امیرالمؤمنین
رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) فرصتی بود تا دشمنان، چهره واقعی خود را آشکار کنند و افرادی که دائماً از پیامبر شنیده بودند که به اهل بیت او احترام بگذارند و این یک فرض بود که همگان تا زمان رحلت پیامبر به آن عمل میکردند، اما چه شد که بعد از پیامبر آن وقایع تلخ روی داد، در حالیکه اصحاب به آن سفارش شده بودند.
پیامبر اسلام از زمان بعثت تا آخر عمر شریفشان در مناسبتهای مختلف، حضرت علی را وصی و جانشین خود معرفی کردند تا امت بعد ایشان گمراه نشود، حتی خلفای غاصب هم این نکته را میدانستند؛ تاریخ گواه است که آنان در جریان غدیرخم به امیرالمؤمنین تبریک گفتند اما بعد رحلت پیامبر، حق ایشان را غصب کردند.
یامبر اکرم نوجوانی را تربیت کرد تا پس از ایشان ادامه دهندهی راهش باشد؛ لذا در آغاز راه با جمع کردن خویشان خود و معرفی حضرت علی (علیهالسلام) به دیگران و در آخرین حج، در غدیرخم، ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین را به مردم اعلام کرد و حجت را بر همگان تمام نمود.
بر فرض اثبات بیعت حضرت علی با خلفا پس از شش ماه نمیتوان حقانیت خلفا را ثابت کرد، زیرا حضرت علی (علیهالسلام) به جهت حفظ مصالح اسلام با خلفا همکاری کرد.
دکتر بشار عوّاد از محققین معاصر، هنگامیکه با توثیقات حریز بن عثمان توسط علمای عامه مواجه میشود، اظهار تعجب میکند و مینویسد: به خدا قسم در باورم نمیگنجد کسیکه به حضرت علی (علیهالسلام) توهین و جسارت میکند، چگونه ثقه و در صراط مستقیم باشد؟ از گزافه گوییها به خدا پناه میبرم؟
چگونه ممکن است شخصی که به صورت علنی و در موارد متعدد نسبت به خلیفه مسلمین جسارت فاحش میکند را احمد بن حنبل و ... توثیق کرده و پیروان ایشان نیز دم بر نمیآورند اما اگر کسی کوچکترین جسارتی به عمر و ابوبکر کند او را از عدالت خارج میدانند.
ابن حجر عسقلانی با مطرح کردن این سؤال که چرا افرا د ناصبی مانند لمازه توسط علمای رجال توثیق شدهاند؟ بغض و کینه نواصب نسبت به حضرت علی (علیهالسلام) را دیانت دانسته و به توجیه شتم و سبّ و لعن امیرالمومنین علی (علیهالسلام) توسط نواصب پرداخته است.
وقتی از لمازه درباره دوستی با امیرالمومنین سؤال شد، در پاسخ گفت: چگونه کسی را که در یک صبحدم شش هزار نفر از اقوام مرا کشت، دوست داشته باشم؟!
ابن تیمیه نسبت به اصحاب رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) برخورد دوگانه و کاملا متمایزی را از خود بروز داد و در راستای دشمنی با حضرت علی (علیهالسلام) همه کسانی که آن حضرت را کافر و فاسق میدانستند را از گروهها و افراد معروف و شناخته شده میدانست.
«سبّ و لعن امیرالمومنین (علیهالسلام) در طول دوران حکمرانی بنیامیه و بر فراز بیش از هفتاد هزار منبر ادامه پیدا کرد و حکم سنت را یافت» و «زمانی که عمر بنعبدالعزیز از این بدعت امویان ممانعت کرد، با اعتراض شدید حاضرین در مسجد مواجه شد و متهم به ترک سنّت شد.»
معاویه اولین کسی بود که حضرت علی (علیهالسلام) را لعن کرد و مردم را نیز به این کار تشویق کرد. در پی این بدعتگذاری، حضرت علی (علیهالسلام) هزار ماه به دستور معاویه، بر فراز منبرها لعن شد.
ابنتیمیه دوستداران اهلبیت را مرتد و کافر دانسته، اما کسانی را که حضرت علی (علیه السلام) را تکفیر و لعن کردهاند را مسلمان واقعی و عملکننده با احکام اسلام معرفی میکند.
نورالدین سندی حنفی مینویسد: امیرالمومنین علی بن ابیطالب (علیهالسلام) به سنتهای پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) عمل میکرد، اما بنیامیه به خاطر دشمنی با امیرالمومنین (علیهالسلام) سنتهای رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) را کنار میگذاشتند.
فخر رازی در جمعبندی نهایی خود مینویسد: «بلند خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» توسط حضرت علی (علیهالسلام) به تواتر به ما رسیده است و کسانیکه در دین خود به علی بن ابیطالب (علیهالسلام) اقتدا کنند، راه راست را انتخاب کردهاند و هدایت شدهاند.