مباحث روایی
عالمی منصف همچون ابنابیالحدید در وصف حضرت علی (ع) اینچنین بهحق و زیبا میگوید: «اگر سخن از جهاد و جنگ شود، علی، آقای مجاهدین و جنگجویان است و اگر صحبت از فقه و تفسیر گردد، علی رئیس فقهاء و مفسرین است و اگر از عدل و توحید سخن به میان آید، او امام اهل عدل و موحدین است و بر خدا کار مشکلی نیست که عالَمی را در یک نفر جمع کند.»
عالم سنی جناب ابنابیالحدید در وصف خطبه 109 حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: این کلام چه اندازه ارزش و روشنی دارد و تا چه اندازه زیبا و خوشمنظر و عظیمالقدر است و چگونه در دلها اثر میکند و خوف و خشیت در انسان به وجود میآورد، حتی بر زندیق ملحدی که مطلقاً قیامت را قبول ندارد خوانده شود، قوایش را سست و قلبش را ترسان میکند.
تاریخی تاریک اما رنگارنگ؛ گاهی افراط گاهی تفریط، گاهی دوست ضربه میزند گاهی دشمن. دشمن با انکار و کتمان فضایل و جعل حدیث و عوامفریبی، دوست هم با افراط و غلوّش باعث پنهان شدن حقایق میشود، پیامبر فرمود: یاعلی! اگر غلو غالیان نبود، درباره تو چیزی میگفتم که به احدی از مردم نمیگذشتی، مگر آنکه خاک قدمت را جهت تبرک بر میداشتند.
حدیث جعل میکنند تا از قافله ریاست و حکومت عقب نمانند؛ تا عوام فریبی کنند. به دروغ فضیلت تراشی میکنند و میگویند: «ابوبکر و عمر دو آقای پیران اهل بهشت هستند.» تا کسی عیبجویی نکند؛ اصلاً مگر با این همه فضیلت، عیبی هم دارند؟ راستی! مگر در بهشت افراد پیر وسالخورده وجود دارند؟ حداقل حدیثی جعل کنید که مخالف قرآن و سنت نباشد.
خداوند به پیامبر میفرماید به مردم بگو که برای آوردن رسالت اجر و مزد نمیخواهی مگر اینکه اهل بیت او را دوست داشته باشند، و در روایات هم آمده که اهل بیت او را آزار نرسانند و آنها را دوست داشته باشند اما میبینیم برخی از صحابه مانند بنی امیه، موجبات آزار و اذیت و سبّ و لعن اهل بیت را بهوجود آوردند که حاکی از خباثت ذاتی آنان است.
فضایل و مناقب امیرالؤمنین به حدی است که هیچکس را یارای انکار آن نیست. دوست و دشمن در رابطه با عظمت و بزرگی علی (ع) سر تعظیم فرود آوردهاند، تا جایی که احمد بن حنبل پیشوای مذهب حنبلی در رابطه با فضایل امیرالمومنین علی (ع) میگوید: برای هیچیک از اصحاب رسول الله به اندازه امیرالمومنین، علی (ع) فضیلت نقل نشده است.
صحیح بخاری از مهمترین کتب اهل سنت است، تا جایی که بر این باورند که همه احادیث این کتاب صحیح است. این کتاب در جایی دارد که حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در جریان غصب فدک، از دست خلیفه اول ناراحت شد و در جایی دیگر میگوید که ناراحتی فاطمه سلاماللهعلیها مساوی با ناراحتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله است. نتیجهای که از این دو روایت حاصل میشود، اینکه ابوبکر، پیامبر صلیاللهعلیهوآله را ناراحت کرد.
دشمنان اهل بیت، که هدفشان تخریب چهره اهلبیت (علیهم السلام) و مخصوصا حضرت علی (علیه السلام) است، در مواجهه با روایاتی که از لسان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است، دست به تحریف و یا حذف آنان زدهاند. ابن تیمیه که در این کار ید طولایی دارد، سردمدار این اعمال است و روایات بسیاری را تحریف و یا تاویل کرده است.
بعد از رحلت پیامبر وقتی مسیر مسلمانان منحرف شد، عدهی خاصی از اصحاب پیامبر در اطراف حضرت علی(ع) باقی ماندند، و مذهب تشیع از همان زمان، با این تفکر پایهریزی شد، اما عجیب اینجاست که مدعیان مذاهب جدید که خود را داعیهدار اسلام میدانند، پیشوایانی دارند که در اواخر صدهی اول و یا در قرن دوم هجری متولد شدند.
اهل سنت معتقدند که صحابه عادل هستند، آنان بر این باورند که اگر عدالت صحابه مورد خدشه قرار گیرد، چگونه میتوان دین را از پیامبر دریافت کرد! زیرا صحابه حلقه وصلی بین ما و پیامبر اکرم هستند. در پاسخ به اهل سنت میگوییم: راه حل را پیامبر اکرم بیان کرده است و به مسلمانان فرمودند که به قرآن و اهل بیت متمسک شوید، تا نجات یابید.
معاویه یکی از صحابهی آزاد شدهی پیامبر بعد از فتح مکه بود، او بعد رحلت پیامبر در زمان خلفا، جایگاه حکمرانی بر منطقهی شام را به عنوان استاندار گرفت تا اینکه در زمان خلافت حضرت علی عزل شد، او به خونخواهی عثمان جنگ صفین را بهراه انداخت، اما با این وجود انصاف را در مورد حضرت به خرج داده و اعترافاتی در فضیلت امیرالمؤمنین کرده است.
برخی کارشناسان وهابی شبکه کلمه، در بررسی روایات باب مهدویت، آن روایات را از درجه اعتبار ساقط دانستهاند در حالیکه بسیاری از عالمان اهل سنت در طول تاریخ اسلام، علاوه بر معتبر دانستن روایات باب مهدویت، آن را متواتر و در بالاترین سطح اعتبار دانستهاند که هیچ خدشهای در باب مهدویت و خروج مهدی موعود در آخر الزمان وارد نیست
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در مناسبتهای مختلف جانشین و خلیفه بعد از خود را به مردم معرفی کرد و افرادی مانند عمر و دیگر صحابهی پیامبر اکرم به این موضوع واقف بودند، خصوصاً در واقعه غدیر خم که خلیفه دوم خود مستقیماً به حضرت علی تبریک گفت، اما بعد از رحلت پیامبر این قضیهی مهم به فراموشی سپرده شد.
عثمان خلیفه سوم به ناحق بر منصب خلافت تکیه زد. او هم با وجود شخصیتی مانند حضرت علی (علیه السلام) و نادیده گرفتن فضائل بیشمار آن حضرت و به خاطر هوا و هوس دنیایی خود چند صباحی بر مسلمانان حکومت کرد و در نهایت به خاطر بیکفایتی خود به دست مسلمین کشته شد. او نسبت به فضائل حضرت علی (علیه السلام) اقرار و اعتراف دارد.