افکار وهابیت
بحث توسل واستغاثه از مباحثی است که در میان فرق و مذاهب اسلامی مورد اختلاف است. اگر در کتب فریقین و در کتاب آسمانی مسلمانان بنگریم خواهیم دید که این موضوع با عناوین مختلف در جای جای آن وجود دارد و حتی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) هم صادر شده و صحابه هم به آن عمل میکردند، اما فرقه ضاله وهابیت انجام دهندگان آن را مهدورالدم میداند.
در روایات فریقین وارد شده که علما و بزرگان دین وارثان انبیاء الهی هستند، چرا که حاملان و عاملان علوم دین الهی بوده و مسائل دین را خوب میفهمند، درک میکنند و به دیگران منتقل کرده و راه رستگاری را به آنان نشان میدهند. در این میان فرقه ضاله وهابیت که در همه چیز از احکام و... سخنان نادرست بیان کردهاند درباره علمای خود هم، نظر دادهاند آنان وارثان رسول خدایند.
وهابیت این فرقه منحرف و ضاله در میان مذاهب اسلامی، اشکالات واهی و سستی را وارد کردهاند و همه چیز اسلام را به باد تمسخر گرفتند، از طرف دیگر علمای افراطی و سبک مغزشان سخنان و فتاوای شگفت انگیزی را گفتهاند که مایه ننگ و تأسف شدید برای جهان اسلام را به همراه دارد. آنان علاوه بر اظهار نظر در مسائل دین، به مسائل علمی روز دنیا هم ورود کرده و نظریه غلط دادهاند.
فرقه ضاله وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب و با حمایت پیروانش، عقاید عجیبی را بیان کردند، عقاید و افکاری که هیچ تناسبی با دین اسلام نداشته و همکیشانش بر این باورند که تمام مسلمانانی که پیش از ظهور وهابیت از دنیا رفته بودند کافر و مشرک هستند، لذا معتقدند که همهی آنهایی که تا الان مردهاند، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته، مسلمان نبودهاند.
فرقه وهابیت با عقاید افراطی و برداشتهای غلط از آیات و روایات، دین اسلام را وارونه جلوه دادند و آن را در میان ادیان دیگر الهی به چالش کشیدند و فقط از آن نامی باقی گذاردند. این هجمه از طرف کسانی صورت گرفت که خود را عالم دانسته و مسلمانان فعلی را مشرک خوانده و میگویند باید آنان به صدر اسلام برگردند و توبه کنند، وگرنه خونشان هدر است و مسلمانان هم از سر اجبار مجبور بودند که قبول کنند.
«شیخ عبدالله بن جبرین» از علمای وهابی غالی و افراطی عربستان که در فتواهای ایشان اثری از یک نمونه اعتدال صریح یافت نمیشود، در یکی از فتواهای خود شیعیان را به چهار دلیل کافر میداند؛ او به شیعیان تهمت میزند و میگوید: به سنت پیامبر و احادیث صحیحین طعنه میزنند و به احادیث این دو کتاب عمل نمیکنند، چون روایات این کتابها از صحابه نقل شده و صحابه را کافر میدانند.
از اتهامات وهابیون که همواره آن را تکرار کرده و در سطح وسیعی به آن دامن میزنند، اتهام وجود قرآن دیگری به نام «مصحف فاطمه نزد مهدی شیعیان» است. که در پاسخ میگوییم: مصحف فاطمه کتابی است به املاء جبرئیل و دستخط امیرمؤمنان که در آن تمام حوادث و اتفاقات آیندهی جهان تا روز قیامت ثبت شده و چیزی جز این نیست.
یکی از موضوعات مهم در دوران حاضر موضوع وحدت است. وحدت یعنی در عین اصرار بر تفاوت ها در برابر دشمن متحد بودن.
پیامبر عظیم الشان اسلام در برههای از زمان دیده به جهان گشود که شرک و بت پرستی سرتاسر این شبه جزیره را فرا گرفته بود؛ لذا با تلاش و زحمات فراوان و سختیهایی که از طرف مخالفان کشید توانست یکتاپرستی که همان ذکر کلمه توحید و خداپرستی بود را رواج دهد اما چه شده که وهابیت، این فرقه به ظاهر مسلمان، با سخنان عجیب و غریب خود دیگران را از این ذکر باز میدارند و گوینده آن را کافر میدانند.
فتنه تکفیر از خطرناکترین فتنههایی است که در عصر حاضر، از طرف برخی از فرقههای تندرو و افراطی به ظاهر مسلمان یعنی وهابیت برای اسلام و مسلمین بنا نهاده شده است و سرچشمهی این فتنه و توطئه میتواند عوامل متعددی باشد از جمله اینکه یا از طرف دشمنان خارجی اسلام مانند قوم یهود و یا با همکاری منافقان داخلی که باز دستشان در دست دشمنان خارجی است و نقشههای آنان را عملی میکنند است.
محمد بن عبدالوهاب موسس فرقه ضاله وهابیت علی رغم مخالفت سرسختانه علمای زمان خود و حتی نزدیکانش که افکار او را مسموم و انحراف فکری او را باطل میدانستند دست از عقایدش نکشید و با حمایت حکومت آل سعود و استعمار انگلیس بر شبه جزیره عربستان سیطره یافت و شروع به نشر عقاید پوچ و باطل خود کرد و با فتواهای عجیبش خون مسلمانان را ریخت، او فتوا داد هر که در بلاد کفار باشد و هجرت نکند کافر است.
فرقه وهابیت از اساس و ریشه هیچ حرفی برای گفتن نداشتند چرا که این فرقه که موسس آن محمد بن عبدالوهاب است هم در زمان خود جایگاه نداشته و علی رغم تذکرات اطرافیان باز راه خود را ادامه داد تا اینکه مورد انتقاد علما و بزرگان قرار گرفت. او حتی در میان خانواده خود هم مورد نکوهش واقع شد، تا اینکه حکومت وقت و حمایتهای انگلیس باعث شد تا قوت و قدرت یابد و از اینجا بود که فتوای قتل همگان را صادر کرد.
از آنجایی که فرقه ضاله وهابیت بر اساس ضدیت با درک و شعور عقلی بنا نهاده شده از اسلام اصیل و واقعی فرسنگها فاصله دارد. لذا هم موسس آن و هم پیروانشان هیچ گاه از روی منطق سخنی درست را بیان نکردهاند. مثلاً بن باز و بن جبرین و دیگران هم تفکرات صحیحی از اسلام ارائه ندادند و تمام مذاهب اسلامی خصوصاً شیعه را برچسب کفر و ارتداد و شرک زدهاند و خون و مال و جانشان را مباح اعلام کردند.
آرامش و امنیت در جامعه اسلامی، امری ضروری است و این امر وظیفه تمام مسلمانان است و معرفی صحیح دین اسلام به جهانیان، وظیفهی همهی مسلمین خصوصاً علما است که به درستی عمل نکردهاند ؛ برخی از علمای افراطی و مفتیان جاهل وهابی با برداشتهای غلطشان از آیات و روایات عرض و ناموس مسلمانان را به خطر انداخته و اسلام را دین شمشیر، و جنایت معرفی کردهاند و تکفیری بودن خود را نیز نمیپذیرند.