افزودن نظر جدید

مقصود بیان حق بود در برابر ناحقی که مطرح شد نه "ارتباط با موضوع"؛ درست نیست آب زلالی گل بشه تا از آب گل آلود شده کسی ماهی بگیره. اما از جدل و عصبیت شما کاملا روشنه که مبنای حضورتون در مباحث، رسیدن به حقیقت نیست و باور غیر آن بسیار بسیار دشوار است و داشتن انگیزه های پنهان بسیار محتمل!، چرا که گفته ها و پاسخ های شما در کل این چندین صفحه در برابر اظهارات مستدل دیگران کاملا مؤید این موضوع هست و همچنین پاسخ الان شما هم تایید مجدد این نتیجه گیری هست؛""آنچه شما میگویید در بدترین حالت، نسخه تعدیل یافتۀ رفتار انوشیروان دادگر با مردم لازیکا، بروئیا و دیگر شهرهای روم، بلوچستان و گیلان است."" واقعا شرم آوره!!! هیچ از خودتون پرسیدین چرا دربرابر بیان حقایق تاریخی از توحش و خونریزی اعراب در ایران به نام اسلام و کنیزی فروختن زنان ایرانی در بازارهای اعراب شما برافروخته میشین و ناگهان اسم آدمی چون انوشیروان که حداقل پنجاه سال پیش از اولین حمله اعراب به ایران از دنیا رفته! و به گواه منابع تاریخی اداره کشور در زمان او در همه ابعاد سیاسی اقتصادی نظامی و دادگری رشد پیدا میکنه رو به عنوان یک ظالم می آرین؟ اصلا فرض کنیم او یک ظالم بوده منظور شما چی هست؟ آیا مثلا اگر انوشیروان ظالم باشد نتیجه این میشود که اعراب در حمله به ایران کشتار و غارت نکردند و اصولا مهربان بودند!؟ یا مثلا منظورتون اینه که انوشیروان ظالم بوده پس اعراب باید در ایران پنجاه الی هشتاد سال بعد از مرگ او این حق را دارند که بنام خدا جنایت کنند!؟ این توهین به انسانهاست. موضوع این هست که انگیزه های پنهان شما نه جستجو و تحقیق برای صحت و سقم ازدواج با محارم در ایران باستان است نه دلشوره از کشت و کشتار اعراب در ایران!!! اینکه انگیزه امثال شماها به کجاها ختم شود خدا می داند اما هرچه هست از مسیر حق و جستجوی حق نمی گذرد. راستی چرا اعراب که در تاریخ اسلام تماما در جنگ با یکدیگرند و امامان و فرزندان پیامبر خویش را به قتل می رسانند و یا همین خالد و افرادش که در زمان ابوبکر برای گرفتن زکات به نزد قبیله ی مالک بن نویره می رود و در میان نماز به افرادی که بدون سلاح بودن حمله می کنند، به زنان و دختران قبیله مسمان تجاور می کنند و به زن مالک بن نویره که در تمام عرب به زیبایی شهرت داشت شخصا تجاور می کند، (این افتضاح تاریخ اسلام فقط چند ماه بعد از فوت پیامبر اتفاق می افته) و خالد پس از بازگشت ادعای دفاع می کنه و چند ماه بعد با باردار شدن زنان و دختران قبیله پرده از توحش خالد و افرادش برداشته میشه. حال چگونه باید باور کرد که وقتی همین جناب خالد به ایران زرتشتی می آد تماما رأفت است برادری و برابری و عدل داد!!!؟ من هرچه آیینه رو نگاه می کنم روی پیشونیم چیزی نمی بینم نوشته باشه...
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.