آیا به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی حقیقت دارد؟‌

  • 1393/09/03 - 19:30
به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی از موارد اختلافی بین اسلام و مسیحیت است. قرآن تصلیب را صریحاً‌ رد می‌کند اما مسیحیان بر آن پافشاری کرده و اصول عقاید خود را بر آن بنا کرده‌اند. نوکیش مسیحی مدعی است که حضرت عیسی بر او ظهور کرده و فرموده من به صلیب کشیده شده‌ام. این نوشتار نقدی است بر به صلیب کشیده شدنِ عیسی مسیح (علیه السلام) و پاسخی است به...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی دیگر از سناریوهایی که مسیحیت تبشیری برای جلب جوانان مسلمان به مسیحیت نوشته است، داستان جوان مسلمان متعهدی است که بالاخره در مکاشفه‌ای می‌بیند که عیسی بر صلیب کشیده شده است.

نوکیش مسیحی می‌گوید که مسلمان متعهدی بوده است و قرآن را بارها و بارها خوانده است. برای تقرب به خداوند نماز می‌گذارده است. الهیات و اعتقادات اسلامی را زیاد مطالعه کرده است. حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را آخرین پیامبر خدا می‌دانسته که به او قرآن کریم وحی شده است. اما با آشنایی با کتاب مقدس، به مطالعه آن می‌پردازد ولی تناقض‌هایی را در آن مشاهده می‌کند، عقاید خلاف عقاید اسلامی مانند به صلیب کشیده شدن عیسی، خدا بودن عیسی، نظریه فدا. پاسخی قانع کننده به سؤالاتش نمی‌یابد تا اینکه او نیز مانند مدعیان دروغ‌گوی دیگر، در مکاشفه‌ای تمام شبهاتش برطرف می‌شود. عیسی را می‌بیند که با او صحبت می‌کند و صلیب کشیده شدنش را بیان می‌کند. اما این مکاشفه‌ها به گونه‌ای نیست که بتوان آن را بیان کرد و پاسخ به اشکالات مسلمانان را با دلیل عقلی بدهد. حق هم دارند که این‌گونه بیان کنند چرا که به قول بزرگان مسیحی، از جمله آگوستین قدیس، باید ابتدا ایمان بیاوری، بعد فکر کنی. نمی‌شود که ابتدا با دلایل عقلی مسیحیت را بپذیری، چون عقاید مسیحیت عقل ستیز است. باید ابتدا ایمان بیاوری، بعد هم که ایمان آوردی، یک جواب برای تمام سؤالات شما وجود دارد و آن اینکه در کتاب مقدس آمده است و پولس و بقیه بزرگان مسیحی آن را بیان داشته‌اند و اگر ایمان تو حقیقی است، پس باید بپذیری.

قرآن کریم به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی را نفی می‌کند: «نه او را كشتند، و نه بر دار آويختند؛ لكن امر بر آن‌ها مشتبه شد؛ و كسانى كه در مورد (قتل) او اختلاف كردند، از آن در شك هستند و علم به آن ندارند و تنها از گمان پيروى مى‏‌كنند؛ و قطعاً او را نكشتند».[1] تفسیر نمونه شواهدی را بیان می‌دارد که به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی در کتاب مقدس را تضعیف می‌کند:

1- مى‏‌دانيم اناجيل چهارگانه كنونى كه گواهى به مصلوب شدن عيسى (علیه السلام) مى‏‌دهند همگى سال‌ها بعد از مسيح (علیه السلام) به وسیله شاگردان و يا شاگردان شاگردان او نوشته شده‏‌اند و اين سخنى است كه مورخان مسيحى به آن معترفند. و نيز مى‏دانيم كه شاگردان مسيح (علیه السلام) به هنگام حمله دشمنان به او فرار كردند، و اناجيل نيز گواه بر اين مطلب مى‏‌باشد.[2] بنا بر اين مسئله مصلوب شدن عيسى (علیه السلام) را از افواه مردم گرفته‌‏اند و همان‌طور كه بعداً اشاره خواهيم كرد، اوضاع و احوال چنان پيش آمد كه موقعيت براى اشتباه شدن شخص ديگرى به جاى مسيح (علیه السلام) آماده گشت.

2- عامل ديگر كه اشتباه شدن عيسى را به شخص ديگر امكان‏پذير مى‏‌كند اين است كه كسانى كه براى دستگير ساختن حضرت عيسى به باغ «جستيمانى» در خارج شهر رفته بودند، گروهى از لشكريان رومى بودند كه در اردوگاه‌ها مشغول وظائف لشكرى بودند، اين گروه نه يهوديان را مى‏‌شناختند و نه آداب و زبان و رسوم آن‌ها را مى‌‏دانستند و نه شاگردان عيسى را از استادشان تشخيص مى‏‌دادند.

3- اناجيل مى‏‌گويند که حمله به محل عيسى (علیه السلام) شبانه انجام يافت و چه آسان است كه در اين گير و دار شخص مورد نظر فرار كند و ديگرى بجاى او گرفتار شود.

4- از نوشته همه اناجيل استفاده مى‌‏شود كه شخص گرفتار در حضور «پيلاطس» (حاكم رومى در بیت‌المقدس) سكوت اختيار كرد و كمتر در برابر سخنان آن‌ها سخن گفت، و از خود دفاع كرد، بسيار بعيد به نظر مى‌‏رسد كه عيسى (علیه السلام) خود را در خطر ببيند و با آن بيان رسا و گوياى خود و با شجاعت و شهامت خاصى كه داشت از خود دفاع نكرده باشد. آيا جاى اين احتمال نيست كه ديگرى (به احتمال قوى يهوداى اسخريوطى كه به مسيح (علیه السلام) خيانت كرد و نقش جاسوس را ايفا نمود و مى‏‌گويند شباهت كاملى به مسيح داشت) به جاى او دستگير شده و چنان در وحشت و اضطراب فرو رفته كه حتى نتوانسته است از خود دفاع كند و سخنى بگويد، به خصوص اينكه در اناجيل مى‌‏خوانيم «یهوداى اسخريوطى» بعد از اين واقعه ديگر ديده نشد و طبق گفته اناجيل انتحار كرد! [3]

 5- همان‌طور كه گفتيم، شاگردان مسيح (علیه السلام) به هنگام احساس خطر، طبق شهادت اناجيل، فرار كردند، و طبعاً دوستان ديگر هم در آن روز مخفى شدند و از دور بر اوضاع نظر داشتند، بنابراين شخص دستگير شده در حلقه محاصره نظاميان رومى بوده و هیچ‌یک از دوستان او اطراف او نبودند، به اين ترتيب چه جاى تعجب كه اشتباهى واقع شده باشد.

6- در اناجيل مى‏‌خوانيم كه شخص محكوم بر چوبه دار از خدا شكايت كرد كه چرا او را تنها گذارده و به دست دشمن براى قتل سپرده است! [4] اگر مسيح (علیه السلام) براى اين به دنيا آمده كه بدار آويخته شود و قربانى گناهان بشر گردد چنين سخن ناروايى از او به هیچ‌وجه درست نبوده است، اين جمله به خوبی نشان مى‌‏دهد كه شخص مصلوب آدم ضعيف و ترسو و ناتوانى بوده است كه صدور چنين سخنى از او امكان‏پذير بوده است، و او نمى‌‏تواند مسيح باشد.

7- بعضى از اناجيل موجود (غير از اناجيل چهارگانه مورد قبول مسيحيان) مانند انجيل برنابا رسماً مصلوب شدن عيسى (علیه السلام) را نفى كرده و نيز بعضى از فرق مسيحى در مصلوب شدن عيسى (علیه السلام) ترديد كرده‌‏اند،[5] و حتى بعضى از محققان معتقد به وجود دو عيسى در تاريخ شده‌‏اند؛ يكی «عيساى مصلوب» و ديگری «عيساى غير مصلوب» كه ميان آن دو پانصد سال فاصله بوده است! [6] مجموع آنچه در بالا گفته شد قرائنى است كه گفته قرآن را در مورد اشتباه بودنِ به صلیب کشیده شدنِ مسيح روشن مى‏‌سازد.[7]

پی‌نوشت:

[1] . نساء/ 157.
[2] . متی 26: 57.
[3] . متی 27: 6.
[4] . متی 27: 46-47.
[5] . تفسير المنار جلد 6 صفحه 34.
[6] . الميزان جلد سوم صفحه 345.
[7] . تفسیر نمونه، ج 4، ص 202.

تولیدی

دیدگاه‌ها

پس علی(ع)نیز که فهمید موقع نماز صبح ضربت میخورد یکی دیگر را به جای خود فرستاد. پس اگر غیبت عیسی(ع)دروغ است غیبت حضرت مهدی(ع)دروغتر از دروغ است

عیسی مسیح و حضرت مهدی با هم ظهور میکنن

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.