نگین درخشان تشیع

  • 1393/04/12 - 10:30
حضرت امام خمینی (ره) در ارتباط با رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای فرمودند: یک نفر را مثل" آقای خامنه‌ای" پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبی‌اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی‌کنـید، ایشان را من سال‌های طولانی می‌شناسم. اگر به حکومت از نگاه دین نظر کرده و وظیفه اصلی آن را صیانت از ارزش‌های الهی و آرمان‌های اسلامی و احکام شرعی بدانیم، عقل حکم می‌کند که...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_امروزه با گستردگی علوم مختلف و تکامل بسیاری از مسائل اجتماعی و حکومتی همگان بر این باورند که بدون شک هر جامعه‌ای به رهبر و زمامدار نیاز دارد. در اسلام به خاطر این‌که فقها و علما بر این باورند که مسائل حکومتی اموری نیست که از حوزه دین خارج باشد بلکه عناصر جهان‌شمول دین در این زمینه به صورت یک نظام کامل در دین خاتم ارائه شده است. در شریعت اسلام که به تصریح قرآن تعالیم آن منطبق بر فطرت انسان است، طبق بیان حضرت علی (علیه‌السلام) هر جامعه‌ای نیاز به حاکم و فرمانروا دارد، چه نیکوکار و چه گناه‌کار[1] بنابر یک حدیث نبوی اگر سه نفر قصد سفر داشته باشند، لازم است یک نفر را از میان خود به سرپرستی برگزینند[2] افزون بر این‌ها، محققان و فقها و مفسران به استناد شماری از ویژگی‌های دین اسلام بر ضرورت وجود حکومت در جامعه اسلامی استدلال کرده‌اند.
اگر به حکومت از نگاه دین نظر کرده و وظیفه اصلی آن را صیانت از ارزش‌های الهی و آرمان‌های اسلامی و احکام شرعی بدانیم، عقل حکم می‌کند که رأس چنین حکومتی یا رهبر چنین حکومتی باید کسی باشد که به احکام الهی و وظایف دینی آگاهی داشته باشد. به دیگر سخن، عقل حکم می‌کند که در راس یک حکومت اعتقادی و آرمانی باید شخصی قرار بگیرد که از آرمان‌ها آگاهی کامل داشته باشد و در شریعت اسلام که آیین اجرای احکام و قوانین الهی است مصداق چنین شخصی فقیهان هستند.
با استفاده از روایات معتبره و آثار گران‌سنگ آن‌ها مسئولیت فقها را می‌توان در سه منصب خلاصه کرد:
1- افتاء
2- قضاوت
3- ولایت
باید بیان کنیم که در مسئله افتاء و قضاوت تمامی فقها اجماع دارند که این دو از وظایف فقیه جامع الشرائط است ولی در مسئله سوم که همان ولایت است فقها در محدوده آن اختلاف دارند. بعضی از فقها محدوده ولایت را بر افراد مجنون و صغیر و میت می‌دانند ولی غالب فقها دایره ولایت را وسیع می‌دانند ولی آنچه یقینی است اصل آن است زیرا اصل این منصب برای فقیه ثابت شده است. عالمان و متفکران شیعی، از جمله شهید مصطفی خمینی، برای جدایی‌ناپذیری دین از حکومت، دلیل‌هایی آورده‌اند که فهرستی از آن‌ها را فرا دید شما می‌نهیم.
1- سیره پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در تشکیل حکومت.
2- تعیین تکلیف رهبری و حکومت در روزهای نخستین بعثت.
3- جامعیت اسلام و آمیختگی آن با سیاست و حکومت.
4- اگر دین، دارای نظام و حکومت نباشد ضامن اجرا ندارد.
5- مخالفت و درگیری مستمر امامان معصوم با حکومتمهای ستم‌پیشه.
6- آیات و روایاتی که همکاری با ستمگران را روا نمی‌دانند.
از باب نمونه: شهید مصطفی خمینی، پس از طرح دیدگاه نخست (جدایی دین از حکومت) و اشاره‌ای به پاره‌ای از شبهه‌های صاحبان این دیدگاه، از جمله شبهه زیر: پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) برای شناساندن اسلام، گسترش و پاسداری از آن، تشکیل حکومت داد. اگر پادشاهان از گسترش اسلام جلوگیری نمی‌کردند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به تشکیل حکومت نمی‌پرداخت. [3]
در آخر به نظر حضرت امام خمینی (ره) در ارتباط با رهبر انقلاب حضرت آیت الله خامنه‌ای می‌پردازیم: یک نفر را مثل "آقای خامنه‌ای" پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بنای قلبی‌اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمی‌کنـید، ایشان را من سال‌های طولانی می‌شناسم.  

منابع:

[1] نهج‌البلاغة، خطبه 40
[2] متقی، ج 6، ص 717
[3] الاسلام والحکومة، 15 - 19

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.