امام زمان
صِرف وجود امام غایب، داراری برکات بسیاری برای کل مخلوقات است، بلکه برای شیعیان و پیروان امام غایب، فواید خاصی وجود دارد؛ از جمله نزول رحمت خاص الهی بر آنان و دعاهای امام غایب برای پیروانشان؛ پس برخلاف زعم باطل مستشکلین، امام غایب نیز دارای برکاتی است.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است. که پاسخ میگوییم طولانی بودن عمر امکان قرآنی دارد.
مساله مهدویت به گونهای است که مورد توجه مسلمانان بوده است. بنباز نیز به عنوان یکی از سردمداران فرقه وهابیت بر اصل مهدویت اعتراف کرده و نام او و نام پدر وی را همچون نام پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و پدر او میداند. این در حالی است که هم نام بودن پدر مهدی (علیهالسلام) با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صحیح نیست.
احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه وسنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانستهاند تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین دانستهاند. با این وجود برخی همچون قرضاوی، قفاری با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود آن را روایت نکردهاند، تلاش در انکار این روایات نمودهاند.
در روایات شیعی طولانی بودن عمر امام زمان (علیه السلام) را، به عمر انبیایی مثل نوح و خضر و الیاس و عیسی مثال زدهاند. اما برخی از مغرضان بر این روایات شیعه ایراد گرفتهاند که؛ شیعه مدعی است که امام عصرش بیش از یازده قرن است که حاکم شرع است و قیم قرآن است و هدایت بشر جز از طریق او میسور نخواهد بود ... و آنچه مردم در دین و دنیا به آن نیاز دارند...
ظهور منجی و اعتقاد به آن در همهی ادیان ابراهیمی و غیر ابراهیمی با وجود اختلافاتی که در جزئیات آن وجود دارد، مورد پذیرش است. از جمله عقایدی که علمای وهابیت برخلاف آنچه که در مجامع حدیثی خود دارند، انکار وجود منجی در حال حاضر است و از اینرو منکر ایشان در این زمان هستند. ولی بر ولادت آن حضرت تصریح دارند.
در حالیکه بیشتر بزرگان و علمای اهلسنت بر ولادت حضرت مهدی در سال 255 هجری و آغاز غیبتش در سال 260 هجری صراحت دارند، اما در این میان، گروهی از شبههگران وهّابی هستند که با عبارات و ترفندهای گوناگون کوشیدهاند در اصل اینکه اساساً امام عسکری (علیه السّلام) فرزندی داشته، که غیبت نموده باشد یا خیر، تشکیک کنند.
علیمحمد باب جوانی جاهطلب بود که مدتی در مکتب کاظم رشتی رئیس دوم مسلک شیخیه تحصیل کرد و پس از مرگ استاد، ادعای بابیت و مهدویت خود را مطرح نمود. این در حالیست که سران بابی و بهائی، پیش از انکار مهدی موعود شیعیان، بارها به وجود حضرت بقیة الله (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اعتراف، اما پس از فرقهسازی، شیعیان را متوهم معرفی نمودهاند.
بدون شک روایات نبوی بر وجود دوازده امیر و خلیفه دلالت دارد. با توجه به اقوال مسلمانان جهان، امام مهدی (علیهالسلام) نیز جزء این خلفا قرار گرفته است. اما بنباز از این مساله روی گردانده و با تعیین ملاک "قوام دین" و عدم وجود آن در زمان امام مهدی (علیهالسلام)، وی را خارج از این دوازده تن میداند. این دیدگاه بنباز مورد مخالفت با عقل و نقل قرار گرفته است.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فکری فرقهی ضالّهی وهّابیت در این شبهه به روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) استناد کرده: «هر چه زمان بگذرد عمر انسانها کمتر و کوتاهتر میشود تا این که عمر امّت من بین 60 تا 70 سال برسد.»
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت در موضوع مهدویت به شیعه وارد میکنند شبههای است که احمد امین مصری با برشمردن برخی از آثار منفی که به گمان وی برای احادیث مهدویت به وجود آمده، مینویسد: نظریه خرافی مهدویت، نظریهای است که با سنت خداوند نمیسازد. که در پاسخ میگوییم این ادعا صحیح نیست چرا که چنین موضوعی را نمیتوان یک نظریه پنداشت.
یکی از شبهاتی که برخی به آن دامن میزنند و در فضای مجازی، به آن میپردازند موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتابهای خود همچون «صحیح مسلم» از قرنها پیش ریشه داشته؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل، او را به همین دلیل تضعیف میکردند.
یکی از جوسازیهای وهابیون در فضای مجازی، به سخره گرفتن ولادت امام زمان و یا سایر اهلبیت است. به عنوان نمونه میگویند: «شیعه معتقد است امامانشان در ایام بارداری در پهلوی مادرانشان بوده و هنگام ولادت از ران پاس راست مادرانشان به دنیا آمدهاند.» که پس از بررسی در مییابیم که روایات مرسل و غیر قابل تایید هستند.
یکی از شبهاتی که برخی به آن دامن میزنند و در فضای مجازی، به آن میپردازند موضوع «رجعت» است. این شبهه حتی در معتبرترین کتابهای خود همچون «صحیح مسلم» از قرنها پیش ریشه داشته؛ تا جایی که حتی اگر یک راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به اعتقاد شیعه در موضوع «رجعت» بوده، علمای جرح و تعدیل آنان او را به همین دلیل تضعیف میکردند