تراژدی سَلم و تور؛ داستانی دردناک از شاهنامه

  • 1400/04/08 - 08:05
فریدون 3 پسر داشت. سَلم، تور و ایرج. اما سرنوشت هر یک: سلم و تور، ایرج را سر بریدند. سال‌ها بعد، منوچهر (نوه‌ی ایرج) به تقاص خون پدربزرگش، قیام می‌کند و به یارانش وعده بهشت می‌دهد. آنگاه ایرج در نبرد، سلم و تور را سر می‌برد و هزاران نفر از یارانِ آن‌ها را هم قتل عام می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فریدون (پادشاه پیشدادی) سه پسر داشت: سَلم، تور، ایرَج. سرنوشت این گونه رقم خورد که سَلم و تور، از روی حسادت، ایرج را کشتند و سر بریده‌ی او را برای پدرشان (فریدون) فرستادند. فریدون پس از مدت‌ها سوگواری، به حرمسرای ایرج رفت و در میان کنیزکان او به جستجو پرداخت. آنجا دریافت که یک کنیزک از ایرج باردار است. مدتی بعد، کنیزک، دختری زایید. فریدون، این دختر که یادگار پسرش ایرج بود را بزرگ کرد و او را به همسریِ برادرزاده‌ی خود (پَشَنگ) درآورد. دختر ایرج، پسری زایید که نامش را منوچهر گذاشتند. فریدون آرزو کرد که ای کاش، بینایی‌ به چشمانم برگردد تا بتوانم رخ این کودک را ببینم. پس خداوند، خواسته‌ی فریدون را به انجام رساند و چشمانِ او دوباره به روشنایی جهان باز شد.

منوچهر به سن جوانی رسید. پس بر آن شد که انتقام خون ایرج را از سَلم و تور بگیرد. سلم و تور به هراس افتاده؛ برای فریدون هدیه‌های گرانبها فرستادند و ابراز پشیمانی کردند. اما فریدون نپذیرفت. پس سلم و تور، لشکری گرد آوردند تا به ایران بتازند. در آغاز نبرد، قارن (یکی از فرماندهان سپاه ایران) به پهلوانان ایران گفت: اين جنگ، جنگ با اهريمن است، پس هشيار باشيد و بدانيد كه هر كه در اين جنگ كشته شود، از گناهان پاك گشته، به بهشت خواهد رفت. هر كه از شما، خون يكى از سربازان سلم و تور را بريزد، از شاه، زر خواهد گرفت. جنگ آغاز شد. سپاهیان ایران‌زمین، آنچنان سربازان سلم و تور را کشتند که صحرا، دریای خون شد. در نبرد، منوچهر، با نیزه بر پشت تور زد و سپس سرِ او را برید و تنش را خوراک حیوانات کرد.

سرش را هم آنگه ز تن دور كرد
دد و دام را از تنش سور كرد

منوچهر، نامه‌ای به فریدون نوشت و حکایت کامیابی خود را شرح داد و سر بریده‌ی تور را برای فریدون فرستاد. هنگامی که فریدون، سرِ بریده‌ی پسر نااهل خود را دید خوشنود شده، بر منوچهر، آفرین کرد. پس، منوچهر، انگشتر تور را از انگشت او درآورد و به قارن (فرمانده سپاه ایران) داد و به او گفت: به سوی اردوگاه سلم برو و خود را فرستاده‌ی تور بخوان! و با این حربه، وارد اردوگاه آنان شو. قارن و یارانش چنان کرده؛ از غفلت سربازان دشمن بهره بردند و 12 هزار نفر از سربازان دشمن را کشته، جوی خون روان کردند و غنیمت بسیار گرفتند.

بكشتند از ايشان فزون از شمار
همى دود از آتش بر آمد چو قار

همه روى دريا شده قيرگون
همه روى صحرا شده جوى خون

منوچهر، با شمشیر، سلم را گردن زد و سپس دستور داد سر او را بر نیزه کنند.

يكى تيغ زد زود بر گردنش
بدو نيمه شد خُسروانى تنش

بفرمود تا سَرش برداشتند
بِنيزه بِاَبر اَندر افراشتند [1]

پس منوچهر، سر بریده‌ی سلم (عموی مادرش) را به همراه غنایم فراوان به سوی فریدون فرستاد. پس از مدتی، فریدون از دنیا رفت و منوچهر به پادشاهی ایران رسید. او بدن فریدون را با جواهرات و گوهرهای بسیار آراست و تنش را به دخمه سپرد.

نکته: این داستان را که خواندم، احساس کردم در فرهنگ ایران باستانِ پیشا زرتشتی، بسیاری از باورهای ایرانیان، مشابه باورهای اسلامی بوده است. مثلاً منوچهر (شاهزاده ایران)، به سربازانش وعده می‌دهد که در این انتقام، اگر کشته شوید، جایتان در بهشت است (خیر آخرت) و اگر زنده بمانید، به خیر دنیا میرسید. یعنی مشابه عقیده جهاد. با این معنی، به باستانگرایان باید گفت که اشکال‌تراشی‌های شما به ضد اسلام (و اینکه اسلام را به خشونت کور متهم می‌کنید) نادرست است و اگر قرار باشد کسی را متهم کنید، باید خودتان را متهم کنید. نکته دیگر اینکه در باور ایرانیان باستان، فقط خون، خون را می‌شوید. در عقیده اسلامی هم در بحث قصاص همین است. هرچند در اندیشه اسلامی، عفو و گذشت، بر قصاص برتری دارد. اما در اندیشه ایران باستانی، قصاص و کین‌خواهی بر عفو و گذشت ارجحیت دارد. چنان که فریدون حاضر نمی‌شود از سر کینه‌ و انتقام‌جویی شخصی، حتی پسران خود را ببخشد.

پی‌نوشت:

[1]. فردوسی، حکیم ابوالقاسم (1389)، شاهنامه، بر اساس نسخه مسکو، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی و مرکز خدمات کامپیوتری نور، شماره ثبت کتابخانه ملی: 815279. برگه 54، بيت 1876.

آلبوم تصاویر:

تولیدی

دیدگاه‌ها

حاجی لطفا سند بده!! بعد کجا ایرانیان باستان با زن شوهردار همبستر شدند؟!(قرآن، سوره نسا :ایه24)

سیره نبوی، رفتار عادلانه با زنان اسیرشده در جنگ: https://www.adyannet.com/fa/news/15502

شما واقعا اگر قصد تحقیق و دانش‌افزایی دارید پیشنهاد میکنم مقاله برده‌داری استاد سید مصطفی حسینی طباطبایی را مطالعه کنید.

تجاوز باستان‌گرای ساکن استرالیا (پیرو راستین مکتب کوروش؟!) به 3 خانم: https://www.adyannet.com/fa/news/33432

رفتار دردناک رهبران زرتشتی‌ با زنان اسیر شده در جنگ‌: https://www.adyannet.com/fa/news/31340

رفتار بی‌شرمانه خسرو پرویز با زنِ شوهردار: https://www.adyannet.com/fa/news/13496

بردگی جنسی زنان و دختران در عصر هخامنشی: https://www.adyannet.com/fa/news/31341

در فرهنگ اصیل عاریایی، طبق سنت زرتشتی، یک مرد حق دارد با خواهر و دختر خودش همبستر شود. حتی اگر خواهر و دختر و... راضی به این همبستری نباشند، مردن اصیل عاریایی حق دارد به زور با آنان همبستر شود. اسناد: https://www.adyannet.com/fa/news/13013

ابراهیم خلیل با ساره خواهر خودش ازدواج کرد!!! دوبار هم اون رو در اختیار فرعون و پادشاه اردن گذاشت!!! اسم تین کار خیلی بده ولی در آمدش خوبه!!

در فرهنگ اصیل زرتشتی، شوهر حق داشت زن (زنِ عقدی و رسمیِ) خود را حتی برای استفادۀ جنسی در اختیار مَرد ديگرى قرار دهد. در این کردار زشت، رضايت زن شرط نبود و مَرد می‌توانست بدون رضایت زن، او را به دیگران قرض دهد تا از آن زن استفاده جنسی و... شود. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بنگرید به: آرتور کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران: انتشارات دنیای کتاب، 1368. ص 441-442.

اما درباره آنچه که سروش درباره حضرت ابراهیم (علیه السلام) نوشت: در تورات چه بسیار اتهاماتی به پیامبران نسبت داده شده است، که برای ما هیچ حجیّت و سندیّتی ندارد. و اصولاً کتاب تورات (و مخصوصاً سِفر پیدایش که داستان زندگی حضرت ابراهیم در آن آمده است)، از حیث دینی، حجت نیست، و از جهت تاریخی نیز زمان نگارش و هویت نویسندگان آن به درستی روشن نیست. در تعالیم اسلامی آمده است که ابراهیم (علیه السلام) و همسرش ساره، پسرخاله-دخترخاله بودند (نه برادر و خواهر). در حدیث صحیح از امام صادق آمده است: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ تَزَوَّجَ سَارَةَ ابْنَةَ لَاحِجٍ وَ هِیَ ابْنَةُ خَالَتِهِ. ابراهیم با ساره دخترِ لاحج ازدواج کرد، و ساره دخترخاله‌اش بود.» ـــــــــــــــــــــــــــــ بنگرید به: شيخ كلينى، الكافي، تهران: دار الكتب الإسلامية، 1365، جلد 8، صفحه 370، حديث 560. قطب‌الدين راوندى، قصص الأنبياء، تهران: بنياد پژوهش‏‌هاى آستان قدس رضوى، 1409 ه.ق، ص 106

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.