افزودن نظر جدید

دوستان عزیزم بد نیست به این احادیث هم نظری بیفکنید علی (ع) بر فراز منبر گفت سلونی قبل ان تفقدونی، اشعث بن قیس برخاست و گفت ای امیرالمؤمنین چگونه از مجوس جزیه گرفته می شود در حالی که کتاب آسمانی بر آن ها نازل نشده و پیامبری نداشته اند. علی گفت آن ها کتابی داشته اندو خداوند در میان آن ها پیامبری مبعوث فرمود در شریعت آن پیامبر ازدواج با محارم جایز نبود، یکی از پادشاهان آنها، در یک شب که مست بود، درحال مستی با دختر خویش درآمیخت مردم آگاه شدند و شورش کردند و گفتند اکنون لازم است بر توحد جاری کنیم. آن پادشاه نیرنگی اندیشید و دستورداد همه جمع شوند و سخن او را بشنوند اگر نادرست بود هر تصمیمی خواستند بگیرند. مردم گرد آمدند،او گفت: شما همه می دانید که در میان مردمهیچ کس به پای پدر و مادر ما آدم و حوا نمی رسد،مگر نه این است که این دو تن که صاحب دختران وپسران شدند همه آن ها با یکدیگر ازدواج کردند.مردم قانع شده و از آن پس ازدواج با محارم در بین آن ها مرسوم شد. (برای اطلاعات بیشتر در این خصوص نگاه کنید به خویدوده)روایات و اخباری هم وجود دارد که طرز رفتار و برخورد با مجوسیان را نشان می دهد از جمله روایتی است که نقل شده مردی در حضور جعفر صادق از شخص دیگری پرسیدکه با آن مردی که از او طلبکار بودی چه کردی؟ آن مرد گفت او یک ولد الزنائی است. صادق سخت برآشفت که این چه سخنی بود. آن مرد گفت قربانت گردم او مجوسی است و مادرش دختر پدرش است،لذا هم مادر و هم خواهرش می باشد پس قطعاولدالزنا است. صادق گفت مگر نه این که در دین آن ها این عمل جایز می باشد و او به دین خود عمل کرده است و تو حق نداری او را ولد الزنا بخوانی.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.