معرفی "نامه سرانجام" از کتابهای مهم اهل‌حق

  • 1393/02/17 - 11:36
از مجموعه کتابهای مهم در فرقه اهل‌حق از "نامه سرانجام" می‌توان نام برد که در قرن هشتم هجری قمری توسط سلطان اسحاق و یارانش به رشته تحریر در آمدهاست. سرانجام دارای شش بخش یا جزو است به نامهای: بارگه بارگه، دوره هفتوانه، گلیم و کول، دوره چهل‌تن، دوره عابدین و خرده سرانجام.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از مجموعه کتابهای مهم در فرقه اهل‌حق از "نامه سرانجام" می‌توان نام برد. به مجموعه کتابها و رساله‌های دینی اهل‌حق که در قرن هشتم هجری قمری توسط سلطان اسحاق و یارانش به رشته تحریر در آمده، کلام یا خزانه یا سرانجام گویند.[1] سرانجام دارای شش بخش یا جزو است به نامهای: بارگه بارگه، دوره هفتوانه، گلیم و کول، دوره چهل‌تن، دوره عابدین و خرده سرانجام.
بارگه بارگه:
 درباره فرود آمدن بارگاه ذات احدیت الهی در زمان‌های بس کهن در سرزمین‌های گوناگون ایران و جهان است. همچنین درباره‌ی گردش ارواح فرشتگان در پیکره پیغمبران، پادشاهان، بزرگان و سرداران ایران. این بخش از سرانجام را هفتاد و دو پیر سروده‌اند و هر بند آن مستقل و بدیع است و هر بند به طرز و شیوه‌ای مخصوص سروده شده و در هر یک فکری مخصوص غلبه دارد. در اشعار مزبور به نامداران و بزرگان و قهرمانان تاریخی و افسانه‌ای ایران نیز اشاره شده است.[2]
دوره هفتوانه:
 غالبا از موضوعات مربوط به قربانی و ادعیه و گشت و گذارهای ارواح در هفت طبقه آسمان و خلقت فرشتگان و برگزاری جم‌ها در روز ازل ترکیب یافته است.[3]
گلیم و کول:
 (که به معنی گلیم به دوش و پشمینه پوش است،) درباره‌ی ریاضت‌ها و مجاهدت‌های شخصی به نام "پیر بنیامین" در یمن است که روزگاری دور لباس پشمینه می‌پوشید و در یمن به سقایی می‌پرداخته است. زمانی وی با عده‌ای از یارانش سوار بر کشتی از دریای اسکندریه  می‌گذشته که ناگهان باد وزیدن گرفته و دریا طوفانی و متلاطم می‌گردد. مسافرین کشتی، چندین روز را در سختی و گرسنگی به سر می‌برند. پیر بنیامین برای نجات مسافرین و یارانش به درگاه حق‌تعالی راز و نیاز می‌نماید و سرانجام دعای وی مستجاب می‌گردد و همگی از طوفان نجات می‌یابند و به خدمت سلطان باز می‌گردند.[4]
دوره چهل تن:
 درباره‌ی آفرینش چهل تن از فرشتگان است که از روز ازل برای رازداری آفریده شده و در قرن هشتم هجری قمری ارواح آنان در پیکره‌ی چهل تن تجلی نمود و آنان مردم را به یکتا پرستی و توحید دعوت کردند. این بخش از سرانجام دارای چهل بند است که هر بند آن را شاعری سروده و در آن سرایش‌ها، ذات و صفات جلال و جبروت حق‌تعالی توصیف شده است.[5]
دوره عابدین:
 شامل مناجات‌ها  و راز و نیازهای عابدین جاف و در مورد احوال و ارواح صالحان و گناهکاران پس از مرگ است.[6]
خرده سرانجام:
خرده سرانجام نیز دارای یک رشته مطالب راجع به برگزاری جم، جوز شکستن، سر سپردن، نامگذاری کودک، ازدواج، غسل و تلقین میت می‌باشد که به نثر و نظم نوشته شده است.[7]
علاوه بر نامه سرانجام که ذکر شده٬ کتابهای دیگری از قرن دوم هجری تا قرن سیزدهم هجری به یادگار مانده که از سوی بزرگان و خواص اهل حق به نظم در آمده است. این کتابها عبارتند از : «دوره بهلول٬ دوره بابا سرهنگ٬ دوره شاه خوشین٬ دوره بابا نااوس٬ دوره دامیاری٬ دفتر پردیور، دفتر ساوا، دیوان گوره٬ دوره نود و نه پیر شاهو، شصت و شش غلام زرین کمر، زلال زلال٬دوره شاه ویس قلی، دوره پیر عالی، دوره بابا جلیل، کلام سید خاموش٬ کلام ایل بگی٬ کلام خان الماس٬ کلام شاه تیمور،کلام ذوالفقار، کلام شیخ امیر،کلام قاصد، کلام، کلام نوروز٬ کلام سید براکه، کلام دروریش قلی، کلام جناب، کلام مجرم و کلام درویش اجاق ».[8]

اشعار این کتابها به گویش گورانی تحت تاثیر لهجه‌های لکی و لری به اشعار ده هجائی و هشت هجائی سروده شده است. لازم به ذکر است که کلمه گورانی در اصل منسوب به گوران است و گوران نام یکی از طوایف مهم کرد بین سنندج و کرمانشاه می‌باشد که بیشتر پیرو دین اهل حق می‌باشند و عده‌ای از آنان پیرو مسلک اهل‌حق‌اند.[9]
بر مبنای اعتقاد به دونادون (تناسخ) و بنا به کتاب نامه‌سرانجام، در قرون گذشته، برخی از رهبران و بزرگان یارسان، در قالب پیامبران ایرانی چون زرتشت، مانی، مزدک به جهان آمده و به هدایت و ارشاد مردم پرداخته و آنان را به یکتاپرستی و توحید فراخوانده‌اند. مثلا پیر بنیامین و پیر موسی و پیر داوود و شاه ابراهیم و بابا یادگار که جزو هفت تن می‌باشند، در قالب‌های گوناگون در میان مردم ظاهر شده‌اند.
بیشتر متون فرقه یارسان منثور است و هر منظومه شامل دو مصراع و هر مصراع مرکب از ده هجاست و می‌توان آن را نوعی مثنوی نامید که از لحاظ قیافه و حروف اواخر دو مصراع با همدیگر همانند و اغلب تابع قوانین قافیه‌اند.
برخی از مطالب متون اهل‌حق حکمت آمیز است که آن را علم الاعلی گویند و برای فهم آن احتیاج به قوهٍ‌ی تفکر و نیروی اندیشه است و بعلت آنکه در آنها اصطلاحات فلسفی به کار رفته، هر کسی آن را به خوبی درک نمی‌کند و به همین علت در مقدمه نامه سرانجام آمده است که نباید مطالب آن را برای هر کسی فاش کرد و باید با راز و رمز آن را بیان کرد و از مردم نااهل پوشیده داشت و ممکن است که همین امر موجب شده باشد تا متون و معارف فرقه اهل‌حق محدود به اهالی همان فرقه باقی بماند و کمتر منتشر شود تا به عقیده ایشان از دسترس اغیار به دور باشد و این امر موجب شده است کار تحقیق در این حوزه با دشواری‌هایی مواجه شود. البته همانطوری که بیان شد، چونکه اساس مطالب و مبانی اعتقادی اهل‌حق به مساله تناسخ برمی‌گردد، در جای‌جای این کتاب به بهانه‌های مختلف به مساله تناسخ اشاره شده است و نیز به خرافاتی اشاره شده که بعنوان دلیل برای افعال اهل‌حق بیان شده است؛ همانند اینکه بارگه بارگه به طور صریح سعی در القاء مساله تناسخ به مخاطب دارد و اینکه تناسخ را از فرود آمدن ذات خداوند در زمان‌های کهن در سرزمین‌های گوناگون ایران و جهان سخن می‌گوید و همچنین بیان می کند که گردش ارواح فرشتگان در پیکره پیغمبران و پادشاهان و بزرگان و سرداران ایران انجام شده است و باید توجه داشت که نام بردن طیف های گوناگونی که افراد مختلف جامعه به هر روی تمایل به یکی از این طیف‌ها دارند، به مخاطب القاء می‌کند که مساله تناسخ مطلبی تازه و ابداعی نبوده و نیست تا جایی که حتی در ارواح پیامبران و بقیه طیف های مهم جامعه این مساله روی داده است و در آخر به با اشاره غیر مستقیم نتیجه می‌گیرد، تناسخ امری ثابت شده و مسلم است بدین صورت که این بخش از نامه سرانجام را منسوب به هفتاد و دو پیر می‌کند تا ایشان را از خطای در فکر و انحراف اعتقادی مبرا کند. چرا که اگر نویسنده این بخش یک نفر بود، مخاطب می‌توانست به او ایراد وارد کند که مطلب شما بوی انحراف از عقاید عمومی مردم است و برای اینکه عقیده تنایخ را به مخاطب بفماند، باید سعی فراوان نماید، و حال آنکه با نوشتن این جمله که «این بخش از نامه سرانجام را هفتاد و دو پیر سروده‌اند» تمای شبهاتی که ممکن است از یک یا چند سراینده اندک سر زند، از جمع هفتاد و دو نفری دور می‌شوند، در نتیجه به صورت غیر ملموس به نتیجه دلخواه خود می‌رسد و برای اثبات مدعایش نیازی به آوردن صغری و کبری ندارد و خواننده عامی با خواندن چنین متنی هیچ‌گاه در پی فحص و تحقیق در مورد صحت آن بر نمی‌آید. 

بقیه مطالب بیان شده هم به گونه ای بیان شده است که در بادی بدء و اولین مرتبه که خواننده آن را مطالعه نمود، مورد قبول وی واقع شود، خصوصا اینکه متون اهل‌حق به لهجه محلی نوشته شده است و اینکه این متون برای اهالی همین لهجه‌ها سروده شده تا مخاطب قبل از خواندن چنین متونی، اعتمادی نسبی به آنها داشته باشد و با خواندن قسمتی از این متون دلگرم به آنها شده و باوری سطحی از عقاید مطرح شده از متون مذکور به صورت پیش فرض بپذیرد و دیگر به هیچ عنوان به فکر تحریف این متون و منحرف شدن آنها از راه حق را به ذهن خود راه ندهد و نتیجه آن هم پدید آمدن فرقه های مختلف انحرافی از جمله اهل‌حق است.   

منابع:
1- نامه سرانجام، صص 20 و 21
2-دانش‌نامه نام‌آوران یارسان، ص 15
3-نامه سرانجام، صص 192 و 193
4- نامه سرانجام، ص 311 و 313
5- نامه سرانجام، ص 390
6- نامه سرانجام، ص 429
7- دانش‌نامه نام‌آوران یارسان، ص 16
8-اهل‌حق، پیروان و مشاهیر، ص 24
9-همان
 

 

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام مخاطبان عزیزبا اینهمه اظهار نظرهای ناشیانه وبهتانها و عقاید بی پایه واساس و فتواهای جاهلانه در خصوص تکفیر دیگر ان که در اساس به اسلام و رسول خدا و امامان بعد از او معتقدند و درستی و گفتار و رفتار و کردار نیک را پیشه کرده اند ....آیا عقاید فرقه هایی همچون .....و ایادی آنها همچون داعش نشات گرفته از وجود خود شما ها نیست کمی به افراط و تفریط های اطرافیان و فرزندان و همسران خود بیاندیشید آیا ذره ای از اسلام ناب محمدی را در زندگی واعمال آنها خواهید یافت ....و...........

سلام فرموديد که کساني که به عقايد اسلامي پايبند هستند. اگر کسي از اهل حق پيرو عقايد اسلامي باشد، ديگر اهل حق نيست و مسلمان است و اگر کسي فقط در مرام پيرو ايشان است باز هم مسلمان است. اما واقعا شما نميدانيد که برخي از فرقه هاي اهل حق نماز ندارند؟ آيا شما نمي دانيد که برخي از فرقه هاي اهل حق روزه نمي گيرند؟ آيا اگر کسي منکر نماز و روزه باشد، مسلمان است؟ گفتار نيک و کردار نيک در جاي خود شيوه اي پسنديده است. اما در حوزه اسلامي تفکر اسلامي کفايت مي کند؟ عقايد انحرافي اهل حق همانند تناسخ و حلول را چه مي گوييد؟ به داعش اشاره کرديد، اتفاقا علت اصلي داعش وجود فرقه هاي منحرف از اسلام است. افراط و تفريط در اسلام باعث وجود داعش است. داعش نيز نتيجه افراط است. آيا افراد در مقام ائمه خصوصا امام علي عليه السلام که برخي را به فرقه غالي معروف کرده همان که شما فرموديد نيست؟ اتفاقا داعش فکر مي کند که شيعيان راستين همان اهل حق هستند که نماز نمي خوانند و مي گويند کتاب اينان غير از قرآن است. اگر اهل حق مسلمانند چه اصراري دارند که بگويند سرانجام مخفي است و از اسرار؟ اگر کتاب آسماني است چرا اسمي از آن در طول تاريخ برده نشده است؟ اگر نيست چرا همه اهل حق معقتد و پايند به آن هستند و حال آنکه هيچ يک از ايشان حتي جلد آن را هم نديده اند؟ بهتر است به جاي خنثي بودن، کمي غيرت ديني داشته باشيم و از عقايد خود دفاع کنيم تا کساني همانند داعش ما را متهم به کافر بودن نکنند. کساني که ما را متهم به کافر بودن مي کنند اتفاقا فکر مي کنند ما همانند اهل حق علي را خدا مي دانيم و حال آنکه ما مي گوييم علي عليه السلام بنده مخلص خداست و ولي الهي نه اينکه او خدا باشد. از خداوند مي خواهم تا راه تحقيق براي شما باز شود و با چشم باز به اطراف بنگريد.

من درمورد دین اهل حق خیلی تحقیق کردم نمیدونم بعضی چرا میخوان بگن که اهل حق مسلمان نیست مسلمان هست راه باهم فرق داره ولی هدف و مقصد همه یکیه اونم خدا تمام

به نظر من اعتقادی که فقط بر سر زبان باشه از عقده های ما سرچشمه گرفته و از جهل ما شروع میشه و ما رو تا ابد جاهل قرار میده امااعتقادی که در عمل ما ظاهر شود این اعتقاد مساوی است با ایمان و یقین و عشق مولا علی این رو مخواه که ما صدایمان در شعار زبانی ضعیف باشه و با زبان عمل شعار بدهیم پس در هر دین که باشیم (انسان) باشیم و به قول بزرگوار خان الماس دست و دل و دیده خود را پاک نگهداری کنیم خدا مارا از جهل مرکب نجات دهد و به ما جهل مقدس را نصیب کند یا علی

با سلام همانگونه که امام صادق علیه السلام فرمودند كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُم‏، مردم را با غير زبان خود [به مذهب خويش] دعوت كنيد. درنتیجه ملاک عمل است نه حرف و نظر. ضمنا در هر دین علاوه بر انسان بودن، باید از انحراف در دین پرهیز کنیم.

در پاسخ به مخاطبان کلاردشت؛ باسلام ، بنده خودم از کردهای کلاردشت و ساکن شهرهای اطراف این بخش هستم. اینکه این دوست مارو با یهودیها یا گروه های خطرناک مقایسه می کنن بکلی اشتباست، ما باید یاد بگیریم در درجه اول انسان باشیم و به اعتقادات همدیگه احترام بذاریم، دوما کجا این افراد مال اندوز هستند. کرد ها هم مانند سایر ایرانیها برای خودشون یکسری اعتقادات دارند و با این راه و مسلک در جهت نزدیک شدن به خدا حرکت می کنن . بهتر هستش بجای تعبیر و تفسیر اعتقادات مردم به خودسازی خودمون بپردازیم و در مورد مسائل حاشیه نباشید.

دوستان من اهل حق هستم شما بدون هیچ اطلاعاتی وفقط با حرف این نویسنده که نظر شخصیش رو گفته در مورد ما قضاوت کردید.خیلی از شما زحمت خوندن قران رو به خودتون نمیدید چطور در باره چیزی که نمیدونید نظر میدید.فک میکنید ما نظر شما رو نمیخونیم.ودرباره خدا فکر نمیکنیم.اما این خود شما هستید که هر چی میدن تحویلتون بدون فکر قبول دارید مثل همین حرفا که طرف القاط ذهنی خودش رو تحویل شما میده.میدونم نویسنده متن نظر من رو نمیزنی اما تو قیامت تو رو سیاه میشی.مطما باش خدا اون چیزی که تو محدودش کردی نیست.

من خودم قبلا اهل حق بودم و تحقیق کردم و دیدم که راه رو اشتباه میرم چون وقتی سرانجام رو خواندم چیزی جز کفر ندیدم و برگشتم به شما هم توصیه میکنم برو تحقیق کن و بعد حرف بزن

واقعا متاسفم برات.بهترین وپاک ترین،بی ریا ترین دین دین اهل حق

سلام اگر معتقد باشیم که همه ادیان در دوره های مختلف از طرف خدای یگانه که خالق دو جهان است، نازل شده است، پس باید تسلیم امر خداوند باشیم چرا که پیروان همه ادیان الهی معتقد به این نکته اساسی هستند که خداوند بهتر از انسانها صلاح کارشان را می داند، به همین خاطر هم هست که انسانها تن به پرستش می دهند. به همین دلیل خداوند بزرگ در هر مرتبه ای دینی از ادیان الهی را بر مردم اعصار مختلف با توجه به مصالح و حکمت ها نازل کرده است. درنتیجه همه ادیان مرتبه ای طولی دارند نه عرضی و با آمدن دین جدید پیروان ادیان گذشته باید تن به دین جدید بدهند چرا که گفته شد موحدین معتقدند که خداوند صلاح کار ایشان را بهتر از خود شان می داند.

دوست عزیز اهل حق دین نیست. چرا اصرار می کنید که اهل حق دینه؟

چون لیاقت میخواد این دین که تو نداشتی.

سلام سرانجام رو از کجا پیدا کردی خوندی ب منم ارسال کنین ممنون میشم 09034812202

عیسی به دین خودش موسی هم به دین خودش مگه ما مردم اهل حق مثل شما ها بیکاریم بیاییم ادیان دیگرو تمسخر کنیم من خودم اهل حق هستم و افتخار میکنم به اهل حق بودنم

کتاب سرانجام نسخه اصلیه و من و امثاله تو هیچوقت نمیتونیم اونو به چشم ببینیم که شما اینقد با اعتماد ببنفس داری ایم مطالبو ازش استخراج میکنی.و

سلام همين طرز تفکر ساده لوحانه شماست که باعث ميشه گول بخوريد. عزيز من مگر سرانجام از تمامي کتب آسماني بالاتره؟ اگر اون هم يه کتاب آسمانيه چرا منتشرش نمي کنن؟ اگر هم يک سري خرافاته که ظاهرا همين طوره، پس براي اينکه دستشون رو نشه واسه شماي ساده لوح داستان تراشي کرده و اون رو از نظرتون دور نگه مي دارن. اي کاش کمي فکر مي کرديد. شما آيين و دينتون رو بر اساس گفته هايي ترتيب مي ديد که حتي نمي دونيد منشا اونها کجاست و آيا تحريفي در آن صورت گرفته يا نه. اصلا شايد اصل کتاب سرانجام خيلي درست باشه، ولي شما تا به حال حتي يک بار هم فکر نکردي شايد در زنجيزه بزرگان شما کسي باشه که احتمال سو استفاده رو داشته باشه. بدونيد که بزرگان دين اسلام مي فرمايند اگر کلامي از ما به شما رسيد و آن کلام مخالف کتاب خداوند بود آن را به ديوار بزنيد. يعني ملاک حق بودن يا نبودن کلام بزرگان دين ما کلام خداوند و کتاب اوست، اما ملاک صحت و سقم کلام بزرگان شما چيست؟

بزرگوار کتاب های دیگری در زمینه شناسایی دین اهل حق وجود دارد که همه انها کامل هستند کتاب سرانجام تنها کتاب اهل حق نیست مثل قران کتاب های گوناگونی برای فهمیدن و اشنا شدن با این دین است اما کتاب سرانجام از برتری ویژه ای برخوردارست که احتمال میرود سودجویان زیادی از این کتاب به نفع خود استفاده کرده و یا ان را دستکاری کنند به همین دلیل سری بودن ان به صلاح است.

سلام تا جایی که ما اطلاع داریم کتابهایی که به تنهایی از منابع معتبر به اهل حق پرداخته باشند، اندک هستند. اما اگر کتاب خاصی مد نظر شماست لطفا معرفی بفرمایید. ولی می دانم و می دانید که اینچنین نیست.

سلام دوستان لطفا اگه کسی مطلب یا نظری درباره ی ازدواج شیعه با اهل حق داره بنویسه،ممنونم

سلام ازدواج با برخي از اهل حق که خود را مسلمان مي دانند و در عمل نيز مسلمان هستند، و فقط از حيث مرام پيرو اهل حق هستند جايز است. اما ازدواج با برخي ديگر از ايشان که خود را مسلمان نمي دانند و اعمال اسلامي همانند نماز و روزه و ديگر اعمال مسلمانان را انجام نمي دهند، جايز نيست. براي کسب اطلاع بيشتر در اين زمينه بهتر است از دفتر مرجع تقليد خود سوال کنيد، ضمن اينکه قسمتي از عقايد اهل حق مد نظر خود را براي ايشان بيان بفرماييد.

من باهات موافقم.میخوام بدونم چه جوریه؟چون من به تازگی عاشق دختری از اهل حق شدم و نمیدونم باید چکار کنم یه نفر راهنمایی کنه منو.

ازدواج دختر شیعه و پسر اهل جایز است یا خیر? درصورتیکه نماز و روزه ای برای او در کار نیس اما به اعتقادات من فوق العاده احترام میگذارد

با سلام از لحاظ شرعي جايز نيست.

سلام دوستان.من هم اهل حق هستم از اورمیه اولا کلمه اهل یا آل حق به معنی جزو خانواده پیامبر بودن است و ما پیروان اهل حق هستیم.ثانیا شیعه دوازده امامی هستیم وتنها فرق ما با شماعزیزان نذرونیاز و قربانی کردنمان است.بعضی از خرافات که مشاهده میشود بوسیله بی سوادان ما وارد مذهب ما شده سندیت ندارد و به هیچ وجه جزو فرمایشات بزرگان اهل حق نمیباشد.ازدواج شیعه با شیعه بنظر شما چرا باید جایز نباشد?لطفا درصورت تمایل به مطالعه درمورد اهل حق و باورهای ما بااهل فن مباحثه کنید نه با هربی سوادی که ادعای اهل حق بودن دارد.تشکر

با سلام همانطوري که مي دانيد و اگر هم نمي دايد بايد بدانيد که در ميان اهل حق فرقه هاي مختلفي با عقايد خاص خود وجود دارد. شما که خود را شيعه دوازده امامي و پيرو اهل بيت عليهم السلام مي دانيد بايد نماز و نذر و نيازتان نيز تابع دستورات اهل بيت عليهم السلام باشد. ضمنا روي سخن ما با آن دسته از اهل حق است که خود را مسلمان نمي دانند و همان طوري که مي دانيد ازدواج مسلمان با کسي که دين الهي ندارد جايز نيست. آن دسته از اهل حق که نماز نمي خوانند و روزه هم نمي گيرند و حتي منکر نماز و روزه هم مي شوند، به نظ شما آيا در زمره مسلمانان مي توانند جايي داشته باشند؟ يا کساني از اهل حق هستند که کعبه خود را پرديور اعلام مي کنند، آيا ايشان همان مسلمانانند که خانه خدا را کعبه مي دانند؟ سوال هميشگي ما از شما اهل حق ها اگر شما برحق هستيد و عقايد شما همانند ديگر مسلمانان است، چرا کتب خود را منتشر نمي کنيد؟ چرا اين سوال را از بزرگان خود نمي کنيد؟ چرا يک در صد هم احتمال نمي دهيد که بزرگان شما در نقل کلام ها اشتباه کنند و آنها را براي شما جور ديگر معنا يا تفسير کنند. اينها همه سوالاتي است که شما از بقيه مي کنيد ولي وقتي نوبت به خودتان مي رسد جرات مطرح کردن آن را نداريد. بزرگان شما مي گويند کتاب هاي اهل حق از اسرار است. مي گوييم مگر تمام اديان الاهي صاحب کتاب نبوده و نيستند، کدام کتاب آسماني سراغ داريد که از اسرار باشد و بصورت عمومي منتشر نشود. اين مساله نقض غرض است چرا که کتاب آسماني براي هدايت بشر آمده است و بايد مردم از آن اطلاع داشته باشند. وقتي به برخي از اهل حق مي گوييم چرا کتاب هاي خود را به فارسي ترجمه نمي کنيد مي گويند مگر قرآن که کتاب مسلمانان است، فارسي است؟ بله کتاب مسلمانان فارسي نيست ولي به تمام زبان هاي دنيا ترجمه شده تا کساني که مي خواهند بتوانند آن را بخوانند و در مورد آن تصميم درست بگيرند. اي کاش اين اشکالاتي را که به ما مطرح مي کنيد از بزرگان خود هم مي پرسيديد. موفق باشيد

مگر شیعه و سنی هر دو مسلمان نیستن. پس چرا یکی با دست بسته نماز می خواند دیگری با پیشانی بر مهر. چرا یکی مهر میگزارد و دیگری نمی گزارد. علت داغ کردن پیشانی با مهر چیست؟

سلام دوست عزیز به نظر ما هم عزیزان اهل حقی که نماز می خوانند و روزه می گیرند و به اصول و فروع مذهب شیعه پایبند هستند و معتقد به عقایدی همانند دونادون نمی باشند، شیعه محسوب می شوند. اما اینکه فرمودید برخی از عقاید اهل حق توسط بی سواد ها وارد این آیین شده است درست نیست چرا که منبع تحقیق برای ما هم کتب منسوب به اهل حق است هم عامه مردم. البته کسانی که سنگ یارسان را به سینه می زنند میگویند ما شیعه نیستیم و احتمالا قصد دارند از این موضوع بهره برداری کنند. برای مثال نمایندگان دوده های مختلف یارسان در اطلاعیه های مختلف بر این موضوع اصرار دارند و حال آنکه بیشتر مردم یارسان خود را شیعه می دانند.

سلام دوستان ، از اونهایی که کم سواد هستن ، خواهش میکنم برن اطلاعاتشون رو کامل کنند ، اهل حق از زمان مونده که هیچ چیز جز پنج تن نبود ، و خداوند به خاطر پنج تن و امام علی دنیا رو خلق کرد ، مولانا میفرماید تا صورت پیوند جهان بود علی بود تا نقش زمین بود زمان بود علی بود،، ما اهل حق ایین کردار و نذر نیازمان بر طبق ایین دوازده امام است ، و هر کاری میکنیم از روی عقل ، قران ، اجماع میباشد ، اهل شریعت وقتی میخوان گوسفندی رو قربونی بکنن ، همینجوری میرن میخرن ،و قربانی میکنن ، ولی ما اهل حقیقت بر طبق گفته مولا حضرت علی وقتی قربانی رو میخریم باید دقت داشته باشیم که قربانی هیچ عضوی نقص نداشته باشه بعد که خریدیم میاریم یه هفته خودمون بهش اب و علوفه میدیم که موادی حلال مصرف کنه و استبرا بشه بعد قربونی رو در روزهای دوشنبه و پنج‌ شنبه قربانی میکنم و به درگاه احدیت التماس میکنیم که نامه اعمالمون وقتی به محضر پاک صاحب الزمان میره حداقل مقدار گناهامون کم باشه

با سلام خدمت برادر عزيز از اينکه اظهار نظر کرديد ممنونم اما اينکه در مورد نذر فرموديد دقت مي کنيد، خيلي کار خوبي است ولي اينکه فرموديد اهل شريعت همين جوري قرباي را انتخاب مي کنند اين طور هم نيست بلکه شرايطي داره که بايد به آن رجوع کنند بارها گفته ايم که اهل حق فرقه هاي مختلفي دارند و اگر شما جزو آن دسته از ايشان هستيد که پيرو اهل بيت و مناسک اسلامي هستيد، درواقع فقط از حيث مرام اهلحق هستيد و در واقع شيعه مي باشيد اما اگر اصرار بر ترک نماز و گرفتن روزه سه روز و عقايد اهل حق ميباشيد که جزو اهل حق هستيد و احکام اهل حق بر شما بار مي شود. در پناه حق و حقيقت باشيد.

سلام به شما برادران و خواهران گرامی بر حسب اتفاق این موضوعات رو دیدم ، هیچکدام از شما صاحب نظر نیستید ، عالم دین نیستید (چه شیعه چه اهل حق)، شما سلیقه های خود رو بیان میکنید نه چیز دیگه رو . اهل حق جزعی از شیعه نیست و نخواهد شد چون دین یارسان تکامل یافته است و کاملا جدا از اسلام هستند ، و همچنین دین اسلام هم در حال تکامل است بر حسب روز خخخخخخخخخخ

سلام شما هم معلومه از روي هوا حرف مي زنيد چون برخي از اهل حق ميگن ما شيعه ايم برخي هم مي گن ما شيعه نيستيم. البته تکليف دين اسلام روشنه.

سلام منابع سخنان ما همان منابع قابل دسترس اهل حق است، منبع حرف شما کجاست؟

با سلام شما بهتره اديان رو با مسلمانى مقايسه نكنيد دين اهل حق وجهه تشابهاتى با شيعه ناب على (ع) دارد فقط همين شما بهتره برين در مورد آقا زاده هايى كه رفتن مسيحى شدن تحقيق كنين تا خودتون رو كامل كنين و نظرات شخصى خودتون رو ابراز نفرمايين

سلام پس نظر شما هم اينه که اهل حق غير مسلمانان هستند، اگر اينچنين باشد، نظرات شما با برخي از بزرگانتان متفاوت است. اينکه فرموديد آقا زاده ها مسيحي شدن يا نه، بهحوزه کاری ما ربطي نداره، اما اگر خود را از فرقه هاي اسلامي بدونن و بخواهند انحرافات خود را به اسم اسلام به مردم معرفي کنن، اون وقت حوزه فعاليت ماست که بايد تبيين کنيم. از کدام تيره هستيد که اهل حق رو غير از مسلمانان مي دونيد؟

واقعیت اینه که همه درست میگن فقط اختلاف در نوع دیدگاهه یعنی اگه دیدگاه فرقه اهل حق با دیدگاه شما اختلاف داره به این معنی نیست که دیدگاه شما درسته،به فرض که اشتباه باشه چی به شما میدن،یا درست باشه چی از شما کسر میشه،لطفا بجای تخریب مطالب سازنده و مفید که باعث رشد غرهنگ میشه بزارید،کتاب اهل حق هیچ مطلبی نداره که با منافع بشر و اخلاق منافاتی داشته باشه،قضاوت نادرست هم نکرده،شما از خودت شروع کن روح خودتو پاک کن بعدقضاوت کن ممنون میشم و جدای از هر تعصبی صحبت کردم

سلام از اینکه عالمانه اظهار نظر فرمودید ممنونم اینکه درباره اهل حق بحث کردیم به خاطر این است که عده ای از اهل حق معتقدند اهل حق از فرقه های اسلامی است و نشات گرفته از اسلام است و حال آنکه احکام آن هیچ سازگاری با اسلام نداره. عده ای هم معتقدند که اهل حق قبل از اسلام بوجود اومده و حال آنکه وقتی درباره موسسین اهل حق حرف می زنن به قرون بعد از ظهور اسلام بر می گرده.

با سلام کتاب های مذهبی الحق به هشت هزار سال بر میگرده که قدمت زبانی که اونو نوشته اثبات میکنه و نتیجه اینه که قبل از اسلام بوده و کاملا مجزاس،در رابطه با اینکه ما چی میخوریم و چجوری رفتار میکنیم جامعه حرف میزنه و اعتقادات شخصیه که متاسفانه غیر از اهل شریعت که کارش تفتیش عقایده کسی کاری نداره که اونم راه کار داره،راه کارش اینه که ی نامه اخراج از ایران به همه بدن تا ی وقت بهتون حمله نکنیم،من دایی م شهیده ولی ما تو استخدامی شوت میشیم یعنی برا جلو توپ تانک مارو میخوان ولی برا مسائل دیگه هیچی،در کل دین ما یک دین ایرانیه با زبان ایرانی پس اگه هم اشتباه باشه حداقل مال ایرانه که گمان نکنم تا حالا بمب گذاری یا کشت و کشتاری از طرف ما صورت گرفته باشه،اسلام رادیکالی ها پرچم شون بالای بالاس

سلام بر دوست عزیز اهل حق درباره قدمت کتابهای اهل حق فرمودید "کتاب های مذهبی الحق به هشت هزار سال بر میگرده که قدمت زبانی که اونو نوشته اثبات میکنه" اما مگر همین کتابها رو یاران سلطان در قرن هفتم ننوشتن؟ این رو باور کنیم یا گفته شما رو؟ اگر فرمایشتون رو مستند به کتب معتبر می کردید جای بررسی داشت.

آقا آگه عدالتی وجود داشته باشه که قطعا یه روزی به آن میرسیم مطمئن باشید که به خاطر اطلاعات غلط و تفرقه افکنی که در این سایت نوشتی که همش ناشی از یه دشمنی با وحدت ویکپارچگی ایرانیان هست مؤاخذه خواهید شد.. برادر من گیرم بر فرض محال که دین شما صراط مستقیم مگه میشه کسی رو به زور به این راه کشاند. آقا ما اهل حقیم ومثل همه ادیان دیگه ادعا داریم که درست راه را انتخاب کرده ایم به شما چه.... به قول انتونی رابینز بزرگ که میگه.. دنیا جای بهتری میشد اگر همه ادیان ادعا نداشتن که مستقیم به به خدا وصل هستن.. وفقط یه خواهش. تورا به همون قرآنی که بهش اعتقاد داری دیگه نامی از شرط اقرار نبر... به شرافت مولا علی که این چنین چیزی در اهل حق وجود ندارد برات قسم خوردم تو شاید بدانی که وقتی یه اهل حق به جان مولا قسم میخوره یعنی چی...

سلام بر حمید شما می فرمایید قدمت کتابهای مذهبی الحق به هشت هزار سال برمی گرده، اولا سندتون چیه؟ دوما ما بنابر گزارش های تاریخی می گیم «اهل حق ها کتب دست نویس رهبران خود را که در قرنهای هشتم و نهم هجری تدوین شده است، سرانجام نامیده اند، که دارای شش جزء می باشد...»[صدیق صفی زاده، مقدمه دوره هفتوانه، ص 15] سوما میشه بگید این کتابها رو چه کسانی نوشتن؟ نام نویسنده کتابها رو میدونید؟

سلام دوستان به اعتقادات همديگه احترام بگذاريم و از اصل ماجرا خارج نشويم اصل ماجرا ذات اقدس خداي بزرگه كعبه يك سنگ نشاني است كه ره گم نشود حاجي احرام دگر بندو ببين يار كجاست

سلام اصل ماجرا پرستش خدای متعاله در قالبی خداوند به نام دین بیان فرموده. بنابراین انحراف در ادیان پذیرفته نیست.

با سلام. من خودم الحقم . تا به حال نشنیدم بگن امام علی خداست یا حتی امام علی رو با خدا هم ردیف کنن. فقط میگن چون امام علی پاک و منزه بوده نزد خدا ارج و قرب خیلی بالایی داره. شاید یه سری بگن امام علی خداست ولی این باعث نمیشه که اصل دین و اعتقاد ما بر پایه کفر باشه. به طور مثال الان داعش با اسم اسلام داره آدمها رو میکشه آیا ما ميتونیم بگیم دین اسلام دین بدیه؟ مسلما خیر. چون اصل اسلام بر پایه تقوا و دین داری و انسان دوستیه. تو هر دین و مذهبی ما افراد تندرو داریم ولی انسان عاقل باید برای کسب اطلاعات با افراد میانه رو هم صحبت بشه. خواهشم اینه تا زمانی که راجبه چیزی اطلاعات کامل ندارید نظر قطعی ندید . آدمای خوب و بد همه جا هستن. بهتره که ما خوبی ها رو ببینیم. با تشکر. یا حق

سلام ندیدن و نشنیدن شما دلیل بر نبودن نیست. به این سه مطلب نگاه کنید: 1-به گفته اهل حق، علی (علیه السلام) خالق زیر و زَبَر و خداوند دو سرا است و اگر هم خدای ناپیدایی وجود داشته باشد، سجده برای خدای موهوم بی معناست. [جیحون آبادی نعمت‌الله، حق الحقایق، سها، ۱۳۹۳، ص ۴۹ ـ ۵۰] 2-پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بعد از این که به معراج می‌رود متوجه می‌شود که علی (علیه السلام) همان ذات پروردگار است و از او طلب عفو می‌کند که او را نشناخته است و علی (علیه السلام) از او می‌خواهد که این راز را فاش نکند. [همان، ص ۲۰۴ ـ ۲۰۵] 3-چنين تا بهفت بار در آن مکان نصير کشته شد حي شدي بعد از آن همي گفت با حيدر اندر زمان خدايي به تحقيق در دو جهان اگر صد هزاران کشي بنده را اگر صد هزارم کني زنده را تو هستي خدا و منم بنده ات سر و جان فدا کرده اندر رهت به قول شريعت از آن کبريا به حيدر بيامد پيام از سما که اي مظهر حق بان پور زال مده زحمت و کن وراهم حلال اگر چه تو هستي خداوندگار ولي يک کلامي زمن گوش دار بر کل مخلوق خود کن نهان ولي بر نصير خويشتن کن عيان همه خلق دان بنده کبريا نصير هم بخوان عبد حيدر بگاه بفرموده حق شه مرتضي نصير کرده آزاد در دو سرا ز پس آن نصير با همه تابعان شدند عبد حيدر به هر دو جهان شد آزاد اهل نصيري ز پس علي شد بر آنها خداند و کس[شاهنامه حقيقت، صص ۲۳۶-۲۳۹]

سلام دوست عزیز شما مطلبی که به عنوان سند گذاشتید تماما برگرفته از کتب نعمت الله جیحون آبادی که از ایل شاه حیاس بود و پسرش معروف به نور علی الهی است توجه بفرمائید تمام یازده خاندان اهل حق مکتب نور علی رو انحرافی اعلام کردن و نوشته های نور علی همان تراوشات ذهنی او بوده و به بقیه ربطی ندارد/ همچنین عرفا مسئله وحدت وجود را پدیرفته ن و اهل حق هم به وحدت وجود ایمان دارن منتها چون وجود بر کینه توزان پوشیده است فقط موجود را میبینید/ مبحث وحدت وجود بسیار سنگین است و باید فرد شرایط مقدماتی برای فهم همچین بحث سنگینی را داشته باشد/ علی خدا نیست سلطان سهاک خدا نیست بقیه هم نیستن ای منتقد تو فقط موجود و قالب را میبینی جوهره و ذات پروردگار در تمام عالم جاری است/ ما اگر رنگی داریم به واسطه نور حق است وگرنه بی نور که رنگی هویدا نیست/ یک مسلک فلسفی را اینجوری بررسی نکن/ روزی منصور حلاج اناالحق گفت جاهلان اعدامش کردن خب تو به مرتبه حلاج برس بعد ازش ایراد بگیر؟؟؟ اگر مرام یا مسلکی غلط باشه باید انحراف و کج رفتاری رو گسترش بده حال اینکه در جوامع اهل حق فساد نشر کمتری داره/تو مسلمانی را به نماز و تعداد رکعات میدانی چون در بند کمیتی نه کیفیت!اگر میخوانی فلان امام گفته 2رکعت نماز در فلان وقت بخوانی گناهانت آمرزیده می‌شود این همان کیفیت عمل است نه کمیت؟ شما در جاذبه زندگی کردی مفهوم بی وزنی را نمیفهمی انسانی که همه چیز را در محدوده زمان میبیند خدا را میبیند!زمان و جذب و روش های مختلف مختص جهان مادی ست خودت را این ابعاد رها کن میفهمی جوهر و سرشت هستی و تمام ادیان یک مفهوم و یک حقیقت است/تفرقه انداز نباش و آب به آسیاب دشمن نریز/ حق نگهدار تمام ایرانیان باشد

سلام حرفهای قشنگی زدید و دست هست اگر منشا اهل حق درست از آب در بیاد و پاش به جایی بند باشه. شما از طرفی می گید مسلمونید و از طرفی نمای که از ارکان اسلام هست رو به جا نمی آورید. روزه شما هم که بنا بر آیین شما اون طوره، حالا به دست بیار سن پرتغال فروش رو.

هو اول و آخر یار من در خانواده اهل حق بدنیا اومدم و دوست دارم به حق برسم و یک اهل حق واقعی بشم.من نمیدونم چه فکری میکنید که اینچنین به هم میپرید و خیلی راحت اظهار نظر میکنید.پیروان اهل حق در واقع شیفته ی حقن و پس از گذراندن سه مرحله شریعت و طریقت و معرفت اسلام به مرحله حقیقت که همان اسلام ناب محمدی است میرسند که این راهی بس دشوار است.اگه واقعا دنبال حقیقت ماجرای اهل حق ها هستید به جای اظهار نظرهای کورکورانه و ناشناس حاضرم حضوری یا به صورتی که شماها میخاید باهاتون صحبت کنم .خواهشا اینقدر بی فکر و بدون مطالعه راجع به مسایل بحث نکنید. هو یا علی مدد

سلام گرامي؛ امكان انتشار ايميل وجود ندارد. اينكه با چند كلمه احساسي، به مصاف اسناد و مدارك برويد، صحيح نيست. در مقالات اين سايت، اسناد متعدد ارائه شده است.

سلام بر اهل حق حقیقی شما که می فرمایید اهل حق پس از گذراندن سه مرحله دشوار شریعت طریقت معرفت اسلام به مرحله اسلام ناب می رسد، می شود از شما پرسید چرا به جای نماز نیاز و به جای سی روز روزه سه روز روزه دارید؟ آیا در تعالیم اسلامی گفته شده که نماز نخوانید؟ یا در کدامین تعالیم اسلامی یا کدام عالم اسلامی گفته به جای سی روز روزه سه روز روزه بگیریم چونکه سلطان سه روز گرفتار شد و چیزی برای خوردن نداشت. لطفا ادعایتان را مستند به یکی از منابع اهل حق کنید.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.