توسط بهاییان مجبور به مدتها زندگی رقت بار و فقیرانه و پنهانی بود و به سختی امرار معاش مکرد.

یکی از دلایل زندگی سخت صبحی نفوذ بهاییت در راس مقامات رژیم پهلوی بود که هیچگونه اجازه فعالیت به وی در دستگاه های دولتی داده نمیشد و حتی بارها به طور پنهانی و بدور از چشم جاسوسان بهایی در جایی مشغول به کار میشد اما به یک ماه نمیکشید که فورا اخراج و تهدید به مرگ میشد و بارها اینچنین خود را وصف میکرد که غریبی در وطن که شب و روزش را در کوچه پس کوچه ها میگزرانید.

سرانجام پس سالها غربت و عسرت به عنوان معلم و آموزگار در وزارت آموزش و پرورش استخدام شد و کمی بعد در اداره انتشارات و رادیوی آنروز برنامه کودکان را تنظیم میکرد و بعد از ظهرهای جمعه هم برای کودکان قصه های شیرین روایت میکرد او پس از مدتی حضور در این برنامه به چهره ای محبوب و دلنشین برای مخاطبین تبدیل شده بود و به همین دلیل افتخار عضویت در انجمن ایرانی فلسفه و علوم انسانی شامل حال او شد.
او در برنامه های اجرایی خود در رادیو بارها پرده از چهره شوم بهاییت برداشته و رعب و وحشت در دل سران بهایی انداخته بود.

آثار مکتوب صبحی بسیار زیاد بوده که برای نمونه به برخی از آنها اشاره میکنیم

کتاب صبحي که در سال 1312 شمسي به چاپ رسيد
افسانه‏ ها در دو جلد به سال 1324 و 1325
داستان‏ هاي ملل در سال 1327
حاج ملا زنفسعلي در سال 1326
افسانه ‏هاي کهن در دو جلد به سال 1328 و 1331
دژپوش ربا در سال 1330
داستان هاي ديوان بلخ در 1331
افسانه‏ هاي باستاني ايران و مجاور در سال 1332
افسانه‏ هاي بو علي سينا در سال 1333
پيام پدر در سال 1335
عمو نوروز در سال 1339 که نوشت و تا امروز هر کدام چند نوبت به چاپ رسيده حتي به زبان‏ هاي آلماني، چکي و روسي ترجمه شده است.[1]

فضل الله مهتدی صبحی پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه هدایت و روشنگری مردم بر علیه فرقه استعماری و جاسوسی بهاییت سرانجام در آبان ماه سال 1341 در تهران دعوت حق را لبیک گفت و تشییع جنازه با شکوهی با حضور اقشار مختلف مردم که از مخاطبان داستانهای شیرین او در رادیو و کتاب هایش بودند برایش انجام شد

روحش شاد و راهش پر رهرو باد

 

1. خاطرات انحطاط و سقوط فضل الله مهتدی صبحی ص 95

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.